توجه به این نکته ضروری است که شاپور محمدی، رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار در حاشیه نشست خبری خود که سهشنبه 19 بهمنماه 1395 در محل سازمان بورس برگزار شد، درخصوص روند توقف و بازگشایی نمادها گفت: مواردی که توقف نمادها بتواند تعدیل شود و کاهش پیدا کند، حتما اصلاح خواهیم کرد. یعنی مقرراتی که راجع به بعضی از صورتهای مالی است که گاهی اوقات میتواند تسریع شود، حتما بررسی خواهد شد. سال جاری شرایط خاصی وجود داشت که منجر به بالا رفتن تعداد توقف نمادها شد و نباید مقررات را تحت شرایط خاص تغییر داد ولی این اتفاقات حتما تذکری به مقرراتگذاری ما ست و مواردی که امکان آسان گرفتن آنها وجود دارد، این کار باید انجام شود.
وضعیت بانکها از سالهای پیش معلوم بود
شاهین چراغی، رئیس هیات مدیره کارگزاری مهرآفرین، با تایید اقدام سازمان بورس گفت: اگر بخواهیم به صورت تخصصی به موضوع بانکها نگاه کنیم، آیا ما بهعنوان کارشناسان مالی، صورتهای مالی سال 93 بانکها را در اختیار داشتیم یا خیر؟ اتفاقی که برای صنعت بانکداری افتاد، چندان غریب نیست و این امکان وجود داشت که با بررسی کارشناسانه صورتهای مالی بانکها در سالهای گذشته این مساله را دید. بانکی که به مبالغ بسیار بالا تسهیلات داده است اما ذخیره مطالبات مشکوکالوصول ندارد یا عدد آن خیلی پایین است، مشخص است که چه اتفاقی میافتد.
او با تاکید بر اشتباههای مکرر بازار گفت: بازار درس عبرت نمیگیرد و براساس شایعات و گفتهها عمل میکند. عدهای به صرف اینکه نهاد ناظر یکسری از بانکها را تایید کرده است، سهام آن را میخرند اما آیا باید تنها به دلیل تایید نهاد ناظر، سرمایه خود را از بین ببرند؟ اینکه چرا نهاد ناظر برخی شرکتها مانند کنتورسازی را تایید کرده، یک بحث است و اینکه فعالان بازار سرمایه هرکدام توان اندیشیدن، تجزیه و تحلیل و تصمیمگیری دارند، یک بحث دیگر.
نمادهای بانکی باید زودتر بازگشایی میشد
این کارشناس بازار سرمایه با تاکید بر اینکه صورتهای مالی بانکها واقعیت را نشان میدهد، گفت: هیچکس حاضر به تحلیل اطلاعات نیست. سرمایهگذاران هم به خاطر تحلیل نکردن دادهها در ماجرای سهام بانکها مقصر هستند؛ آیا باید در هر موسسهای که بانک مرکزی به آن مجوز داده، پول گذاشت؟ باید صورتهای مالی را بررسی کرد. وقتی یک بانک پول مردم را در ساختمانسازی میبرد، آیا به صرف مجوز بانک مرکزی باید به آن پول سپرد؟ به هر حال، به نظر من مقصران ماجرای بانکها سه ضلع را تشکیل میدهند؛ بانک مرکزی، بازار سرمایه (و کارشناسان) و سازمان بورس هستند.او درباره طولانی شدن زمان توقف نمادهای بانکی گفت: بالاخره این اتفاقها باید میافتاد اما اگر نمادهای بانکی زودتر بازگشایی میشدند، بهتر بود.
بازار به دور از عقلانیت است
چراغی در رابطه با نقش بازارگردان و اثر آن در وضعیت سهام بانکها گفت: بازارگردان چه کاری میتواند انجام دهد وقتی سهم جذابیت ندارد؟ وقتی کسی دارایی منفی میخرد یعنی با خرید چنین سهمی در زیان آن مشارکت میکند، بازارگردان باید چه کار کند؟ کدام شرکت در 10 سال گذشته بازارگردانی درست داشته است؟ بازارگردانیها بیشتر نمایش بوده تا واقعیت. چرا باید نمادی عرضه شود که با وجود حمایتها، در روز دوم بعد از عرضه منفی میخورد؟ چه عقلانیتی پشت آن است؟ عقل و تفکر و تعقل چه زمانی در بازار حکمفرما میشود؟
ضعف سازوکار نظارتی و قضایی
احمد پویانفر، مدیرعامل شرکت مشاور سرمایهگذاری ارزشپرداز آریان، دلیل توقف نمادهای بانکی را توضیح داد: براساس دستورالعملها، مقررات و آییننامههای سازمان بورس، باید افشای اطلاعات بااهمیت صورت گیرد و پس از آن نمادها بازگشایی شود. اما درخصوص اینکه آیا مقررات درست است یا خیر، باید گفت که مزایا و معایب خود را دارد اما اگر بخواهیم یک ارزیابی کلی داشته باشیم، در حال حاضر سازمان میخواهد این محدودیت را بردارد و به سمتی برود که نمادها را به خاطر افشای اطلاعات نبندد. اما باید این موضوع را در نظر گرفت که وقتی سازوکار نظارتی و قضایی قوی وجود نداشته باشد، همین موضوع آسیب بیشتری به بازار میزند. اگر مدیرعامل یک شرکت یا بانک نگران این موضوع نباشد که اطلاعاتی به بازار بدهد که بعدها مشخص شود آن اطلاعات نادرست بوده، به خاطر اینکه در ایران فرهنگ کدخدامنشی وجود دارد، سرمایهگذاران فکر میکنند اشتباه آنها را حتما حکومت باید جبران کند، مانند اتفاقی که در موسسات غیرمجاز مالی میافتد. هیچ وقت بانک مرکزی به مردم نمیگوید که در این موسسات سپردهگذاری کنند اما عدهای از مردم این کار را میکنند و بعد به مشکل میخورند و جلوی بانک مرکزی جمع میشوند، در حالی که بانک مرکزی مقصر نیست.
سازمان بورس نمیتواند دخالت نکند
او با بیان اینکه درخصوص سازمان بورس هم چنین وضعیتی وجود دارد، گفت: اگر سازمان بورس کنار بکشد و شرکتها اطلاعات درست یا نادرست به بازار بدهند و سرمایهگذاران و تحلیلگران خودشان تحلیل کنند، بعدا اگر سهمی دچار مشکل شود باز هم مردم جلوی سازمان یا شرکت بورس جمع میشوند. بنابراین به خاطر این عواقب اجتماعی نمیتوان انتظار داشت که سازمان بورس دخالت نکند چون در عمل ارکان بازار نمیتوانند خودشان را کنار بکشند. پویانفر معتقد است که نمیتوان گفت این مقررات وجود نداشته باشد. او ادامه داد: نمیتوان گفت نمادهای بانکی باید همان ابتدا بازگشایی میشد تا اثر خود را در بازار میگذاشت و بعد اصلاح میشد. اما نقصی که وجود دارد این است که باید سازوکاری وجود داشته باشد تا مدیری که اطلاعات نادرست میدهد، مشمول جریمه یا بازداشت و... شود؛ اگر این سازوکار وجود نداشته باشد، کاری پیش نمیرود و اصلاح نمیشود و در بازار هرج و مرج ایجاد میشود.
بازارگردانی واقعی در بورس ایران وجود نداشته است
این کارشناس بازار سرمایه درباره مفید بودن بازارگردانی روی سهام بانکی گفت: در ایران، بازارگردانی را معادل قیمتسازی مثبت میدانند و بیشتر دستاندرکاران بازار وقتی میگویند باید روی سهمی بازارگردانی انجام شود، منظورشان این است که وقتی صف خرید است، کسی باشد که به خریداران سهم بدهد و وقتی صف فروش است، کسی باشد که سهمهای آنها را بخرد. تصور میشود که بازارگردان درکی از بازار ندارد در حالی که اینطور نیست و بازارگردان هم یک بنگاه اقتصادی و به دنبال منافع خودش است. هدف بازارگردان تامین نقدشوندگی است، نه اصلاح فراز و فرود بازار. متاسفانه تاکنون تعریف درستی از بازارگردان در بازار وجود نداشته است. بازارگردان به معنای آنچه در دنیاست، در بازار سرمایه ایران نبوده و زیرساختها، ابزار و دانش آن هم وجود نداشته است. بازارگردانی به نرمافزارهای بسیار پیشرفته و بنیه مالی قوی نیاز دارد و شناوری سهام (Free Float) باید خیلی بالا باشد؛ زمانی که این موارد تامین شود، بازارگردان میتواند کار کند. وقتی 70 درصد یک سهم در اختیار یک بنگاه باشد، طبیعی است یک بازارگردان حرفهای نمیتواند در بازار رشد کند. کسی هم که 70 درصد سهم خودش را دارد، اگر بازارگردان باشد، بازارگردانی انجام نمیدهد و درواقع منافع خود را تامین میکند و نمیتواند بازارگردانی موفق باشد.