به گزارش بورس آنلاین به نقل از مس پرس، در مهرماه ۱۳۹۶ شرکت سرمایهگذاری مس سرچشمه بهعنوان یکی از نخستین شرکتهای برآمده از تجربۀ خصوصیسازی در کشور، با سرمایۀ ۲۰۰۰ میلیارد ریال وارد سیسالگی عمر خود شد. این مجموعه، با دارا بودن ۱۴ شرکت تابعه، هماکنون تبدیل به یکی از معتبرترین و باتجربهترین هلدینگهای اقتصادی کشور شده است. برای آگاهی از چرایی تاسیس این شرکت و همچنین بررسی عملکرد آن در سالهای گذشته، به سراغ «علی ارجمندی» مدیرعامل شرکت سرمایهگذاری مس سرچشمه رفتیم.
شرکت سرمایهگذاری مس سرچشمه در چه سالی و بر اساس چه اهدافی تاسیس شد؟
گفتنیها دربارۀ چرایی تاسیس شرکت سرمایهگذاری مس سرچشمه بسیار است، ولی پایه و اساس ایجاد این شرکت به تصمیمات کلان کشوری مبتنی بر ایجاد و فعال شدن شرکتهای خصوصی در دهۀ شصت برمیگردد. در همین راستا و برای تحقق جریان خصوصیسازی در کشور، در سال ۱۳۶۶ شرکت سرمایهگذاری مس سرچشمه بهعنوان نخستین شرکت خصوصی در مجموعۀ شرکت ملی صنایع مس ایران با ترکیب ۵۱درصد مؤسسۀ صندوق بازنشستگی شرکت ملی صنایع مس ایران و ۴۹درصد کارکنان شاغل و بازنشستۀ شرکت مس تاسیس شد. سرمایۀ اولیۀ این شرکت حدود ۱۰۰ میلیون ریال بود که با افزایش سرمایه طی سالهای مختلف، هماکنون دارای سرمایهای به ارزش ۲۰۰ میلیارد تومان است. منتها در این سالها، ترکیب ۴۹-۵۱ درصدی سهام شرکت برحسب شرایط مختلف، ازجمله بهدلیل طلبهای صندوق بازنشستگی از محل سودهای سالهای گذشته و همچنین فرابورسی عمل کردن این شرکت، همیشه ثابت نبوده و احتمالاً هم نخواهد بود. بههرروی و با تغییرات ایجادشده، هماکنون ترکیب سهامداران به صورتِ ۵۴/۸ درصد سهام صندوق بازنشستگی شرکت ملی صنایع مس ایران، ۸/۵ درصد شرکت سرمایهگذاری آتیهاندیشان مس و ۳۵/۷ درصد سهامداران حقیقی است. دربارۀ سهامداران حقیقی، ذکر این نکته ضروری است که تا سال گذشته و تا قبل از فرابورسی شدن شرکت سرمایهگذاری مس سرچشمه، اشخاص حقیقی که عمدتاً شامل همکارانمان در شرکت مس، اعم از شاغل و بازنشسته بودند ترکیب سهامداران حقیقی این شرکت را تشکیل میدادند؛ اما با فرابورسی شدن این شرکت در ابتدای سال ۹۶ ترکیب سهامداران حقیقی، ترکیب متغیری شده است؛ بهطوریکه افراد خارج از مجموعۀ مس هم میتوانند سهام این شرکت را خرید و فروش کنند.
در پاسخ به سؤال شما مبنی بر اهداف شرکت؛ از ابتدا و با تاسیس شرکت سرمایهگذاری دو هدف مدنظر بود؛ بازی کردن نقشی ویژه و پررنگ در صنعت استان کرمان که بعدها این نگاه به توسعۀ ملی تغییر پیدا کرد و دومین هدف؛ انجام کارهای پاییندستی مربوط به شرکت مس، که از محل آن بتوان به سودآوری بیشتری رسید که سود بهدستآمده برای تخصیص و تقسیم آن بین سرمایهگذاران بهصورت نقدی و هم برای انجام کارهای توسعهای است.
این نکته را هم باید بگویم که بعد از فرابورسی شدن شرکت در ابتدای سال ۱۳۹۶، با اصلاحاتی که در ساختار سرمایهگذاری خود شرکت و زیرمجموعههای آن صورت گرفت و همچنین جذب سرمایهگذاریهای مختلف، اکنون سرمایۀ ثبتی شرکت به مبلغ ۲۰۰ میلیارد تومان رسیده است. این در حالی است که در سال ۱۳۹۳ که بنده مجدداً بهعنوان مدیرعامل شرکت سرمایهگذاری مس سرچشمه انتخاب شدم، سرمایۀ ثبتی شرکت ۸۰ میلیارد تومان بود.
بعد از انتصاب شما بهعنوان مدیرعامل شرکت سرمایهگذاری، چه تغییراتی در نحوۀ ادارۀ این شرکت بهوجود آمد؟
ازجمله اصلاحاتی که از سال ۱۳۹۳ به بعد انجام شد، «نحوۀ تغییر ادارۀ شرکت سرمایهگذاری» بود؛ بدین معنا که تا قبل از آن، این مدیریت بهصورت مستقیم، یعنی از بالا به پایین و توسط مدیر ارشد سرمایهگذاری صورت میگرفت که بهتبع آن، امکان تقسیم متناسب مسئولیتها و خلق فرصتهای جدید وجود نداشت؛ اما بعد از آن سال، با ایجاد شرکت هلدینگ افق در استان کرمان، همۀ شرکتهای تابعۀ شرکت سرمایهگذاری مس، بهصورت منفکشده درآمد و زیر نظر هلدینگ افق قرار گرفتند؛ بنابراین، علاوه بر اینکه خودمان یک شرکت هلدینگ اصلی بهشمار میآییم، هلدینگ افق هم در این راستا و بهمنظور اصلاح پارهای از ساختارها مشغول فعالیت است و همۀ شرکتهای ذیربط در مجموعۀ مس سرچشمه را زیر پوشش خود درآورده است.
اخیراً برخی از همکاران مس، ابهامات و انتقاداتی نسبت به هلدینگ افق داشتهاند و حتی برخی این اقدام را با تاسیس شرکت اولنگ که در آن شرکت مس بخشی از داراییهای خود را با شرایط خاص به آن واگذار کرد، مقایسه کردهاند و معتقدند که این اقدام باعث کاهش سودآوری شرکت اصلی خواهد شد. دیدگاه شما در این زمینه چیست و چه پاسخی به این انتقادات دارید؟
همانطور که در مباحث کلان اقتصادی هم این اصل حاکم است، هدف ما در هلدینگ، استفاده از پولهای کوچک و راکد همکارانمان برای ایجاد کارهای جدید با تضمین حداقل سودآوری است؛ بنابراین، علت اصلی واگذاری سهام هلدینگ افق به همکاران بازنشسته و شاغل، اولاً مشمول کردن آنها در سودهای ناشی از بورس و ثانیاً انجام اصلاحات ساختاری از طریق سود حاصله از ایجاد این فعالیتهاست. بهطور مثال، ما در حال ساخت کارخانۀ تولیدی سولفید سدیم پرک در مجموعۀ مس سرچشمه هستیم که بنابر توافقات انجامشده، به احتمال بسیار زیاد در تاریخ ۲۲بهمن افتتاح خواهد شد. براساس محاسبات انجامگرفته، مبلغی حدود ۲۵ تا ۳۰ میلیارد تومان هزینۀ ساخت این کارخانه میشود. با بررسیهای انجامشده و با توجه به اینکه بازار مصرف پرک تولیدی ما مهیاست، باگذشت سه تا چهار سال این بازگشت سرمایه صورت میپذیرد و از آنجا که تصمیم بر آن است بعد از تکمیل این کارخانه و انجام مراحل اصلاحات ساختاری، مالی و اداری، امور آن تماماً به شرکت هلدینگ افق واگذار شود، این شرکت آیندۀ روشنی خواهد داشت و نگرانی در رابطه با خریدوفروش سهام شرکت هلدینگ وجود ندارد؛ چراکه میتواند گزینۀ خوبی برای سرمایهگذاری باشد.
بهطورکلی، از آغاز فعالیتمان همواره سعی کردهایم به دو تعهد «دفاع و حفظ سود سهامداران حقوقی و حقیقی» و «جلوگیری از افت قیمت سهام شرکت سرمایهگذاری در بازار» پایبند بمانیم و خوشبختانه با بررسی عملکرد شرکت در چندین ماه گذشته و با رسیدن به ثبات قیمت سهام شرکت سرمایهگذاری و پرداخت سود نقدی به سهامداران آن، به این دو مهم دست پیدا کردهایم و از این بابت این اطمینان خاطر را به سهامداران میدهیم که انجام این اصلاحات خللی بر سود سهامداران وارد نخواهد کرد و حتی باعث افزایش ارزش سهام سرمایهگذاری مس سرچشمه نیز خواهد شد.
هماکنون جایگاه شرکت سرمایهگذاری مس سرچشمه را بهعنوان یک هلدینگ چگونه ارزیابی میکنید؟ و دوم اینکه شرکت سرمایهگذاری تا چه حد توانسته در سرمایهگذاری روحیۀ استقلال داشته باشد. به بیان دیگر، آیا شرکتهای تابعه مجاز به انجام سرمایهگذاری خارج از فعالیتهای حوزۀ شرکت مس هستند؟
مسلماً در طول این ۳۰سال فرازوفرودهای فراوانی داشتهایم. در ابتدای کار تا به امروز برای اینکه سرمایهگذاریهای لازم انجام شود نزدیک به ۱۴ شرکت ذیربط اضافه شده که از این تعداد، شاید تنها نیمی از آنها با شرکت مس همکاری کنند، بقیۀ شرکتها مستقلاً مشغول فعالیتاند؛ چراکه ما هماکنون به این نتیجه رسیدهایم که دورۀ داشتن تعداد زیاد شرکتهای تابعه گذشته است و دیگر نیازی به آن نیست. به هر روی، شرکتهایی که با شرکت سرمایهگذاری کار میکنند بهدلیل نوع خدمات آنها و ناگزیر ارتباط آنها با شرکت اصلی است، نه اینکه دلیل حیات آنها وجود ما باشد. ضمن آنکه ما در حال جذب سرمایهگذاریهای جدیدی هستیم که اگرچه این سرمایهگذاریها نقشی در هلدینگ ندارند، اما از محل ارزشافزوده و سودهای سهام آنها، بخشی از مخارج مالی ما تامین میشود.
با توجه به توضیحات شما، آیا میتوان گفت که هماکنون همۀ شرکتهای تابعه سودآورند یا نه؟ چون در گزارش مجمع سال گذشته آمده بود که برخی از شرکتها وضعیت مالی مناسبی ندارند؟
خوشبختانه در حال حاضر با اصلاحات سازمانی انجامشده، ۸۰ تا ۹۰ درصد از شرکتهای ذیربط به سوددهی قابلتوجهی رسیدهاند و روزانه همکاران ما در حال رصد و بررسی شرایط برای سوددهی بیشتر هستند. اگر بخواهیم وضعیت عدم سوددهی برخی از شرکتهای تابعه را بررسی کنیم، میتوان به شرکت مدوار اشاره کرد. شرکت مدوار شامل ۴ تا ۵ واحد تولیدی بود که از میان آنها تنها دو واحد سودده و مابقی زیانده بودند؛ بنابراین، با ملاحظات بسیاری که در این مورد انجام شد، واحدهای زیانده تعطیل و واحدهای سودده تقویت شدند. همچنین، با اصلاحات نیروی انسانی، بدون هیچ تعدیل نیرویی و تنها با جابهجایی شاغلان در بخشهای مختلف، نیروی فعال بیکار به جامعه اضافه نشد و مضافاً با تقویتی که در بخش تولید صورت گرفت، نسبت به سال گذشته زیان کمتری را شاهد بودیم.
هماکنون تصور بر این است که در عملکرد شرکت مدوار دیگر زیانی نخواهد بود و میتواند به سود معقولی برسد؛ چراکه مصمم هستیم در سالهای آینده با حفظ سطح تولید شرکت مدوار، زیانهای آن جبران و همۀ بدهیها پرداخت شود و اگر نظارتهای شرکت سرمایهگذاری به همین صورت ادامه یابد، میتوان با قطعیت گفت که شرکت مدوار باشکوهی در آینده خواهیم داشت. ناگفته نماند که این حاصل صبر، حوصله و تحملی بود که هم در شرکت سرمایهگذاری و هم شرکت ملی مس انجام گرفت. علیرغم اینکه ما در طول سهسال شاهد نارضایتیهای کارگران و وضعیت نامناسب این شرکت بودیم.
همچنین، در مورد شرکت دیگری به نام شرکت مبینگستر که فعالیت آن در حوزۀ ریختهگری است و تا قبل از سال ۱۳۹۴ بخشی از شرکت آلیاژکار اصفهان بوده و هماکنون در اختیار ما قرار گرفته؛ برنامههایی برای جبران زیاندهی آن از سوی کارشناسان مربوط ارائه شده است؛ اما اگر تا آخر امسال جواب و نتایج مثبتی عاید نشد، در صورت اخذ موافقتهای لازم مجبور به واگذاری این شرکت به شرکتهای خصوصی هستیم و شرکت مزبور از مدار شرکت سرمایهگذاری خارج خواهد شد. البته،باید بگویم که هدف ما در وهلۀ نخست، تلاش برای ایجاد اصلاحات در ساختارهای شرکتهای ذیربط، ولو شرکتهای زیانده و حفظ وضع موجود آنها به لحاظ اشتغال است تا با نظارت و رصدهای روزانۀ کارشناسان این سوددهی متوقف نشود، اما اگر بنا به برخی از ملاحظات نتیجۀ قابل قبولی در رابطه با شرکتهای زیانده بهدست نیاید، ناگزیر به واگذاری آنها هستیم.
تحقق رویکرد بومیسازی و خودکفایی در صنعت مس، در شرکت سرمایهگذاری در چه جایگاهی قرار دارد و آیا شرکت سرمایهگذاری توانسته با همکاری شرکتهای دیگر به این هدف دست یابد؟
ما در سالهای گذشته، برای تحقق امر بومیسازی در دو بخش بهصورت تخصصی کار کردهایم؛ یکی ریختهگری و دیگری تولید گلولههای فلزی است که بخش عمدۀ سرمایهگذاری آن جهت تامین نیاز شرکت مس است. خوشبختانه از سالهای گذشته بهطور مداوم عملکرد موفقیتآمیزی داشته است؛ اما با توجه به اینکه تعداد بازارهای تولید گلوله در کشور زیاد شده، این نگرانی وجود دارد که سهممان در تولید کمتر شود. با اینحال تلاشهای ما در این زمینه که سهم قابلتوجهی از بازار ایران را حفظ کنیم، ادامه دارد.
جایگاه شرکت سرمایهگذاری را در حوزۀ اشتغالزایی در استان کرمان و حتی در سطح ملی چگونه ارزیابی میکنید؟ و آیا برنامهای برای توسعۀ این امر دارید؟
هماکنون حدود ۲۰۷۰ نیرو در شرکت سرمایهگذاری مشغول به کارند. ما از ابتدای شروع بهکار در سال ۱۳۹۳، با چند شرکت ورشکسته با تعدیل نیروی شدید مواجه بودیم؛ بنابراین، نخستین کاری که در رابطه با این شرکتها انجام شد مشغول کردن نیروهای تعدیلشده در جاهای دیگر بود تا نیروی بیکار دیگری به جامعه اضافه نشود. در رابطه با برنامهریزی برای اشتغالزایی، باید گفت ما برای اینکه بتوانیم نقش بهتر و پررنگتری در بخش اشتغالزایی بهصورت ملی و منطقهای داشته باشیم نیاز به منابع مالی داریم. با توجه به مراجعات مکرر برای اخذ وام و منابع مالی از بانکها و مشکلات بسیاری که در این زمینه وجود دارد، ازجمله دادن وامهای کوتاهمدت و امتناع آنها از وامهای طولانیمدت، این امر با موانع و دستاندازهای زیادی همراه است.
بهطور کلی، برنامهریزی برای چنین کارهایی بسیار زمانبر و طولانیمدت است. با توجه به ورشکستگی برخی از شرکتها، تورم و مسائل مختلفی که در بخشهای درونی داریم، تمرکز فعلی ما بر این نوع مسائل است. هرچند که وظیفۀ خود را مبنی بر اشتغالزایی در سطح منطقه و ملی از یاد نمیبریم. انشاءالله در سالهای آینده با جذب سرمایه و منابع مالی جدید، این امر محقق شود.
شما معتقدید که برای درخشش بیشتر شرکت سرمایهگذاری مس سرچشمه، سرمایۀ شرکت حداقل باید به مبلغ 300 میلیارد تومان افزایش یابد تا توسعه و سوددهی بیشتری بههمراه داشته باشد؛ اما کم نیستند کسانی که مخالف این نگاهاند. استدلال شما در این زمینه چیست؟
براساس کارشناسیهای صورتگرفته برای دفاع از اهداف بخشهای مختلف شرکت سرمایهگذاری، ازجمله حفظ حقوحقوق سرمایهگذاران حقوقی و حقیقی و همچنین جلوگیری از افت قیمت سهام در بازار سرمایه، نیاز به افزایش سرمایه داریم. اگرچه ما میتوانیم از فروش ذخایر و داراییهای شرکت سرمایهگذاری، به پول و سرمایۀ لازم دست یابیم، اما این کار توجیه اقتصادی ندارد؛ چون با فروش داراییها و تبدیل آنها به پول عملاً دو ضربه به شرکت میزنیم؛ یکی منابع شرکت را از داراییهای جاری و ثابت تهی میکنیم و دیگری آنکه نقشمان را در سرمایهگذاریهای جدید کمرنگ میکنیم. بنابراین، ما به این افزایش سرمایه نیاز داریم تا بتوانیم سود و تولیدهای جدیدی داشته باشیم؛ در غیر این صورت، سود شرکت بهصورت کنترلشده باقی میماند و احتمال افت سهاممان در بازار هم بسیار افزایش مییابد.
ولی در دنیا تامین سرمایه از طریق افزایش سرمایه، یکی از راههای گران تامین مالی محسوب میشود و معمولاً از طرق دیگر مثل اخذ وام اقدام میکنند.
بله، افزایش سرمایه یکی از راههای تامین مالی گران در هر شرکتی است، ولی با وجود شرایط تسهیلاتدهی نامناسب سیستم بانکی و بهمنظور جبران مخارج سرمایهگذاریهای انجامشده و در دست انجام و همچنین اصلاح ساختار مالی شرکت که در آن باید رابطۀ منطقی بین حقوق صاحبان سهام و ارزش روز شرکت وجود داشته باشد، باید افزایش سرمایه در این مرحله و حتی مراحل بعد انجام گیرد تا علاوه بر افزایش سودآوری برای سهامداران، شاهد رشد ارزش سهام سهامداران نیز باشیم، که این امر در دو افزایش سرمایۀ قبلی بهطور کامل تحقق یافته است و به لطف خدا در مراحل بعدی محقق خواهد شد.
این نکته هم گفتنی است که ادعای افزایش سرمایۀ ۳۰۰میلیاردی و بهتبع آن سود بیشتر، براساس بررسیهای صورتگرفته و کارشناسانه بوده و این نیازی است که از سوی طرحهای توسعۀ جدید و تحولات بازار سرمایه به ما تحمیل میشود تا از قافله عقب نمانیم.
یکی از مسائلی که متاسفانه بهدلیل شرایط نامناسب اقتصادی در سالهای اخیر، در شرکتهای سرمایهگذاری شاهد آن هستیم، روی آوردن بنگاههای اقتصادی به سرمایههای راکد بوده که سودی هم در پی نداشته است. کما اینکه نمونۀ اعلای آن را میتوان در بانکها مشاهده کرد. آیا شرکت سرمایهگذاری مس، در حال حاضر سرمایههای راکد دارد یا خیر و اگر دارد چه برنامههایی برای مدیریت و سودآوری بیشتر آن صورت گرفته است؟
ما از زمان تاسیس این شرکت، همۀ املاک و داراییهای غیرفعال را با هدف برنامههای بلندمدت جهت سوددهی بیشتر با قیمت کارشناسی واگذار کردهایم. درواقع، تصمیم شرکت سرمایهگذاری این است که از محل داراییهای غیرفعال و راکد شرکت که سرمایۀ آن حدود ۲۰میلیارد تومان است، با سیاستگذاریهای جدید این مبلغ به ۱۰۰میلیارد تومان افزایش پیدا کند؛ کما اینکه فعالیتهای زیادی در این راستا در حال انجام است. درواقع در نظر داریم بخشی از سرمایهگذاریها را از طریق واگذاری و مشارکت کارکنان شرکت مس به سرمایهگذاریهای جدید در صنایع جدید و سودآور تبدیل کنیم و همچنین، با واگذاری داراییهای غیرجاری در سال مالی ۱۳۹۶ و ۱۳۹۷ و همچنین ساختوساز املاک راکد ازطریق راهاندازی شرکت ساختمانی عمرانگستران آذین کویر و سپس فروش املاک مذکور که بیشتر آنها در موقعیتهای مناسب تجاری و مطلوب قرار دارند، ارزش افزودۀ بیشتری برای شرکت ایجاد کنیم. پیگیری این سیاست باعث خواهد شد که وضعیت نقدینگی شرکت برای ایجاد سرمایهگذاریهای جدید با پشتوانۀ بهتری صورت گیرد تا درنهایت به سودآوری شرکت و افزایش ارزش سهام این شرکت کمک چشمگیری کند. بنابراین، با انجام این دست از کارهای ساختوساز و فعال کردن داراییهای راکد، تصور بر آن است که در سال ۱۳۹۸ شاهد رشد و سودآوری فعالیتهایمان در این زمینه باشیم.
با توجه به اینکه در سالهای اخیر حوزههای دانشبنیان و فناوری اطلاعات به یک حوزۀ سودده تبدیل شده است، آیا قصد ورود به این نوع سرمایهگذاریها را دارید؟
همانطور که گفته شد، در حال حاضر تمرکز ما بر اصلاح خود شرکت و زیرمجموعههای آن است. در جلسهای که با مدیران قبلی داشتیم بهدنبال ایجاد شرکتهای دانشبنیان بودهایم تا تشکیلاتی در این زمینه شکل بگیرد؛ اما برای اینکه این امر صورت گیرد باید ابتدا ساختارهای خود شرکت و بدنههای فرعی آن اصلاح شود.
بهعنوان مثال، ما در هیچکدام از شرکتهای نرمافزاری نمیتوانیم مدیریت با روحیۀ پدرسالارانه و اقتصاد دولتی را شاهد باشیم. در دنیا این دست از شرکتها با داشتن دپارتمانهای تخصصی و مهندسان کارآمد، نقش پررنگی در بازار سرمایه و سود و زیان سهام دارند و مدیران به سهامداران اصلی این شرکتها تبدیل میشوند و البته اگر به هر دلیلی از سازمان جدا شوند طبق قوانین به قیمت روز، سهمشان خریداری و به جانشینانشان واگذار میشود؛ بنابراین، با این توضیح، ما ابتدا باید به فکر اصلاح ساختارهای درونی خود باشیم؛ چون در غیر این صورت محکوم به شکست خواهیم بود. مسلماً پس از این اصلاحات و توقف حاکمیت نگاه پدرسالارانه و اقتصاد دولتی بر شرکتها، در فکر ایجاد دانشهای نوبنیان خواهیم بود؛ چون باید متناسب با زمان و سطح جهانی فرصت رشد پیدا کنند.