اینها سوالاتی است که بر ذهن هر فعال بازار سرمایه متواتر میشود و دنبال پاسخی برای آنها است. در این یادداشت سعی بر آن است به بیان خیلی ساده و به طور اجمالی به آنها پاسخ داده شود.
همان طور که میدانیم در بلند مدت رشد تورم + رشد تولید ناخالص داخلی = رشد بازار سرمایه خواهد بود. بدیهی است که با افزایش نرخ ارز (دلار)، قیمت کالاهای وارداتی افزایش مییابد و چون اقتصاد ما وابستگی زیادی به واردات دارد در نتیجه تورم افزایش مییابد. پس میتوان نتیجه گرفت با افزایش نرخ دلار بازار سرمایه رشد میکند در تصویر (۱) نمودار شاخص کل از سال ۱۳۷۲ تا 07/12/1396 مشاهده میشود.
همانطور که مشاهده میکنید روندکلی بازار سرمایه طی 25 سال گذشته صعودی بوده است و طی این مدت شاخص کل بیش از 200 برابر شده است. در تصویر (۲) نمودار دلار/ریال از سال ۱۳۷۲ تاکنون 07/12/1396 مشاهده میشود.
همانطور که مشاهده میکنید دلار طی 25 سال گذشته صعودی بوده است و طی این مدت بیش از 30 برابر شده است.
در تصویر (3) نمودار ترکیبی، دلار/ریال و شاخص کل نشان داده شده است.
هر دو نمودارهای فوق، صعودی است و از همبستگی بالایی برخوردار میباشند.
البته همانطور که در تصویر (4) مشاهده میشود، این همبستگی از سال 1387 بیشتر خود را نشان میدهد.
در طی این مدت شاخص کل 1130 درصد و دلار 350 درصد رشد کرده است.
بیایید نگاهی به نمودار شاخص بازارسرمایه ایران برحسب دلار بیندازیم. (تعدیل شده بر حسب دلار)
همانطور که مشاهده میشود، روند این شاخص نیز صعودی است. بدین معنی که بازار سرمایه بیش از دلار رشد کرده و در طی این 25 سال 552 درصد رشد کرده است یعنی 5.5 برابر بیش از دلار!
پس از بررسی نمودارهای فوق میتوانید نتیجه بگیرید که بله، افزایش نرخ ارز (نرخ دلار/ ریال) و بازارسرمایه رابطه معنیدار با هم دارند و رشد بازارسرمایه از رشد دلار بیشتر بوده و این بازار، ابزار مناسبی برای مصون نگه داشتن سرمایه ریالی ما در قبال اثرات مخرب افزایش نرخ دلار است.
حال سوالی که مطرح میشود؛ دلار چه تاثیری بر درآمد / هزینه و نهایت سودآوری صنایع و شرکتها دارد؟
تاثیر دلار بر هر یک از صنایع و شرکتها متفاوت است و برای برخی از صنایع اثر مستقیم و برای برخی دیگر اثر غیرمستقیم دارد. در ادامه به بررسی اجمالی صنایع مهم در بازار سرمایه پرداخته میشود. به عنوان نمونه شرکتهای پتروشیمی، درآمد این شرکتها از دو عامل 1. قیمت جهانی و 2. نرخ دلار / ریال تاثیر میگیرد و بهای تمام شده آنها از: نرخ گاز - دلار / ریال - دستمزد و... تاثیر میگیرد.
چون برآیند افزایش نرخ دلار، منجر به افزایش سود عملیاتی آنها میگردد، این صنعت از افزایش نرخ دلار سود میبرد. بهعبارت دیگر این صنعت خود را نسبت به تغییرات دلار و بالطبع آن تورم مصون میکند(Hedge). این موضوع برای خیلی از صنایع از جمله فلزات اساسی (فولادیها، مسیها، رویها و...)، کانههای غیرفلزی و غیره مصداق دارد.
تاثیر افزایش نرخ دلار آزاد برای پالایشگاهها به میزان پتروشیمیها نیست چون که مبنای محاسبات درآمد و هزینه آنها بر مبنای دلار مبادلهای است. که البته دلار مبادلهای نیز با دلار آزاد رابطه مستقیم دارد و طی چند سال اخیر حدودا ۱۵درصد از دلار آزاد ارزانتر بوده است. پس انتظار میرود با افزایش نرخ دلار آزاد نیز دلار مبادلهای رشد کند. در نتیجه با افزایش نرخ دلار نیز پالایشگاهیها منتفع میشوند، علاوه بر این که بحثی از فروش فرآوردههای نفتی آنها در بورسکالاست که از نرخ ارز آزاد تاثیر مستقیم میگیرند. همین موضوع هم برای تأمینکنندههای آب/برق/گاز مثل پتروشیمی فجر و مبین، مصداق دارد.
برخی از صنایع مثل اکثر سنگآهنیها از افزایش نرخ دلار به واسطه افزایش نرخ فولاد (محصولات فولاد خوزستان) منفعت میبرند. برخی از صنایع بطور غیرمستقیم بهواسطه افزایش نرخ تورم از افزایش نرخ دلار منفعت میبرند.
افزایش نرخ دلار →افزایش تورم انتظاری → افزایش قیمتها
برای نمونه میتوان به صنعت خودروسازی اشاره کرد. در نگاه اول افزایش نرخ دلار باعث افزایش هزینهها و کاهش سود آنها در کوتاهمدت ممکن است بشود، اما در بلندمدت، آب راه خود را پیدا میکند و منجر به افزایش نرخ فروش و در نهایت افزایش سود اسمی آنها میشود. صنایع غذایی، دارویی هم مشابه صنعت خودرو هستند و از این امر مستثنی نیستند. پس تا اینجا مشاهده کردیم که افزایش نرخ دلار →افزایش تورم → افزایش درآمد فروش اکثر شرکتها →افزایش سود اسمی میشود.
اما سوال اساسی اینجاست که آیا ثروت ما افزایش پیدا کرده است؟
آیا این افزایش سود اسمی منجر به افزایش سود واقعی شده است؟
آیا این افزایش سود منجر به افزایش قدرت خرید شده است؟
اصل فرق بین سود اسمی و سود واقعی چیست و چه رابطهای با تورم دارد؟
- شماره ۲۴۰ هفته نامه بورس - صفحه ۱۴