سـرمایهگذاری گروه توسعه ملی از شرکتهای حاضر در بازار سرمایه است که با نماد «وبانک» در بازار اول بورس جای دارد.این شرکت در ۲۰ دی ماه ۱۳۷۰ به صورت شرکت سهـامـی عام تاسیس شد و در سال ۱۳۸۹ نام شرکت از سرمایهگذاری بانک ملی ایران به شرکت سرمایهگذاری گروه توسعه ملی تغییر کرد. از جمله فعالیتهای شرکت؛ سرمایهگذاری، تأسیس شرکت، اداره و نگهداری مؤسسات اقتصادی، آمادهسازی شرکتها، خرید و فروش اوراق بهادار، انجام معاملات سهام و خدمات مدیریتی و مشاورهای است. همچنین از سهامداران عمده شرکت میتوان به بانک ملی ایران و مؤسسه صندوق بازنشستگی، وظیفهبگیران و ازکارافتادگی بانکها اشاره کرد. از سوی دیگر شرکتهای سرمایهگذاری و توسعه صنایع سیمان (سیدکو)، توسعه صنایع بهشهر (وبشهر)، پتروشیمی شازند (شاراک)، سرمایهگذاری توسعه ملی(وتوسم) و ایران ترانسفو (بترانس) برخی از هلدینگها و شرکتهای زیر مجموعه این هلدینگ چندرشتهای هستند. فرصتی پیش آمد برای آشنایی بیشتر با فعالیتها و برنامههای پیش رو مجموعه مذکور، نظرات سیدمهدی سدیدی، مدیرعامل شرکت سرمایهگذاری گروه توسعه ملی را جویا شویم.
واگذاری زیر مجموعهها چگونه انجام و برچهاساسی صورت میگیرد؟
بحث واگذاریها تکلیف قانونی بر اساس ماده ۱۶و۱۷ قانون رفع موانع تولید بوده که تابع آن هستیم و بر اساس آن اقدام میکنیم. سـرمایهگذاری گروه توسعه ملی، یک هلدینگ چندرشتهای صنعتی به معنای واقعی کلمه است و عملا در ۱۰ صنعت حضور دارد. در حالی که توزیع سودآوری و درآمدها در شرکتها، توزیع نرمالی نیست. آنچه در واگذاری نزد گروه حائز اهمیت است، بخشی مربوط به شفافیت بوده و بخش دیگر مربوط به عدم تقارن سودآوری در وبانک است که منجر به عدم انتفاع سهامداران نشود. از این جهت بر روی مدل واگذاری، حساس هستیم. از طرفی مسئله متغیرهای اقتصاد کلان را باید در نظر داشت، با توجه به تورم ۴۰ تا ۴۵ درصدی که در کشور است و با شرایط خاصی که در نحوه ارزشگذاری در بازار وجود دارد، باید در انجام این واگذاری با دقت بیشتری عمل کرد. چرا که در بحث ارزشگذاری با توجه به نوساناتی که بازار داشت قیمتی که سال گذشته برای فروش در نظر گرفته بودیم نزدیک به قیمتهای فعلی سهام در بازار است در واقع رشد بازار به گونهای بوده که دوام ارزشگذاریها بسیار پایین آمده و کمتر از ۶ ماه شدهاست. از این رو باید در واگذاریها به این مسئله هم توجه کرد.
البته باید اشاره کنم آییننامه جدیدی توسط هیأت وزیران درخصوص واگذاری شرکتها تصویب شد، که به تسهیل این موضوع کمک خواهد کرد. همچنین چند دستورالعمل در حوزه واگذاری شرکتهای دولتی درنظر گرفته شده که بانکها نیز برای واگذاری شرکتهای تابعه خود باید از این رویه پیروی کنند. این موضوع علاوه بر تسهیل امور، اختیار قانونی بیشتری را ارائه میدهد. با توجه به موارد مذکور، دنبال واگذاری نرمال هستیم. به نظر بهترین گزینه، واگذاری سهام خود «وبانک» است.
هرچند فرآیند واگذاری در وبانک با فرآیند واگذاریهای دولتی متفاوت است؛ البته در فرآیند واگذاری شرکتهای دولتی، پول دریافتی باید به خزانه واریز شود و به صورت یک شرکت در داخل پرتفوی دیده نمیشود اما در وبانک شما از داخل پرتفوی، سهمی را میفروشید؛ از این رو اثرات آن در پرتفوی دیده خواهد شد. بر این اساس، همزمان در نظر داریم شرکتهای زیانده را به شرایط مناسبی برسانیم و بعد برای فروش اقدام کنیم. همچنین ابزارهایی را طراحی کنیم که در قالب صندوقهای قابل معامله واگذار شوند. البته فرآیند دشواری است. حدود ۲۵ شرکت در بورس داریم که دستورالعملهای سازمان بورس و قوانین در فرآیند واگذاریشان اثرگذار است. به طوریکه شرکتهای بورسی ما باید از الزامات سازمان بورس هم پیروی کنند.
ظرفیت واگذاریها را چگونه ارزیابی میکنید؟
یادآور میشوم که از فروش هلدینگ استقبال میکنیم. فکر میکنم در بهشهر با توجه به وضعیت بانک اقتصاد نوین، زمان طلایی واگذاری است. در بعضی شرکتها دارای چند کرسی هستیم. برای مثال در پگاه، علاوه برصندوق بازنشستگی دارای دو کرسی هستیم و یا در بارز، ۲ کرسی داریم در کنار شستا و در ایران ترانسفو ۲ کرسی داریم و ۲ کرسی بخش خصوصی و یک کرسی ساتا و در موارد دیگری هم دارای چند کرسی هستیم. برای انجام بهتر واگذاریها، در زمینه ساماندهی و تهاتر سهم با هلدینگهایی که سهام مشترک داریم، مذاکراتی را انجام دادهایم به طوریکه با این روند در برخی شرکتها دارای سه کرسی خواهیم شد و عملیات واگذاری هم آسانتر خواهد شد.
در نظر داریم ساختار شرکتها را اصلاح کنیم. مثلا در بانک اقتصاد نوین به مدت ۱۶ سال، دارای دو کرسی بودیم و از اینرو با کسب سه کرسی میتوانیم این اصلاح ساختار دارایی را انجام داده و در مرحله بعد برای واگذاری آن وارد مذاکره شویم. در صدد هستیم تا این واگذاریها به بخش خصوصی واقعی انجام پذیرد، به طوری که در راستای تولید و رونق اقتصادی کشور باشد.
به موضوع واگذاریها اشاره داشتید، چه برنامهای برای ورود شرکتهای زیر مجموعه به بازار سهام دارید؟
در این زمینه برنامههایی داریم و قرار است شرکتهای سیمان ساروج بوشهر، خدمات مدیریت سرمایهمدار، بینالملل ساختمان و صنعت ملی و گروه ملی فولاد به مرور وارد بازار سرمایه شوند و اقداماتی هم در این زمینه انجام دادهایم.
چه توجیهی برای ایجاد شرکت مدار از سوی مجموعه وجود داشت؟
بخشی از سهام پرتفوی اولیه شرکت مدار بهصورت تکلیفی به ما واگذار شد. البته با ساماندهی که انجام دادیم، در سنوات اخیر بسیاری از شرکتها به پرتفوی این شرکت اضافه شد. ارزش پرتفوی شرکت مدار در ابتدا به این مبلغ نبود و از تهاتر مطالبات گروه توسعه ملی و سایر شرکتها به صورت سهم به پرتفوی شرکت «مدار» اضافه شد و به این ترتیب این شرکت به اندازه فعلی خود رسید.
در واگذاری شرکتها چه عواملی مدنظر است؟
در واگذاریها واحد جمعدار اموالی ایجاد کردهایم. «وبانک» یک شرکت با سابقه است. بر این اساس، از طریق جمعدار اموالی مستقل، اطلاعات اموال و املاک مازاد را محاسبه میکنیم تا هر آن چه امکان دارد از داخل شرکتها واگذار و فروخته شود. بدین ترتیب مولدسازی دارایی را انجام میدهیم. از طرفی شرکتهایی با سابقه درمجموعه داریم، از این رو مسئله ارزشگذاری را درنظر بگیریم و ارزشگذاری داراییها را باید انجام دهیم. در عین حال، اطلاعات املاک و داراییهای مازاد را باید استخراج کنیم به طوری که علاوه بر واگذاری شرکتها، این اموال و املاک مازاد هم واگذار شوند.
البته چنانچه شرکتها آمادگی واگذاری را نداشته باشند، این اموال به گونهای باید بهینه شود. از این رو بهینهسازی و مولدسازی داراییها باید صوزت گیرد، چون این مسئله تأثیر مهمی بر سرمایه در گردش شرکتها دارد. مثلا برای شرکتی که دارای ملکی بلااستفاده در شهری بود، تأکید کردیم به دلیل اینکه دارایی غیرمولد است، به جای هزینه کردن و انجام تأمین مالی، از طریق فروش دارایی مازاد این کار را انجام دهد.
روش بهینه خصوصیسازی در ایران چگونه باید انجام شود؟
در کشور ما صورت مسأله، مشخص نیست. باید اول مسأله را معلوم کنیم که آیا مسأله خصوصیسازی ناشی از بحران مالکیتی است؟ یا مسأله بحران مدیریتی؟ اگر به دلیل بحران مدیریتی است باید روی پیمان مدیریت فکر کنیم، اگر بحران مالکیتی است باید به نحو دیگری عمل کنیم. اما فرآیندهای واگذاری نشان از بلاتکلیفی در تصمیمگیری کلان در این حوزه دارد.
واگذاری «وبانک» مد نظر قرار گرفت، ظرفیتهای آن در چه شرایطی است؟
«وبانک»، از منظرهای مختلف قابل قیمتگذاری است که میتواند بر اساس سودآوری، ارزش بازار، ترازنامه یا ارزش خالص دارایی (NAV) ارزشگذاری شود. البته بنده از منظر تجارت به این موضوع نگاه میکنم. وبانک ۲ کرسی هیأت مدیره بارز را در اختیار دارد که ۴۵ درصد صنعت لاستیک کشور را در اختیار دارد. ۲ کرسی هیأت مدیره در ایران ترانسفو دارد که انحصار ترانسهای قدرت کشور و ۷۰ درصد بازار توزیع را داراست. سیدکو ۱۰ درصد بازار سیمان را در اختیار دارد، همچنین بهشهر را در اختیار دارد که بالغ بر ۳۰ برند تاریخی را تولید و مدیریت میکند. اگر بخش خصوصی درک درست و هوشمندانهای داشته باشد، «وبانک» دارای ظرفیتهای بالایی است. همچنین «وتوسم» یکی از شرکتهای دیگر مجموعه بوده که بسیار سودآور بوده و از نقدشوندگی بالایی برخوردار است و مشتریان خوبی هم دارد.
میزان NAV «وبانک» چقدربر آورد میشود؟
طبق همان آخرین آگهی که منتشر شد حدود ۶۰۰ تومان با ارزش بازار ۱۰ هزار میلیارد تومانی. البته فکر میکنم با این شرایط بازار، ۴۰ تا ۵۰ درصد بالاتر از رقم
قبلی است.
تأمین مالی شرکتها از چه طریق انجام میگیرد؟
از لحاظ تأمین مالی، شرکتها منابع خوبی دارند. از طرفی دو کمیته تشکیل دادیم: یکی کمیته وصول مطالبات و دیگری کمیته جمعدار اموالی و در بخش وصول مطالبات بسیار جدی هستیم. همچنین تأکید داریم منابع غیرمولد داخل شرکتها، باید مولد شوند.
چه اقدامات و راهبردهایی در بخش مدیریت و طرحهای توسعهای شرکتها در ۸ ماهه اخیر انجام شده است؟
حدود شش سیاست راهبردی طراحی شد که ذیل آنها اقدام میکنیم. اولین دستورالعمل انتصابات را طراحی کردیم، شرکتها را در ۳ گروه طبقهبندی کردیم. از جمله در بخش هیأت مدیره شرکتها دستورالعملهایی تهیه کردهایم که انتصابات بر اساس امتیازات باشد و الزاماتی در خصوص صلاحیت افراد اتخاد کردهایم.
«وبانک» در دوره ۸ ماهه اخیر، کمترین تغییر مدیران ارشد را در میان هلدینگهای بزرگ کشور داشت. این موضوع به این دلیل بود که روی عملکردها، سهم بازار و تناژ تولید تمرکز داشته و کار تخصصی انجام دادهایم. البته کانونهای ارزیابی عملکرد بسیار جدی و دقیقی، روی عملکرد شرکتها و منابع انسانی که مطابق با استانداردهای بین المللی روز دنیاست، داریم. از دیگر اقدامات ایجاد یک حلقه واسط بین مجموعه و بخش دانشبنیان بود که در این زمینه هم کار تخصصی در بخش شویندهها، سیمان وغیره انجام دادیم.
از طرفی بنا داریم فعالیتهای توسعهمحور در شرکتهای زیرمجموعه را حمایت کنیم. مثل سرمایهگذاری در بخشهای پاییندستی پتروشیمی شازند که یکی از متنوعترین شرکتها درحوزه پتروشیمی است. همچنین توسعه در بخشهای پاییندستی سیدکو مثل توسعه تولید محصولات خاص نظیر سیمان سفید و سیمان چاه نفت و غیره مدنظر است.
در خصوص ضرورتهای فرهنگ سهامداری چه نظری دارید؟
عمده پولها در سپرده است. از این رو باید گفت در واقع عمده نقدینگی کشور در سپردههاست. از طرفی جنس سهامداری ایراد دارد. باید در این زمینه اقدامات مؤثرتری انجام شود. این نوع فرهنگ سهامداری برای بنده قابل درک نیست؛ در بازار سرمایه تقسیم سود باید با مفهوم باشد به طوریکه باید خرید سهم در بازار با دید سود در دوره بلندمدت انجام شود که در حال حاضر این گونه نیست. اکنون افراد در مدت کوتاهی انتظار چند برابرشدن داراییشان را دارند؛ در حالی که سهامدار باید به این درک برسد که در بلند مدت (مثلا ۱۰ سال) میتواند از این بازار، سود قابل توجهی کسب کند. امروزه بازار، اشخاصی که با دید بلندمدت سهام میخرند را تنبیه میکند در حالی که نباید این طور باشد.
البته بازار در آینده نزدیک به سمت معاملات الگوریتمی خواهد رفت. همچنین در اقتصاد هم به جای اینکه بانکها، شرکتها را حمایت کنند و خدمات پشتیبانی به آنها ارائه کنند، مانع آنها شده و این مسأله باعث مشکلاتی در بخش رونق اقتصادی و طرحهای توسعهای شده است.
- فرحناز سپهری-خبرنگار
- شماره324 هفته نامه اطلاعات بورس-صفحه14