در شرایط کنونی اتخاذ سیاستهای درست در کنترل وضعیت اقتصادی امری مهم به شمار میآید، زیرا به اعتقاد بسیاری از کارشناسان نفس اقتصاد ایران به شماره افتاده است و با شوکهایی مثل برجام، وعدههای اروپاییها و موارد دیگر به ریتم اصلی برنخواهد گشت. دیگر زمان آن است تا تصمیمات وارونه در جهت توسعه اقتصاد اصلاح شود و بسیاری از تصمیمگیران امروز که صلاحیت این کار را ندارند از گردونه تصمیم گیری خارج شوند تا بلکه با مشارکت بخش خصوصی بر اساس قانون بهبود فضای کسب و کار و با حمایت واقعی از این بخش وضعیت اشتغال و کارآفرینی بهبود یابد، که این امر مستلزم تغییر رویههای گذشته است. کارشناسان معتقدند، بخش خصوصی در یک جاده یکطرفه گیر افتاده که نه راه پیش دارد و نه راه پس. درتشریح بیشتر موارد مذکور، فرصتی فراهم شد نظرات سیده فاطمه مقیمی، عضو هیأت رئیسه اتاق بازرگانی تهران، مدیر عامل شرکت حمل و نقل بینالمللی سدیدبار و رئیس هیأت مدیره کانون زنان بازرگان تهران را جویا شویم.
با توجه به اینکه لایحه رونق کسب و کار توسط اتاق تهیه شد، همچنین تصویب و قانونمند شدن این لایحه از وعدههای انتخاباتی آقای روحانی بود، اما به سرانجامی نرسید، دلیل آن را چگونه ارزیابی میکنید؟
معتقدم اقتصاد به سیاست ربطی ندارد اما هر چه میخواهیم از سیاست دور شویم، یک جا دوباره به سیاست وصل خواهیم شد. طبیعی است هر کسی که میخواهد در رقابت انتخاباتی شرکت کند یکسری وعدههای شیرین و مردم پسند میدهد، اما اینکه به چه میزان عملی شود مهم است. البته در طول زمان به اعتقاد بنده ۹۹ درصد آن هم عملی نمیشود و فقط یکسری صحبتهایی برای جامعه مخاطب است که میتواند بر آمار در صندوقهای رای تاثیر بگذارد. قانون رفع مشکلات و موانع کسب و کار در دوره اخر ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد ابلاغ شد که مجال اجرایی شدن را پیدا نکرد. اما فرصت اجرا در دولت تدبیر و امید فراهم شد که بخش خصوصی اجرایی شدن آنرا تاکنون ندیده است. البته به قدری مشکلات وجود دارد که نه تنها اجرا نشدن این قانون یکسری تاخیر در روش روند بهبود فضای کسب و کار را ایجاد کرده، بلکه اگر امروز هم اجرا شود قطعا تفاوت زمانی و تفاوت انطباق با مشکلات کنونی دارد که باید به آن دقت شود. بخش خصوصی حرف میزند، کندوکاو میکند، ارائه نظر و پیشنهاد حتی راهکار ارائه میدهد ولی مجری نیست. به عنوان بخش خصوصی صدای ما شنیده نمیشود. بنابراین تاثیرگذار نیست و شرایط اینگونه است که الان شاهد آن هستیم.
برای رفع این گله مندیها بخش خصوصی چه کارهایی انجام داده است؟
بخش خصوصی همیشه در حال تکرار حرفهای خود است و اعلام آمادگی میکند و به عنوان مشاور سه قوه آمادگی حضور در صحنه اقتصاد را دارد اما از این حضور تاکنون استفاده نشده است، به نکته نباید اکتفا کرد بلکه باید در کل این اتفاق رخ دهد. در حال حاضر بخش خصوصی در شورای گفتوگو حضور دارد اما حق رای ندارد و فقط حرف میزند. اجرای کار مهم است اما فقط تکرار مکررات است. در رسانه حرف میزنیم، مینویسیم، در همایشها صحبت میکنیم. بیشتر از این بخش خصوصی چه کاری میتواند انجام دهد. از طرفی دولت که جدا ازملت نیست و در جامعه حضور دارد و نقصان کار و شرایط توقف اقتصاد را میبیند. اگر یک بار دولت به حرفهای بخش خصوصی گوش کند قطعا به سمت اقتصاد به روی مثبت قدم خواهیم برداشت.
با توجه به اهمیت لایحه مذکور، اتاق برای عملیاتی شدن لایحه کسب و کار چه اقداماتی انجام داده است؟
ما کمیسیون قضایی مربوط به کسب وکار، اتاق کارآفرینی و نگاههای تغییر کارآفرینی را در اتاق تشکیل دادهایم که تاثیرگذاری در این بخشها را به عنوان دستور کار خود داریم. حتی در این زمینه جلسات همایشی برگزار شد. در کارآفرینی نگاه بخش خصوصی بر این است که فضای کارآفرینی نیاز به تغییر در الگوهای مصرفی و اجرایی دارد که این موضوع را با برگزاری سمینار، همایش و نشست به عنوان اتاق فکر و مشاوره اجرایی کردهایم. اما تغییری که بخش خصوصی به دنبال آن است هنوز شکل نگرفته است. بخش خصوصی پرتوقع نیست بلکه توانمندی خود را میشناسد و میداند که از این فرصت میتواند استفاده بهینه کند، اما وقتی دولت این فرصت را از بخش خصوصی میگیرد بنابراین این موضوع برای بخش خصوصی خوشایند نیست.
عده ای معتقدند با عملیاتی شدن لایحه مذکور، اثرپذیری تحریمها کمتر میشد، نظر شما چیست؟
قاعده امر این است که وقتی بخش خصوصی از جیب خود هزینه میکند و اتکا به درآمد دولت ندارد، از شرایط دریای بیکران اقتصاد دولتی هم برخوردار نیست. یعنی مثل سازمان دولتی اگر در بودجه خود کم بیاورد با یک تصویب بودجه ای مشکلش حل نمیشود تا کارمندان آن دستگاه بی حقوق نمانند. اما بخش خصوصی با خروجی کارکردش منجر به کسب درآمد میشود تا هزینههایش را پوشش دهد باید سخت کار کند و اگر قرار براین باشد که به بخش خصوصی توجه نشود قطعا دچار مشکل میشود.
بخش خصوصی چون خود مستقیم درگیر مشکلات است راهکار رسیدن به حل مشکلات را هم در گفتمانها با دولتهای مختلف میبیند و به قول آقای نهاوندیان (رئیس اسبق اتاق بازرگانی ایران)باید برد-برد باشد. یعنی اینکه باید راه حلها به گونهای باشد که هر دو طرف برنده موضوع باشند. بخش خصوصی قرار نیست نه مظلوم باشد نه ظالم، اما میتواند حرف خود را بیان کند. اگر قرار باشد در کاری پیش برویم که برنده آن کار باشیم باید منافعی هم به طرف مقابل برسانیم. بنابراین تحریم فقط مشکل برای بخش خصوصی به وجود نیاورده قطعا برای طرفهای مقابل ما هم به وجود آورده است، اما اندازه مشکلات ممکن است متفاوت باشد.کشور باید به سمت حل مشکلات برود که قطعا با بخش خصوصی این اتفاق خواهد افتاد. زیرا بخش خصوصی میتواند ریسک را بپذیرد. به بخش خصوصی باید بها داده شود نه اینکه با دلایل و عناوین مختلف جلوی حرکت بخش خصوصی گرفته شود.
به نظر میآید که دولت و اتاق در ۶ سال اخیر به شدت همسو بودند و این مسئله باعث شده که انتقادات اتاق نسبت به دولت به شدت کاهش یابد، حتی این موضوع در اظهار نظر شما هم مشهود است، در این خصوص چه نظری دارید؟
در کل بنده در درگیری سیاسی وارد نمیشوم. اما وقتی به این دولت رای دادهام و به عنوان یک همراه جلو آمدهام، الان رفیق نیمه راه که نیستم. اما انتقادات معقول خود را به دولت دارم، انتقادی که میدانم راهکار دارد. اگر همیشه به قول معروف غر بزنم کاری نمیتوانم انجام دهم. بنابراین غری را میزنم که راهکار رفع غر را بلد باشم. از طرف دیگر بنده سخنگوی اتاق بازرگانی نیستم، اما به عنوان یک فعال بخش خصوصی در اقتصاد معتقدم که برای مشکلات کنونی راهکار وجود دارد. مثل وضعیت بد اشتغال که قطعا برای رفع آن از کارآفرینی میتوان استفاده کرد که در این راه نباید از الگوهای عده خاصی استفاده شود.مثلا برخی از افراد میگویند استفاده از ظرفیت استارت آپها. برنامه برای آن چیست؟ از بزرگانی که صحبت از استارت آپها میکنند بپرسید که استارت آپها چیست؟ باید از کجا شروع شود؟ چه امکاناتی باید برای آنها فراهم شود؟ چشم انداز چیست؟ استارت آپها فقط به کلام نیست که بگوییم ما هم بلد هستیم. در واقع برای شروع استارت آپها حمایت بخش دولتی لازم است. مرکز وابسته به نهاد ریاست جمهوری در خصوص استارتآپها تصمیم میگیرد، آیا از بخش خصوصی به عنوان مشاور در سیستم خود استفاده کرده است. نه اینکار نشده است. در حال حاضر کارهای قابل اجرای زیادی در دنیا وجود دارد که با حداقل سرمایهها قابل اجراست. بخش خصوصی در شرایط کنونی معتقد است که خلاقیت و نوآوری در جامعه جوان وجود دارد که بسیار میتواند رهنمود کسب و کارهای جدید باشد که فقط حمایت میخواهد. اینکه مدام گفته شود استارت آپها یعنی سایت علی بابا یا دیجی کالا اصلا کافی نیست.
سال ۹۷ به اذعان بسیاری از کارشناسان، شرایط اقتصادی مطلوب نبوده است، تحریمها و سوءمدیریتها در این خصوص چه سهمی داشته اند؟
نه الزاما کارشناسان بلکه یک خانم خانه دار هم وقتی از بقالی خرید کند تغییر میزان رشد تورم را متوجه میشود. برخی از این مسائل را ما به گردن تحریم میاندازیم، اما همه مشکلات نشات گرفته از تحریم نیست. بسیاری از مشکلات از خود تحریمیهاست. عامل خیلی از مشکلات، بیکاری است. اگر فردی درآمدی داشته باشد تورم منطقی و کمی بیشتر را هم میتواند تحمل کند و میتواند از این شرایط گذر کند. اما وقتی کار وجود ندارد و درآمدی به صورت استمرار و برنامه ریزی شده نیست چگونه میتوان انتظار داشت که به سلامت اقتصاد خانواده بچرخد و مایحتاج اولیه اش تأمین شود. بنابراین با رفع سوءمدیریتها بسیاری از مشکلات در داخل قابل حل است.
شما از منتقدان دلار ۴۲۰۰ تومانی بودید، اما بسیاری این را یک تحول اقتصادی دانستند. نظر صریح خود را در این خصوص بگویید و برای برون رفت از آثار نامطلوب این مسئله، چه راهکارهایی را پیشنهاد میکنید؟
بنده هر نوع اقتصاد دستوری را نفی میکنم. اقتصاد دستوری نیست بلکه اقتصاد بر مبنای یکسری آمار، ارقام و پیشبینیهایی میتواند درست باشد. در دلار ۴۲۰۰ تومانی تصمیم عجولانه بسیار غیرواقعی شکل گرفت. نمیتوان بدون هیچ برنامه ای دلار ۴۲۰۰، ۸۲۰۰ و ۲۲۰۰ تومانی را بیان کرد بلکه باید با یکسری الگوریتمها، ارقام و بینشهایی نسبت به یک حرکت اقتصادی برنامهریزی کنند و به جامعه بگویند. بازخورد شرایط اقتصاد، درآمد کشور و غیره میتواند ارز ۴۲۰۰ تومانی را حاصل کند.وقتی تداوم تزریق یک عدد به عنوان عدد تعریف شده برای دلار وجود ندارد، بنده مخالفم. از نظر بنده دلار باید ۷ هزار تومان شود مگر میشود بدون هیچ دلیلی عدد گفت. باید در اقتصاد سالم بگذارند عرضه و تقاضا اتفاق بیفتد و بر مبنای عرضه و تقاضا واقعیت نرخ توسط بازار تعریف و تعیین شود. در اقتصاد آزاد، بازار میتواند حرف بزند. وقتی دولت میگوید دلار ۴۲۰۰ تومان باید بتواند روی این عدد نگه دارد یعنی به اندازه کافی تزریق دلار برای هر میزان متقاضی وجود داشته باشد و به موقع به بازار تزریق و کنترل شود. این اتفاق در ارز ۴۲۰۰ تومانی رخ نداد. از طرف دیگر چندگانگی نرخ ارز نه فقط ما را در اقتصاد داخل کشور بلکه در اقتصاد بین المللی هم دچار مشکل کرده است. وقتی قرار است هزینههای مربوط به یک کسب و کار به دست آید با چه دلاری باید محاسبه شود؟ دلار ۴۲۰۰ تومانی، نیمایی، میدان فردوسی، مسافری و سرمرزی. هیچ کدام اینها در دسترس نیست. بنابراین با کدام نرخ دلار باید محاسبه انجام شود؟ از طرف دیگر برای کالاهای ردیف یک و دو ارز ۴۲۰۰ تومانی اختصاص میدهند و به مابقی ارز سنا و نیمایی میدهند. اما ارز ۴۲۰۰ تومانی برای واردات کالاهای غیرمربوط هزینه میشود. چگونه کنترل وجود ندارد؟ دولت نرخ ارز را ۴۲۰۰ تومان تعیین کرد اما کنترل بازار از دست دولت خارج شد.در حال حاضر میزان درآمد نفتی یعنی درآمد ارزی با محدودیت مواجه است. معضل بزرگ صادرکننده هم این است که امکان عودت ارز حاصل از صادرات را به داخل کشور ندارد، زیرا تحریمها اثر دارد و بانک و صرافیها هم با ما کار نمیکنند. بنابراین تزریق ارز در بازار با محدودیت مواجه است. در این شرایط مدیریت باید به گونهای باشد که بازار با مشکل مواجه نشود.
آقای نهاوندیان قبلا در اتاق بودند و در ۶ سال گذشته هم در دولت حضور داشتند، حضور ایشان چه میزان به همکاری مطلوب اتاق و دولت کمک کرد؟
بنده چند سال مشاور آقای نهاوندیان بودم. اگرچه آقای نهاوندیان هیچ وقت بخش خصوصی نبوده اند اما رئیس پارلمان بخش خصوصی بوده اند. ایشان هم عالم خوبی هستند و هم دکترای اقتصاد دارند که دیدگاههای کلان اقتصادی را میدانند و هم مستمع نظرات بخش خصوصی هستند. به این علت در زمان حضور در بخش خصوصی خیلی حرفها را شنیدند و خیلی چکشها را زدند و الان هم گوش شنوایی برای نالههای بخش خصوصی در دولت هستند. در حال حاضر که مشاور اقتصادی رئیس جمهور هستند تاثیرات خوبی را حتما میتوانستند داشته باشند، اما چه میزان انجام شده نمیگویم. زیرا مهم نیست که بنده چقدر حرف میزنم، مهم این است که طرف مقابل چقدر از حرف مرا متوجه میشود.
عده ای معتقدند زور تحریمهای ترامپ تمام شده، اگر مدیریت صحیح انجام شود، شرایط اقتصادی بهبود خواهد یافت، نظر شما چیست؟
از ابتدای تحریم هم میتوانستیم این مشکلات را نداشته باشیم. باید تصمیمات درست مدیریتی و به جا گرفته شود. هنوز ما شریک تجاری قوی نداریم که میتوانیم به راحتی داشته باشیم. حقیقت این است که دنیا حرف منطق را میفهمد و به دنبال جنگ و جدال نیست بلکه به دنبال صلح و آرامش است. بنابراین اگر بتوانیم شریک تجاری خوب داشته باشیم ترامپ و دول متحد ایشان، تصمیم گیریهایشان در مقابل ما متوقف خواهند شد. در واقع هنوز با شور حسینی جبههای عمل میشود و برخورد هیجانی با مسائل میشود. بنابراین تفکر منطقی در بسیاری از تصمیمات وجود ندارد.
شاخصهای اقتصادی از جمله تورم ۴۰ درصدی، کاهش قدرت خرید مردم، افزایش بی سابقه نرخ محصولات غذایی، مسکن و غیره از واقعیتهای کنونی اقتصاد است، با توجه به این موارد شرایط پیش روی اقتصادی در سال جاری را چگونه پیش بینی میکنید؟
پیش بینی و آرزو دو مقوله جداست. آرزوی بنده این است که وضعیت اقتصاد مطلوب شود. اما پیش بینی این است که اگر با این فرمان به جلو بروند شرایط خوب نیست. بنابراین تصمیم درست گرفتن در زمان درست میتواند تغییر ایجاد کند. الان شرایط اضطرار است و باید با یک منحنی تغییر در تفکر، تصمیمات جدید اتخاذ شود. در این شرایط همه وام دار هستیم؛ یکی وامدار جیبش و دیگری وامدار حساب بانکی خود و فرد دیگر وام دار شکم بچههای گرسنه اش میشود که گرسنه میخوابند.
برای برون رفت از این شرایط چه باید کرد؟
حداقل اینکه دولت تحریمهای داخلی را کم کند تا چرخ تولید بچرخد که اشتغال ایجاد شود. دریافت بودجه دولت از فروش نفت و مالیات است. فروش نفت که با مشکل مواجه است و مالیاتی که با عناوین مختلف از مردم اخذ میشود مشکل ساز است.
بخش خصوصی چندین سال است که از دولت طلبکار است اما هر روز مالیات تاخیر، کمبود ضمانتنامه، اجاره دفتر و حقوق کارمند را پرداخت میکند اجازه تاخیر یک روزه را هم ندارد زیرا اگر بخش خصوصی تاخیر داشته باشد با دعوا، شکایت و مجتمعهای قضایی روبهرو میشود. بنابراین دولت باید کمک کند، دولت هم شرایط نامطلوب را حس میکند اما چرا هر روز تنگناها بیشتر میشود؟
در حال حاضر ورودی دانشگاهها کم شده زیرا خانوادهها بودجه پرداخت شهریه دانشگاهها را ندارند و از طرف دیگر اگر قرار است دکتر و مهندس بیکار در جامعه ایجاد شود بهتر که دیپلمه بیکار بمانند. البته سطح توقع هم بی محابا افزایش داشته و کسی هم نمیتواند جواب دهد. همچنین مشکلات کسب و کار بسیار زیاد است مثلا تاسیس یک بنگاه کمتر از یک ماه و نیم امکان پذیر نیست اما در کشورهای پیشرفته آنلاین ۲۴ ساعت انجام میشود. بنده سوئیس را نمیگویم کشور امارات، سنگاپور و مالزی را مثال میزنم. اینها تحریمهای داخلی است و باید درست شود. بخش خصوصی میتواند با حمایت دولت مشکلات را برطرف کند.
در خصوص حذف ۴ صفر چه نظری دارید، ضرورت این موضوع در شرایط کنونی چه قدر است؟
در شرایط فعلی این کار اصلا منطقی نیست. یکسری از مسائل فقط کپی و اجرا میشود، بدون اینکه شرایط خود را ببینیم. اختصاص یارانه در دنیا خیلی خوب جواب داده است اما چگونه اجرا شده که در کشور ما بد جواب داد. در واقع کنترل از دست خارج شد. در یکسری از جاها بسیار پلیسی رفتار میشود و در جای دیگر کار رها میشود.قانونمند بودن قطعا در یک مجموعه ای یکسری ادبیات مشترک با دولت، حکومت و سیستم دارد. اگر قانونمند بودن در شرایط کشوری اتفاق نیفتد شهروند قانونمند هم نیست. دولتها باید اعتماد کنند تا اعتماد بسازند.
- مینا هرمزی-خبرنگار
- شماره۳۲۵ هفته نامه اطلاعات بورس-صفحه۹