به نظر میرسد عدم اقبال مردم از صندوقهای سرمایهگذاری دلایل بسیاری دارد. بخشی از آن ناشی از سواد اندک مردم در خصوص بورس است. هنوز افراد جامعه با بورس و صندوقها آشنا نیستند و ساز و کار این صندوق برای آنها پیچیده تر از سرمایهگذاری مستقیم است و به همین علت است که مردم ترجیح میدهند بصورت مستقیم، ریسک بیشتری را بپذیرند و در صندوقهای سرمایهگذاری مشارکت نکنند، اما به نظرم سواد مالی تنها دلیل عدم اقبال مردم به صندوقها نیست.
روشهایی که در حال حاضر برای عرضه اولیه وجود دارد، روشهایی هستند که در هیچ کجای دنیا وجود ندارد. اینکه با یک قیمت پایین، سهم عرضه اولیه را به بازار معرفی کنیم و بعد هم به بازار اطمینان دهند که حتما مردم سود خواهند کرد، اشتباه است و همین عامل باعث شود که بسیاری از افراد جامعه به این توافق نظر برسند که سود تضمین شدهای را میتوانند به دست بیاورند و به همین خاطر در کارگزاریها صفهای طویلی برای اخذ کد معاملاتی تشکیل میشود. البته با این شیوه عرضه اولیه نه تنها به بازارسرمایه کمک نمیکند، بلکه مانع توسعه آن میشود، حتی اجازه نمیدهد که در کنار توسعه بورس به عنوان بازار ثانویه، بازار اولیه شکل گرفته شود.
زمانی که افراد با این فرآیند، وارد بازار میشوند، با مفاهیمیهمچون تحلیل، ادبیات حرفهای سرمایهگذاری و پذیرش ریسک، آشنایی ندارند. در نتیجه سرمایهگذاریای که باید در بازارهای اولیه شکل بگیرد تا به شرکتهای بورسی کمک شود، رخ نمیدهد.
باتوجه به دلایل اشاره شده، میتوان گفت این مسیری که برای سرمایهگذاریهای مستقیم در پیش گرفته شده، در آینده، مانع توسعه در بورس خواهد شد. با توجه به آمارهای بورسی سایر کشورها، متوجه خواهیم شد که تعداد سهامدارانی که بصورت مستقیم با اخذ کد معاملاتی وارد بازار میشوند، اندک هستند. در کشورهای دیگر از همان ابتدا رویههایی وجود دارد که بررسی میکند که آیا این شخص دانش، مهارت و زمان کافی را برای مدیریت سرمایه شخصی خود دارد یا خیر؟ اگر پاسخ منفی باشد، قطعا به آن شخص کد معاملاتی مستقیم داده نشده یا سلب مسئولیت میکنند و با بسیاری از مقررات سختگیرانه و نظارتی، مشخصات آن شخص را بررسی میکنند، اما در کشور ما هیچ کدام از این موارد انجام نمیشود و هرشخصی با داشتن شناسنامه و کارت ملی و مراجعه به کارگزاری میتواند کد بورسی بگیرد. نکته دوم سهولت دسترسی است؛ هر چند شرکتهای کارگزاری در شهرهای کوچک و متوسط حضور دارند، اما صندوقهای سرمایهگذاری مشترک این درگاهها و دسترسیها را ندارند. با این توصیفات به نظر میرسد، باید به صندوقهای سرمایهگذاری مشترک، نگاه ویژهای داشت. در حال حاضر هم شعبات شبکه بانکی که مدتی در اختیار صندوقهای سرمایهگذاری مشترک هم بود، کاملا فرآیند و تسهیلات خود را متوقف کردند. یعنی باتوجه به ابلاغیه بانک مرکزی، برای اینکه بازارسرمایه هم از توسعه خود باز نماند، باید از بازار پول کمک بگیرد.
نکته بعدی که وجود دارد این است که باید تسهیلات ویژهای برای صندوقهای سرمایهگذاری مشترک از منظر معرفی آنها، توسط متولیان بازارسرمایه صورت گیرد. همواره در برنامههای تبلیغاتیای که در رسانههای مختلف صورت میگیرد، آمار و بازدهی کل بازار ارائه میشود؛ در حالی که باید آمار بازدهی صندوقهای سرمایهگذاری برتر معرفی شود. مورد دیگری که وجود دارد این است که باید سهمیه صندوقهای سرمایهگذاری مشترک سهامی در عرضههای اولیه بیشتر شود. در حال حاضر تحلیلگران بازار، عرضههای اولیه را بررسی نمیکنند. چون امکان مشارکت عرضههای اولیه برای تحلیلگران واقعی، صندوقهای سرمایهگذاری مشترک و شرکتهای تامینسرمایه وجود ندارد؛ در نتیجه ترجیح میدهند در عرضه های اولیه شرکت نکنند؛ در حالی که بناست با ورود یک شرکت جدید، تحلیلی نو برای همه شرکتهای قبلی و شرکتهای جدید به وجود بیاید و صورت گیرد تا بتواند به عمق بازارسرمایه کمک کند.
بنابراین باید قبل از مشارکت در عرضه اولیه با روش بوک بیلدینگ، سهمیههای خاص برای صندوقهای سرمایهگذاری مشترک که تمرکز آن ها بر روی سهام است، ایجاد شود و با این کار میتوانیم دوباره تحلیل را به عرضههای اولیه برگردانیم. ضمن اینکه هر شخصی هم مشارکتکننده باشد و درصد بیشتری از سهام را بخواهد، میتواند از طریق صندوقهای سرمایهگذاری این دسترسی را داشته باشد.
- روح الله حسینی مقدم-مدیرعامل شرکت تامین سرمایه بانک ملت
- شماره۳۲۶ هفتهنامه اطلاعات بورس-صفحه۲