اگرچه بارها از کارشناسان و خبرگان بازار سرمایه شنیدهایم که پیش از ورود به بورس و سرمایهگذاری دربازار سرمایه باید با مفاهیم سرمایهگذاری در این بازار آشنا شد؛ اما با این وجود شاهد هستیم دورههای آموزشی که در این زمینه وجود دارد، محدود است و در عین حال چنین دورههایی از سوی تعداد کمی از نهادهای مالی و آن هم توسط چند کارگزاری برگزار میشود. از طرفی پراکندگی دورههای مذکور ونبود مرجعی برای راهنمایی افراد، منجر به دلسردی نوسهامداران و خروج آنان از این بازار شده است؛ بر این اساس برای جلوگیری از این امر به نظر میرسد متمرکز کردن دورهها توسط یک مرجع همچون سازمان بورس باید مورد توجه قرار گیرد.
اما در این میان، فعالیت فضای مجازی از جمله کانالهای تلگرامی، اینستاگرام وغیره هم وجود دارند که گستردگی آنها قابل تامل است و اساسا دارابودن مجوزشان برای افراد مشخص و روشن نیست. اما اینجا پرسشی پیش میآید و اینکه برگزاری دورههای آموزشی بازار سرمایه به عهده چه نهاد و یا سازمانی است؟
هرچند به باور کارشناسان تمام نهادهای مالی که از سوی سازمان بورس مجوز دارند اعم از کارگزاران، تأمین سرمایهها و سبد گردانها میتوانند این دورهها را برگزار کنند؛ اما در عین حال هم معتقدند سازمان بورس به تنهایی نمیتواند در این مسیر گام بردارد و باید ارگانهای دیگر همچون وزارت اقتصاد، وزارت آموزش وپرورش، وزارت علوم و سازمان فنی و حرفهای به کمک سازمان بورس بیایند تا بتوان دورههای آموزشی را با محتوی مناسب را برای نوسهامداران فراهم کرد.
درهمین راستا هفته نامه اطلاعات بورس برآن شد تا بررسی چالشها وراهکارها در حوزه آموزش وفرهنگسازی بازار سرمایه را در میز گردی با حضور عظیم ثابت، مدیرعامل کارگزاری بانک سپه/ شاهین احمدی، رئیس مرکز آموزش سازمان بورس و اوراق بهادار/ بهنام بهزادفر، مدیر آموزش و فرهنگسازی شرکت اطلاعرسانی و خدمات بورس/ حسن قاسمی، مدیرعامل کارگزاری آینده نگر خوارزمی و عباس ترابی، مدیرعامل مؤسسه آموزشی گروه مالی و مدیریت سرمایهگذاری شریف مدنظر قرار دهد و از دیدگاههای این صاحبنظران آگاهی یابد.
با توجه به پراکندگی دورههای آموزشی به نظر میرسد متمرکزکردن این دورهها میتواند به تسهیل آموزش افراد کمک کند، در اینباره چه نظری دارید؟
ترابی: در یک تقسیم بندی ساده میشود گفت: به طور رسمی سه نوع مجموعه به فعالیت آموزشی در بازار سرمایه میپردازند؛ یک سری نهادهای مالی بازار سرمایه هستند که بیشتر در راستای رواج خدمات خود و جذب مشتری دوره آموزشی برگزار میکنند. کارگزاریها ویا تأمین سرمایهها در این بخش فعال هستند. بخش دیگر مؤسسات آموزشی خصوصی (از جمله مجموعه آموزشی گروه مالی و مدیریت سرمایهگذاری شریف) هستند که فقط در زمینه آموزش فعالیت دارند. همچنین این گروه در راستای نیاز مدیران، کارشناسان بازار و توجه ویژه به مقوله پرورش و توانمندسازی کارشناسان خبره در این حوزه دورههای آموزشی تخصصی طراحی و اجرا میکنند که طبیعتا به مقوله هزینه فایده نیز در طراحی و برگزاری دورهها توجه دارند. اگرچه مجموعههای مذکور گاهی دورههای مقدماتی نیز برگزار میکنند اما مقوله فرهنگسازی در حیطه فعالیت آنها نیست. البته در کنار دو مورد مذکور، نهادهایی هستند که وظیفه فرهنگسازی و ارائه آموزشهای مقدماتی را انجام میدهند. برای نمونه کارهایی که شرکت اطلاعرسانی و خدمات بورس (یا سازمان بورس، شرکت بورس و... ) جهت توسعه فرهنگ سهامداری انجام میدهند در این راستاست. برای نمونه یادم میآید که یک زمانی سایت شرکت بورس بخش فرهنگسازی داشت و به صورت رایگان تمام مفاهیم را به افراد تازه وارد آموزش میداد؛ در آن زمان هر کسی میخواست در کلاسهای مؤسسه ما (گروه مالی شریف) ثبت نام کند و اطلاعی از مبانی بورس نداشت، به آنها نشانی سایت شرکت بورس را میدادیم و توصیه میکردیم که در ابتدا مفاهیم اولیه را در کلاسهای فرهنگسازی شرکت بورس اوراق بهادار بگذرانند سپس اگر تمایل داشتند که به شکل حرفهایتر و عمیقتر در این زمینه آموزش ببینند، در کلاسهای گروه مالی و مدیریت سرمایهگذاری شریف ثبت نام کنند. در شرایط کنونی، برای افراد تازه کار که صرفا سایت سازمان بورس را میشناسند، پس از ورود به این سایت به طور مشخص، بخشی وجود ندارد تا به آسانی متوجه شوند که آموزشها را چگونه و به چه صورت باید آغاز کنند.
احمدی: در پاسخ به صحبتهای آقای ترابی باید به این نکته اشاره کنم که سازمان با الگوبرداری از درگاههای آموزش سرمایهگذاران در کشورهای توسعه یافته کارهایی انجام داده است که صفر تا صد مفاهیم سرمایهگذاری و سواد مالی را گام به گام توضیح میدهد، البته در صدد بوده تا این مفاهیم را بر روی سایت قرار دهد. همچنین برای تحقق این امر، سایت مذکور قرار است به زودی در نشانی investor. seo. ir در دسترس عمومی قرار گیرد. همچنین مسیرهای دسترسی به آن در سایت سازمان بورس و اوراق بهادار و ارکان قرار خواهد گرفت. از این پس هر شخصی که وارد سایت سازمان شود میتواند در بخش آموزش راهنمایی شود و به نظر میرسد با وجود این بخش عمده پرسشهای اولیه افراد در زمینه سرمایهگذاری پاسخ داده خواهد شد.
اساسا برگزاری این دورهها بر عهده چه نهادی است؟ کارگزاران یا سازمان بورس و یا سایر نهادهای مالی؟
احمدی: از نظر قانونی نمی توان جلوی کسب و کاری را گرفت. هرکسی میتواند آموزش بدهد، از شخص حقیقی گرفته تا مؤسسه خصوصی و اشخاص حقوقی. به عنوان نمونه در کمیته راهبری آموزشی سازمان، با توجه به تعاملی که بین بازار وسازمان وجود دارد؛ نهادها یا مؤسساتی که بخواهند در بازارسرمایه آموزش بدهند سازمان شرایط را فراهم میکند. به این صورت که با نظارت از طریق فراهم کردن امکان تبلیغ و بررسی کارشناسی روی محتوا، مدرس و دورههای آموزش کمک میکند تا دورهها به گونهای بهتر برگزار شود. البته در این مسیر به دلیل دستورالعمل آموزش بازار سرمایه، این اقدامات برای اشخاص حقوقی واجد شرایط انجام میشود. همچنین تمام نهادهای مالی اعم از کارگزاران، تأمین سرمایهها و سبد گردانها که از سازمان بورس مجوز دارند میتوانند دوره آموزشی برگزار کنند. البته ما با استانداردسازی و نظارت بر محتوای دوره، اساتید و سایر موارد، امکانی فراهم میکنیم تا دوره مربوطه بهتر برگزار شود.
همچنین اگر غیراز نهاد مالی ثبت شده در سازمان بورس، نظیر اشخاص حقوقی بخش خصوصی که علاقه مند باشند تا در این زمینه آموزش بدهند، ما به مجوزهایی که از ارگانهایی مثل وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان فنی و حرفهای و یا پارک علم وفناوری دارند، استناد میکنیم. البته اگر در اساسنامه این مؤسسات تصویب شده باشد تا در زمینه بازار سرمایه هم میتوانند آموزش بدهند، همانطور که اشاره شد آنها را در استاندارد کردن و بهبود دوره کمک میکنیم. این اقدامات در قالب کمیتهای انجام میشود که از ارکان بازار و کانونها تشکیل شده اند و دبیرخانه کمیته در شرکت اطلاع رسانی و خدمات وبورس (به نشانی sidsco. ir) قرار دارد. در آنجا بخشی داریم که تمام نهادهای که ما دورههایشان را استاندارد کرده ایم، همچنین اسامی دورههایی که مجوز دادهایم در آنجا وجود دارد. این مجوز به این معناست که به آن نهاد اجازه داده میشود در تبلیغات خود به تحت نظارت سازمان اشاره کنند. در عین حال که آمارها نشان میدهد دورههایی که به این صورت تحت نظارت سازمان بوده اند، در میان مدت و بلند مدت عملکرد بهتری داشتهاند.
ثابت: از آنجایی که سازمان بورس متولی اصلی توسعه بازار سرمایه است میتواند به عنوان مرجع در این مسیر اقدامات خوبی صورت دهد. برای مثال نحوه کلی تولید محتوای میتواند وظیفه بخش آموزشی سازمان باشد؛ اما با این وجود برای توسعه فرآیندها میتوان در این راه از کانونهای کارگزاران, نهادهای سرمایهگذاری یا شرکت اطلاع رسانی بطور همزمان به عنوان نماینده و تسهیل کننده کمک گرفت تا توسعه و بهبود این فرآیندها تسهیل شود. بنابراین، بهتر است چند نهاد اصلی مرتبط درگیرمباحث آموزش مباحث بازار سرمایه شوندو تمام نهادهای بازار را درگیر نکنیم چراکه این کارباعت سردرگمی افراد تازه وارد و عموم سرمایهگذاران خواهد شد. البته میتوانیم آموزشها را هم بخش بندی کنیم که شامل مفاهیم ابتدایی، پیشرفته، بخش بورس کالا، انرژی یا حتی اوراق بهادار و سایر مواردی مثل ابزار مشتقه باشد تا هر فردی بهصورت تخصصی موضوعات مورد نظر خودش را پیگیری کند.
با توجه به اینکه کارگزاران یکی از نقاط اتصال مشتری با بازارسرمایه بوده، این نهاد مالی چقدر در این زمینه میتواند تأثیرگذار باشد؟
ثابت: میتوان زمانی که فرد برای دریافت کد بورسی به بخش پذیرش کارگزاریها مراجعه میکند، به وی نشانی سایت مرجع جهت آموزشهای ابتدایی بازار سرمایه داده شود. با این کار میتوانیم حداقل اطلاعات اولیه آموزشی را دراختیار مشتریان جدید قرار دهیم. البته وظیفه اصلی آموزش برعهده کارگزاران نیست و ما میتوانیم به عنوان بازوی کمکی در این مسیر همراهی کنیم.
قاسمی: اولین جایی که افراد وارد بازار سرمایه میشوند کارگزاریها هستند و انتظار دارند که توسط کارگزاران راهنمایی شوند و حتی در مورد دورههای آموزشی و مفاهیم سرمایهگذاری به آنها اطلاعات داده شود.
ترابی: اگر به دنبال یک روال مشخص جهت آموزش نوسهامداران باشیم پیشنهاد میشود، اگر بخش مربوطه ( آقای احمدی گفتند) در سایت سازمان بورس راه اندازی شود، میتوان به کارگزاریها گفت که مخاطبان را به سمت این سایت هدایت کنند تا آموزشهای استاندارد به همه ارائه شود. در ادامه برای آموزشهای تخصصیتر از خدمات مؤسسات آموزشی فعال در بازار و یا بر اساس نوع موضوع از آموزشهای خاص نهادهای بازار سرمایه (کارگزاریها و تأمین سرمایهها و... ) استفاده کنند. هدف از این پیشنهاد صرفا ایجاد یک روال ساده و مشخص جهت نوسهامداران است تا سردرگم نشوند. باید پذیرفت در بازار سرمایه، در زمینه آموزشی درست و کاربردی، گاهاً اطلاعات نادرستی به افراد داده میشود مثلا برای جلب مخاطب گفته میشود تا تحلیل تکنیکال ندانند وارد بازار سرمایه نشوند درحالی که این گفته نادرست است. نکته حایز اهمیت دیگر این است که یک کانال در شبکه اجتماعی گاهاً خیلی بیشتر از بخش رسمی (مجموعه آموزشی) درآمد دارد چون هزینه و نظارتی ندارند. رویهای مناسبی که اخیرا شرکت اطلاع رسانی بورس در معرفی مجموعهها و برنامههای مؤسسات تحت نظارت در پیش گرفته میتواند به تقویت بخش رسمی آموزش کمک خوبی کند. همچنین پیشنهاد جهت رتبه بندی مؤسسات در راستای ارتقای کیفیت خدمات آموزشی میتواند کمک شایانی به مخاطب در انتخاب محل مناسب آموزشی کند.
سازمان از کارمزدی که دریافت میکند، چگونه از آن در بخش آموزش بهره میبرد؟
احمدی: باید به نکتهای اشاره کنم سازمان به عنوان نهاد ناظر تا حدی میتواند وارد شود که بازار را در اختیار و قبضه خودش نگیرد. از طرفی در صدد هستیم تا منابع با تمرکز بر تسهیل رقابت در اختیار افراد قرار دهیم. در این زمینه شرکت اطلاع رسانی و خدمات بورس اقدامات خوبی را انجام داده است چراکه برخلاف سایر شرکتهای سازمان مثل رایان بورس، فناوری اطلاعات و یا شرکت سپردهگذاری که از محل خدماتشان کارمزد میگیرند اما شرکت یاد شده چنین منبعی درآمدی ندارد و بودجه اش از طرف سازمان تأمین میشود.
بهزادفر: در ابتدا اشاره کنم آموزش مفاهیم بازار سرمایه بخشی از یک پازل بزرگ تری به نام سواد مالی است. ارتقای سواد مالی نیز فقط وظیفه سازمان بورس یا یک نهاد نظارتی خاص نیست. این موضوع امری است که باید در همه نهادهای حاکمیتی که مرتبط با اقتصاد و مدیریت مالی هستند مورد توجه قرار گیرد. در عین حال که مفاهیم سواد مالی فقط مباحث بازار سرمایه نیست بلکه علاوه بر بورس شامل بانک، بیمه و مالیات هم میشود. در این حوزه درخواست میشود وزارت اقتصاد، بانک مرکزی، بیمه مرکزی، سازمان امور مالیاتی و... نیز جهت ارتقای سطح سواد مالی مشارکت فعال داشته باشند. اما به طور ویژه در خصوص بازار سرمایه هم، تنها سازمان بورس و اوراق بهادار یا شرکت اطلاع رسانی و خدمات بورس نمی توانند متولی باشند. در این مسیر لازم است همه شرکتها اعم از ارکان بازار سرمایه، نهادهای مالی و حتی ناشرین پیش قدم شوند و هر کدام از این مؤسسات بخشی از درآمدهای مستقیم خود را به آموزش و فرهنگسازی در این بازار تخصیص دهند. پیشنهادات دوستان این است که جزو مدون یا درگاه یکتایی باشد تا همه مردم از این طریق مفاهیم بازار سرمایه را آموزش ببینند. اگر بگوییم که باید بروشور کاملی تهیه شده و به ۸۰ میلیون نفر داده شود، این موضوع اقدامی نادرست است. در هیچ کجای دنیا هم به این صورت نیست. در بازار سرمایه بخشهای مختلفی مثل شرکتهای تأمین سرمایه، کارگزاری، مشاوران سرمایهگذاری، سبدگردانها، پردازش اطلاعات مالی و غیره حضور دارند که اکثر این نهادها نیز بخشهای آموزشی مربوط به خودشان را دارند. از آنجایی که تنوع نهادهای مالی زیاد است تنوع در ارائه خدمات آموزشی نیز به همین میزان وجود دارد. به عنوان مثال آموزش مفاهیم بازار سرمایه چنانچه توسط کارگزاری انجام شود یا توسط شرکت سبدگردانی، به صورت ذاتی مقداری تفاوت در نحوه ارائه وجود داشته چرا که در علاقمندیهای دو شرکت تفاوت وجود دارد. همچنین در خصوص تجمیع اطلاعات مدرسین بازار سرمایه که عنوان شد، باید یادآور شوم که تمام اطلاعات مؤسسات آموزشی، مدرسان و جزئیات دورهها و سایر موارد در سایت www. sidsco. ir وجود دارد که ماحصل برگزاری جلسات متعدد کمیته راهبری آموزش است. در این کمیته ۲۱۶۸ دوره تایید شده و ۱۷۸ مؤسسه از این کمیته مجوز دارند که همه عناوین با جزئیات در سایت شرکت اطلاع رسانی و خدمات بورس بارگذاری شده است.
با توجه به رونق بازار سرمایه طی این مدت و افزایش تمایل افراد برای آموزش در این زمینه، چه اقدامی باید کرد تا افراد در زمینه یاد گیری مفاهیم آموزشی بازار، مسیر اشتباه نروند؟همچنین چگونه با روند آموزش درست میتوان آنها را جذب و این کلاسها را هدفمند ساخت؟
قاسمی: یکنواخت نبودن مطالب آموزشی مسئله مهم است که باید به آن توجه شود. سازمان بورس، شرکت اطلاع رسانی وخدمات بورس در زمینه استانداردسازی اساتید، سرفصلها و یا برگزار کننده نقش پررنگ تری دارند. البته نباید جلوی مراجع غیر رسمی مثل کانالهای آموزشی گرفته شود، بلکه باید مسیر درست را تقویت کنیم. چراکه برای من کارگزار جذاب است که از این طریق مشتریان کارگزاریام را زیادتر کنم. اما کمکی که سازمان میتواند کند این است که در رقابت با بخش غیر رسمی، بودجه کلاسها از طریق شرکت اطلاع رسانی یا سازمان تأمین شود. همچنین از طریق یک تریبون رسمی بتوان به محتوای سرفصلها دسترسی پیدا کرد، برای مثال تعریف سرفصلها میتواند علاوه برسازمان بورس حتی از طریق سازمان فنی وحرفهای هم انجام شود. هرچند با وجود بخشهای غیررسمی، میتوان با مشوقهایی که به بخش رسمی در حوزه آموزش داده میشود، این بخش رسمی را تقویت کرد، اما در عین حال نباید سازمان روی بخش رسمی سختگیرانه عمل کند تا بخش رسمی نتواند با بخش غیر رسمی رقابت کند. از طرفی نباید بخش غیررسمی را هم محدود کنیم. همچنین بهتر است در بحث نهادهای رسمی، گواهینامهها همراه با آرم و لوگوی رسمی سازمان و در عین حال قابل ترجمه ارائه شود.
احمدی: در پاسخ به صحبتهای آقای قاسمی در باره محدود نکردن بخش غیر رسمی، اساسا سازمان به دنبال ترویج فعالیت بخشهایی است که خوب کار میکنند و در عین حال استانداردسازی آنهاست و حتی نهادهای مجاز را معرفی و آنها را تشویق میکند. از طرفی چنانچه دورهای درست برگزار نشود و یا سرفصلهای نادرست آموزش داده شود، سازمان میتواند پیگیر شکایات باشد و تذکر دهد. باید اشاره کنم پس از سال ۱۳۸۴ وتاسیس سازمان در این زمینه شاهد روند و روبه رشدی بودهایم به طوری که سازمان با الگوبرداری از استانداردهای بینالمللی، ابزارهای کاملی را در این زمینه فراهم ساخته است.
بهزادفر: در راستای پروموت کردن مؤسساتی که مجوز رسمی آموزش از کمیته گواهینامههای حرفهای دارند، این مؤسسات میتوانند در تبلیغاتشان برای دورهها و در گواهینامههای اعطایی خود از عنوان «تحت نظارت سازمان بورس و اوراق بهادار» استفاده کنند. همچنین شرکت اطلاع رسانی و خدمات بورس هم در بروشورهای خود، هم در تبلیغات محیطی (چه در محیطهای نمایشگاهی و چه در فضای مجازی) اقدام به معرفی این مؤسسات نموده است. نشانی این مؤسسات و جزئیات برگزاری دورهها همانگونه که عرض شد در درگاه شرکت اطلاع رسانی و خدمات بورس معرفی و به روز رسانی میشود. هدف اصلی این است که عموم مردم با این مؤسسات مجاز آموزشی آشنا شوند. البته نباید دنبال استانداردسازی یکپارچهسازی گواهینامه باشیم چراکه برای هر کدام از نهادها شیوههای مختلفی در ارائه گواهینامه وجود دارد. اصولا یکپارچه کردن گواهی نامهها و کلاسهای آموزشی کاری دشوار است که شاید منجر به نتیجه خاصی نشود.
ثابت: نباید با نهادهایی که مجوز دارند و تحت نظارت سازمان هستند، خیلی سختگیرانه برخورد شود. البته استانداردسازی باید اصل باشد ولی نه بگونهای که کانالهای غیررسمی وافراد فاقد مجوزهای لازم با کمترین نظارتی به کار خود ادامه دهند. چندی پیش ازطرف کارگزاری ما پیشنهادی به بانک سپه داده شد که در پکیج آموزشی که دارند علاوه بر مباحث بانکی تمایل داریم تا مفاهیم بازارسرمایه هم گنجانده شود آنها هم پذیرفتند و قرار شد مدرسها و سرفصلهای دورهها را ارائه کنیم. منظورم این است که باید این مفاهیم را در بخشهای مختلف (از جمله بانکها... ) توسعه دهیم.
در اینجا باید اشاره کنم به تازگی بخشی از فعالان قدیمی، خوش نام و پیشکسوتان بازار سرمایه، مجوز انجمنی را از وزارت کشور با عنوان انجمن توسعه سرمایهگذاری حرفهای اخذ کرده اند که جزو اهداف اصلی اساسنامه آن توسعه آموزشها و گسترش فرهنگ سرمایهگذاری است. به نظر میآید با مساعدت همه نهادهای بازار مالی و خصوصا بازار سرمایه بتوانیم به ارتقای جایگاه بازار سرمایه کمک کنیم. این درحالی است که طبق آمار موجود کمتر از ۲ درصد سرمایه سرمایهگذاران کشور دربازار سرمایه وجود دارد. این امر بنوعی فاجعه است وعلت این مسئله بخشی بخاطر آشنا نبودن افراد با بازار سرمایه و بخشی نیز به کم کاریهای ما مربوط میشود. همچنین این آموزهها را باید به سمت مدارس کشور برد. مثلا در نمایشگاه کیش اینوکس امسال شاهد برنامه فین تک دانش آموزی بودیم که به همت شرکت اطلاع رسانی برگزار شد. در این رویداد دانش آموزان دختر شرکت کننده ایدههای بسیار خوبی را در زمینه سرمایهگذاری و کسب و کار ارائه کردند. باید اشاره کنم با وجود رونق بازارسهام و ابزارهای بسیارخوبی که در اختیار داریم، اما نتوانسته ایم آنطور که باید افراد را جذب کنیم، در حالی که باید از حداکثر این ظرفیتها در این مسیر استفاده شود.
میزان سطح آموزش افراد در زمینه بازار سرمایه در مقایسه با چندسال پیش را چگونه ارزیابی میکنید؟
ترابی: مجموعه ما تجربه ۱۵ ساله در آموزش مالی و سرمایهگذاری در ایران دارد و جزو اولین مؤسسات تخصصی در این حوزه در ایران است، لذا وقتی روند را نگاه میکنم با قاطعیت میتوانم بگویم که سطح دانش و آموزش بسیار در بازار سرمایه رشد داشته و افراد و کارشناسان به مراتب خبرهتری وارد بازار شده اند. بخشی از این موضوع میتواند به واسطه گسترش رشتههای مالی در دانشگاهها، فعالیت مؤسسات آموزشی حرفهای و همچنین رشد و توسعه مناسب ابزارها و زیرساختها در بازار سرمایه مرتبط باشد. لزوما با دانش قدیمی افراد نمی توانند از فرصتهای جدید ایجاد شده در بازار کسب سود کنند. در عین حال یک ایراد اساسی به مقوله آموزش در بازار به خصوص در حوزه آموزشهای تخصصی وارد است و آن هم سینوسی بودن روند فراگیری است که درزمانهای رکود تمایل به کسب مهارت بیشتر به شدت کاهش مییابد! البته این موضوع بیشتر ریشه در کاهش سرمایهگذاری شرکتها در بخش آموزش نیروی انسانی دارد. از طرفی باید اشاره کنم که بخش آموزش حرفهای با فرهنگسازی تفاوت جدی دارد. خبر خوب در این زمینه این است که روند مشتریان ما نشان میدهد که افراد به اهمیت سرمایهگذاری روی خود در جهت ارتقای توانمندیهایشان پی برده اند و اکنون بیش از ۶۰ درصد مشتریان ما با هزینه شخصی در دورهها شرکت میکنند. این از دیدگاه بنده یک رشد محسوب میشود. به نظر میرسد برای رشد همه جانبه مدیران شرکتهای فعال در بازار همه باید توجه ویژهای به تربیت و توانمندسازی نیروی انسانی خود و سرمایهگذاری در حوزه آموزش و به روز نگه داشتن آنها کنند.
ثابت: در حال حاضر نسبت به چند سال پیش کارشناسان بیشتر، حرفهایتر و با دانش بهتری وارد بازار شده اند. از طرفی به نظر بنده موردی که جایش خالی است وجود برنامهای تخصصی هفتگی در صدا وسیماست. برای مثال برنامهای در کانالهای پرمخاطب تلویزیون باید برنامهریزی و به صورت هفتگی برگزار شود مثلا به معرفی یک نهاد مالی و یا به تحلیل بازار بپردازد. به نظر دست اندرکاران بازار سرمایه در این بخش کوتاهی کردهاند. درحالی که تحقق این موضوع میتواند به بهبود روند آموزش و فرهنگسازی کمک کند. از طرفی میتوان با این اقدام آموزش وفرهنگسازی را در سطح صدا وسیما و بهصورت فراگیر توسعه داد.
درباره افزایش آموزش مفاهیم بازار سرمایه در مدارس و دانشگاهها چه اقدامی باید انجام داد؟ همچنین تاکنون چه کارهایی انجام شده است؟
ثابت: باید این بخش را به چند سطح دسته بندی کنیم چراکه برای مثال دانش آموزی که دیپلم میگیرد با هیچ گونه مفاهیم بازار سرمایه آشنایی ندارد. البته میتوان این مفاهیم را از همان کودکی به صورت بازیهای کامپیوتری در ۵، ۶ سالگی در ذهن کودکان پرورش داد. در این زمینه باید دید بلندمدت داشت و دانش آموزان و دانشجویان را به تدریج با این حوزه آشنا کرد که به طور یقین ثمرات ارزندهای در پی خواهد داشت. در جایی خواندم که ۳۸ درصد بیکاران، از اقشارتحصیل کرده ما هستند. بنابراین باید تلاش کنیم تا جوانان با بازار سرمایه آشنا شوند چراکه با این کار تأثیر مثبت در روحیات و سطح درآمد خودشان و خانوارهای شان خواهد داشت. بسترسازی این مسئله، بطور اخص وظیفه نهادهای مالی و ارکان و فعالان بازار سرمایه است.
احمدی: این اقدام عزم سراسری میطلبد. از طرفی استانداردسازی آموزشی کار بسیار مفصلی است از آنجایی که نهاد قانونگذاری مجلس شورای اسلامی است اوایل امسال به این نتیجه رسید تا سواد مالی در مدارس در نظر گرفته شود و طی یک برنامهای در کمیسیون اقتصادی مجلس با حضور فعالان، راهکارها گفته شد. اما باید اشاره کنم استانداردسازی در مدارس سخت است و برای اضافه کردن یک درس، وزارت آموزش و پرورش حساسیت زیادی دارد و روند طولانی باید طی شود.
بهزادفر: شرکت اطلاع رسانی و خدمات بورس خود را نهادی میداند که میتواند به ارتقای سواد مالی کمک کند. از جمله کارهای مهمی که در این شرکت انجام شده بخش بندی کردن افراد از نظر سنی است. برای مثال انتشار پیک بورس و کتابهای ویژه کودکان در انتشارات کندو، برگزاری مسابقاتی ویژه کودکان و برپایی سالانه غرفه کودک در نمایشگاههای بینالمللی بورس بانک بیمه در راستای آموزش مفاهیم بازارهای مالی برای کودکان است. برای نوجوانان نیز میتوان به برپایی فینتک دانش آموزی اشاره داشت که در این مسابقه دانش آموزان میتوانند ایدههای کسب و کار خود را طراحی و ارائه کنند. همچنین در این رده سنی، ارائه دیپلم بورس در هنرستان راه اندازی شده است. این موضوع به دانش آموزان کمک میکند چنانچه علاقهمند به حضور در بازار سرمایه هستند از همان سنین تحصیلی مسیر خود را در این بازار انتخاب کنند. برای دانشجویان که عملا در رده سنی جوانان هستند، در مقطع کاردانی و کارشناسی دردانشگاه جامع علمی و کاربردی (به صورت منتخب) در رشته بورس دانشجو پذیرش و در شهرهای مختلف همایشهای مختلف برای آشنایی با دانشجویان برگزار میشود.
همچنین برای این گروه مسابقات بورس کاپ و سهمانه داریم که در قالب گیمیفیکیشن به شرکت کنندگان مفاهیم سرمایهگذاری را آموزش میدهیم. همینطور لیگ ستارگان بورس نیز برای این قشر در نظر گرفته شده است. برای افراد میانسال و خبره بازار سرمایه نیز مسابقه معاملات الگوریتمی بازار سرمایه و MBA وDBA بازار سرمایه در نظر گرفته شده که میتواند نیازهای خبرگان بازار سرمایه را پوشش دهد. این شرکت حتی از پیشکسوتان نیز غافل نشده و تاکنون ۸ مراسم تجلیل از پیشکسوتان برگزار داشته و در خلال این مراسم، پیشکسوتان تجربیات خود را در خصوص حل مسائل به نسل جوانتر و مدیر انتقال میدهند. در حال حاضر حدود ۱۵ درصد کشور حداقل یک بار اقدام به خرید و فروش سهام کردهاند. همچنین در مقام مقایسه اکنون در کشور آمریکا حدود ۶۰ درصد مردم سهامدار در یکی از بورسها و بازارها و ابزارها هستند. در سایر کشورهای پیشرفته نیز نرخ سهامداری نسبت به کشورمان بالاتر است. این مقایسه نشان میدهد همه نهادهای مالی فعال در حوزه بازار سرمایه باید برای تعمیق این بازار تلاش کنند.
- فرحناز سپهری-خبرنگار
- شماره۳۳۴ هفته نامه اطلاعات بورس-صفحه۱۲و۱۳