در حال حاضر ندادن مجوز به کارگزاریهای جدید، به نفع این صنعت است؟
به نظر بنده با این اقدام رقابت از کارگزاران دور شده است. این امر باعث شده تا سهم بازار شماری از کارگزاریهای خاص افزایش داشته باشد و برخی کارگزاریهای کوچک که با سرمایه شخصی هستند، در همان سهم کم بازار باقی ماندهاند. همانطور که اشاره کردم، بسیاری از افراد در مناطق مختلف کشور دسترسی به کارگزاری ندارند و این امر به عدم توسعه جغرافیایی میانجامد.
از دیدگاه شما اقدامات موثر سازمان بورس در چند وقت اخیر چه مواردی بوده است؟
طی یک، دو سال اخیر در زمینه پوشش ریسک از طرف سازمان اقداماتی صورت گرفته و از سویی این مسئله که اعتبارات که تنها توسط کارگزاران اعطا شود و نباید از کارگزاری خارج شود، مسئله مهم و موثری بوده است. همینطور اقدامات موثر در حوزه بحث آنلاین گروهی و نامک بوده است. به طوری که به کارگزاری امکان میدهد تا دورترین نقاط را با نرم افزارهای آنلاین و تحت وب مدیریت کند. همچنین نظارت مستمر بازار پایه از دیگر اقدامات موثر سازمان بوده است. در همین حال، تمام ریسکهای کارگزاریها توسط کمیته پایش ریسک سازمان به صورت روزانه چک میشوند. با وجودی که تمام بستر فراهم است اما همچنان عدم شفافیت قانون اعطای شعبه از جمله چالشهای این صنعت است.
در زمینه فرهنگسازی به نظرتان کدام نهاد بیشتر نقش دارد؟
در این زمینه بیشترین سهم با کارگزاریهاست هرچند حوزه آموزش برای کارگزاریها هزینه دارد؛ برای نمونه کارگزاری مهر اقتصاد به صورت رایگان آموزشها را در اختیار مشتریانش میگذارد. از طرفی اگر بخواهیم به شکلی جدا و در یک مکان دیگری باشد، باید از یک طرف دانش مرتبط و افراد متخصص در دسترس باشند تا بتوانند آموزش بدهند اما از آنجایی که در حوزه بازار سرمایه اساتید کم هستند، از این رو آموزش دادن در یک مرکز جدا با مشکلات خودش همراه است. در حالی که نقطه ارتباط با مشتریان و ورود افراد به بازار سرمایه، کارگزاران هستند، از این رو بهترین نهاد برای آموزشهای مختلف از مفاهیم پایه تا پیشرفته، کارگزاران هستند چراکه دارای کارشناسان متخصص و دارای مدرک مرتبط هستند و میتوان از این پتانسیل به نحو خوبی بهره برد.
در راستای مسئولیت اجتماعی چه کاری انجام دادهاید؟
البته شاید کارگزاریهای خصوصی مسئولیت اجتماعی را مدنظر قرار ندهند، اما مجموعه ما با توجه به اهمیت دادن به مسئولیت اجتماعی در شهرهایی که محروم هستند، مثل قشم، پذیرش و عرضه را داشته است. همچنین برای زنان سرپرست خانوار، مجموعه معلولین و پرورشگاهها طی تفاهمنامهای که منعقد شده است، توانستیم این امکان را به آنها بدهیم تا از عرضه اولیه استفاده و سرمایهای برای خود فراهم کنند.
به نظر شما مهمترین اولویت نزد کارگزاران چه مواردی باید باشد؟
نخست، آموزش و فرهنگسازی و دوم ایجاد شعبه در شهرستانهای مختلف است که البته این مورد دوم، همراه با شفافیت در قانون اعطای شعبه باید محقق شود.
افزایش درآمد کارگزاریها در حال حاضر از چه طریق امکانپذیر است ؟ درباره ایجاد سبدگردانی و صندوقها توسط کارگزاران چه چالشی وجود دارد؟
منبع درآمد، یا حوزه کارمزد یا حوزه آموزش است. باید اشاره کنم در حال حاضر براساس قانون، کارگزاریها باید شرکت سبدگردان تاسیس کنند و صندوقها را به آن شرکتها انتقال دهند؛ البته این مسئله برای برخی از جمله کارگزاری ما چالش است به طوری که در حال بررسی هستیم چراکه مجموعه ما دارای چند سهامدار خصوصی و نهادی است اما این مسئله برای کارگزاران شخصی و خصوصی که خودشان تصمیم گیرنده هستند، آسانتر صورت میگیرد. از طرفی طیق این قانون تا مرداد 99 قرار است صندوقها ذیل شرکتهای سبدگردان که تاسیس میشوند، قرار گیرند. البته این بحث هم برای صندوقهای کوچک مشکلی نیست اما برای صندوقهای بزرگ با چالشی دیگر همراه است.
همانطور که میدانیم تأمین مالی بر عهده تأمین سرمایههاست؛ حال به نظر شما کارگزاران چگونه میتوانند در این زمینه نقش موثری داشته باشند؟
به نظر بنده تفکیک حوزههای کاری درست بوده است؛ اما در مرحلهای که قرار است اوراق عرضه شود و از طرفی به دلیل اینکه خریدار این اوراق یک سری صندوقها و مشتریان هستند، کاری که کارگزاران در این مسیر میتوانند انجام دهند این است که با توسعه فعالیتشان مشتریان بیشتری را جذب کنند. همچنین کارگزاران با ارائه آموزش و با ایجاد شعبه در جاهای مختلف میتوانند به افراد بیشتری در این حوزه کمک کنند.
چالشهای خرید اعتباری چه مواردی هستند؟
در حال حاضر طبق قانون، کارگزار باید اعطای اعتبار را در اختیار سهام مشتریان قرار دهد و اگر این کار را نکند، تخلف است. از این رو اقدام موثری است. با این حال کارگزاران مشکل دارند چراکه به ناحق هزینه مضاعفی را باید بدهند و آن هم مالیات بر ارزش افزوده است. این در حالی است که از بانکها اعتبار میگیریم و عینا در حساب مشتری شارژ میکنیم و در این میان، برای کارگزار درآمدی وجود ندارد؛ با این وجود سازمان مالیاتی اعلام کرده که اعطای اعتباری که انجام میشود، درآمدی کسب میشود که مشمول 9 درصد مالیات بر ارزش افزوده است. در حالی که همانطور که اشاره کردم، درآمدی برای کارگزاران ایجاد نمیشود و از طرفی این مسئله عطف به ماسبق شده و همچنان از کارگزاران اخذ میشود.
درباره دستوپاگیر بودن قوانین سازمان چه نظری دارید؟ به نظرتان این قوانین سختگیرانه است؟
به نظرم قانون بهتر از بیقانونی است، هرچند شاید به باور برخی این موارد دستوپاگیر باشد. اما معتقدم که ریسک صنعت را کم میکند و توسعه اتفاق میافتد. از طرفی دستورالعملها طی زمان در حال تکمیل و بهروز شدن هستند. به طوری که این بهروزرسانی باید بر اساس موقعیت و حجم بازار انجام شود. حتی من بر این باورم که قوانین قدیمی شاید بیشتر و در جاهایی دستوپاگیرتر برای این صنعت باشند که لازم است
تا آنها هم بهروز شوند.
چگونه بازار سرمایه میتواند در جذب نقدینگی سرگردان موثر باشد؟
پول ماهیتاش به گونهای است که جذب بازارهایی میشود که دارای جذابیت و هیجان است. در حالی که جای هیجان، بازار ارز و دلار نیست؛ بنابراین، این پول باید به سمت بازار سرمایه و سهام شرکتهای تولیدی برود تا به رشد طرحهای تولیدی کمک کند و از طرفی شناساندن این بازار به افراد نکته مهمی است که این نقدینگی نباید جذب هر سهمی شود و باید سرمایهگذاران به سمت خرید سهام شرکتها و هلدینگهای بزرگ بروند. از طرفی در حال حاضر دو نوع سهم داریم، ارزنده و غیر ارزنده؛ باید پول به سمت سهام ارزنده برود اسیر سفتهبازی نشود تا باعث متضرر شدن افراد و خارج شدنشان از این بازار نشود. همینطور با ایجاد ابزارهایی مثل اوراق بدهی، بازار دوطرفه و آپشنها باید این بازار را عمق دهیم. من همچنان تاکید میکنم این بازار نیاز به فرهنگسازی نزد مردم دارد. چراکه اکنون سهامهایی را میبینیم که چند برابر ارزش واقعیشان معامله میشوند، در حالی که زیانده هستند. این پولها به سمت سهامهایی که مزیت نسبی دارند مثل معدنی، فلزیها و پتروشیمیها باید برود. از طرفی باید مدیران سازمان بورس با مدیران شرکتهای بزرگ مذاکره و ترغیبشان کنند به بازار سرمایه وارد شوند تا این بازار عمق پیدا کند. چراکه شرکتهای کوچک هستند که سهمشان به 5 برابر nav ( ارزش واقعی) معامله میشود در حالی که سهام این نوع شرکتها نباید عرضه شود چراکه با این کار، بازار عمق پیدا نمیکند و وارد شدن این نوع شرکتها به بازار لطمه میزند. سازمان بورس باید در آموزش جدیتر باشد همچنین در صداوسیما تبلیغات بیشتر صورت گیرد.
در مورد سیگنالفروشی توسط کانالهای تلگرامی در فضای مجازی چه نظری دارید؟
همانطور که تاکید کردهام، آموزش مردم مهمترین عامل برای ورود به این بازار است. چون زمانی که بازار رشد میکند، کلاهبرداری هم میشود و افرادی که ناآشنا هستند، بیشتر ضربه میبینند. همچنین باید این کانالها را به مردم معرفی کنیم تا متضرر نشوند، چراکه سیگنالفروشی غیرقانونی است و سازمان هیچ مجوزی به آنها نداده است. از طرفی این گردانندگان کانالها تخصصی در این حوزه ندارند و توصیه میکنم افراد تازهوارد یا به سمت صندوقها یا سهام بزرگ بروند.
به نظر شما رشد بازار ادامهدار است؟
قطعا خیر. اقتصاد یک علم است و هیچ بازاری دائم رشد و نزول نمیکند. رشد دو سال اخیر بازار بیشتر حول محور رشد دلار و تجدید ارزیابی دارایی شرکتها میچرخد. در حال حاضر شرکتها به واسطه اخباری مانند تجدید ارزیابی، رشدهای چند برابری داشتهاند در حالی که این افزایش سرمایهها کمکی به بخش حقیقی اقتصاد نمیکند و بیشتر عامل سفتهبازی هستند تا افزایش سودآوری شرکت. پس ما شاهد رشد قیمتها بدون توجه به سودآوری شرکتها هستیم. در حال حاضر تنها توصیه اینجانب خرید سهام شرکتهای بزرگ است که سودآوری مشخصی دارند و با کارنامه درخشان در بورس فعال هستند. نکته دیگر اینکه تازهواردان به بورس تن به خرید هر سهمی به هر قیمتی ندهند و فقط جو مثبت بازار را لحاظ نکنند و گذشته همین بازار را هم مانند سالهای 83 و 84 و 92 الی 94 مرور کنند زیرا جریان پول همیشگی نیست.
- شماره 344 هفته نامه اطلاعات بورس - صفحه 15