عمدهترین چالشهای صنعت کارگزاری چه مواردی هستند؟
صنعت کارگزاری ماهیتا و به دلیل حساسیتهایی که در این صنعت وجود دارد، باید هم پاسخگوی سهامداران و مشتریان و هم مقامات ناظر مختلف باشد و از این رو این حرفه از جایگاه حساس و ویژهای در بین نهادهای مالی برخوردار است. از طرفی یکی از چالشهای موجود، تعدد و حجم بالای قوانین برای شرکتهای کارگزاری است. در عین حال که علاوه بر این مسئله، بخشنامهها بعضا سریع تغییر میکنند؛ برای نمونه میتوان به مسئله تخفیف مشتریان از سوی کارگزاریها اشاره کرد که هر چند وقت یکبار با ملاحظاتی دستخوش تغییراتی میشود که این امر مشکلاتی را در رابطه با نحوه و میزان ارائه خدمت به مشتریان شرکتها ایجاد میکند. برای مثال، بر مبنای رویههای جاری قراردادهایی با مشتریانمان در خصوص تخفیف یا برگشت کارمزد منعقد شده است، در حالی که قوانین و دستورالعملها بعضا میانه سال تغییر میکنند! در این حالت کارگزار به درستی نمیداند چه اقدامی بکند؟ از یک طرف باید پاسخگوی توافق با مشتریان شرکت باشد و درعین حال باید ملاحظات و دستورالعملهای تغییر یافته را هم رعایت کند!
به نظرم باید زمان تغییرات مشخص باشد؛ منظورم تغییراتی است که گاه در وسط سال اتفاق میافتد. از این رو باید در این مبحث بازنگری شود.از طرفی یکپارچگی و ثبات بخشنامهها و دستورالعملها از جمله موارد مهم است تا مدام کارگزاران در حال بهروزرسانی اطلاعات و مطابقت مستمر در رابطه با این قوانین نظارتی نباشند. یکی از موارد دیگر که میتوان به آن اشاره کرد، قوانین بازار سرمایه در سطح کلان است. برای مثال قوانین بالادستی، مثل قانون بازار سرمایه نیاز به بهروزرسانی دارند؛ چراکه این قوانین اوایل دهه 80 نگارش و در سال 84 تصویب شده است و تاکنون بیش از یک دهه از عمر آن گذشته است و از طرفی با رشد بازار و تغییرات در ارکان آن، قوانین بازار سرمایه نیاز به بازبینی و اصلاحاتی دارد که باید مورد توجه شورای عالی و سازمان بورس قرار گیرد.
یکی دیگر از چالشها این است که ما انتطار داریم در ارکان مختلف دولت به بازار سرمایه بیشتر بها داده شود. گاه تصمیماتی در دولت و مجلس گرفته میشود که روی بازار سرمایه تاثیر دارد بدون اینکه تاثیرات و عوارض این تصمیمات به درستی سنجیده شود. از این رو نیاز است تا نمایندگانی از سازمان، کانون کارگزاران یا کانون نهادهای سرمایهگذاری یا سایر سازمانهای مردم نهاد در کارگروهها و جلسات کارشناسی مجلس یا دولت حضور داشته باشند تا تصمیمات به شکل سنجیدهتری اتخاذ شود.
به نظر شما روند افزایش معاملات بازار سرمایه چه تاثیری روی اقتصاد دارد؟
با توجه به افزایش حجم معاملات روزانه بازار سرمایه که در حال حاضر به طور متوسط روزانه 5 تا 6 هزار میلیارد تومان است و حتی از این حجم هم فراتر میرود، باید گفت که اولا آثار غیرتورمی دارد و اثرات مخرب سایر بازارهای موازی خنثی را میکند؛ دوم اینکه، از لحاظ تأمین مالی برای شرکتهای بزرگ و دولت میتواند تاثیر مثبتی داشته باشد؛ و سوم اینکه شرکتها میتوانند از طریق افزایش سرمایه طرحهای خود را اجرایی کرده و توسعه دهند. افزایش حجم معاملات بازار سرمایه همچنین باعث شده نقدینگی سرگردان هم جذب بازار سرمایه شود که در صورتی که به سمت افزایش سرمایهها از محل آورده نقدی و پذیرش شرکتهای جدید در بورس منتهی شود، میتواند به شکوفایی اقتصادی بینجامد.
در این باره گذری بزنیم به سالهای 90 و 91 که به دلیل تشدید تحریمها، کالا کمیاب شده بود و پول به هر سمت و بازار جذب میشد. هم اکنون با افزایش نهادهای مالی و ارتقای بازار سرمایه، این موضوع میتواند در جذب نقدینگی و سرمایه اتفاق مثبتی باشد تا پولهای سرگردان جذب این بازار شده و به سمت طرحهای توسعه و تولیدی روانه شود.
به جذب نقدینگی سرگردان اشاره کردید؛ اما همچنان شاهد این نقدینگی سرگردان در کشور هستیم. چگونه میتوان این روند را بهبود بخشید؟
سوال خوبی پرسیدید؛ باید اشاره کنم متاسفانه برای دوران رونق و رکود بازار برنامه کامل و تدوین شدهای نداریم. برای این مسئله یکی از راهها این است که عمق بازار را زیاد کنیم؛ این موضوع میتواند از طریق افزایش سهم شناور آزاد شرکتها، همچنین از طریق پذیرش شرکتهای بزرگ و سودآور امکانپذیر شود. از سویی باید اجازه بدهیم بانکها وشرکتهای دولتی وارد بازار سرمایه شوند. در کنار این موارد باید فرهنگ نگرش جدید به بازار سرمایه هم نزد مردم و هم مسئولان گسترش یابد؛ چراکه به نظر بنده هنوز مسئولان کشور با کارکردهای منحصر به فرد بازار سرمایه آن طور که باید آشنایی ندارند و نیاز است در حوزههای مختلف اقتصاد، کارکردهای بازار سرمایه لحاظ شود که یکی از این موارد حاکمیت شرکتی است، به طوری که در بورسهای سایر اقتصادهای پیشرفته نقش دولت روی تدوین سیاستگذاریها و نظارت عادلانه متمرکز است و اقتصاد عموما به بخش خصوصی واگذار شده است. ما هم باید این مسیر را در پیش بگیریم و البته با عمق بخشی به بازار و قوانین تسهیلکننده و تشویقی که باعث ورود شرکتها و سرمایهگذاران بیشتر به بازار شود.
برای اینکه بازار سرمایه بزرگ شود و عمق داشته باشد، باید روند ورود شرکتهای جدید را تسهیل کنیم تا ماندگاری منابع سرمایه سرازیر شده به این بازار را تعمیق کند. همچنین مکانیسم بازار در مقوله صف نشینی را تغییر دهیم چراکه بعضا این صفها براساس حرفها و شایعات یا سیگنالهای تعدادی از کانالهای فضای مجازی رخ میدهد. در اینجا توصیه میکنم که افراد اگر دانش یا وقت ندارند از طریق صندوقهای سرمایهگذاری یا سبدگردانان یا مشاوران سرمایهگذاری برای ورود به این بازار بهره ببرند. خوشبختانه در حال حاضر برای تمام سلیقههای سرمایهگذاران، ابزارها و نهادهای مختلف وجود دارد. از آنجایی که من سه دهه در این بازار بودهام، این مسئله قابل مقایسه با دهههای قبل و حتی دهه 80 نیست.
در عین حال باید اشاره کنم، همانگونه که امکان دارد سهم 10 درصد رشد کند، احتمال نزول 10 درصدی آن سهم هم وجود دارد. نوسانات همیشه در بازار وجود دارد اما بر اساس شایعات یا صفنشینی نمیتوان به اهداف سرمایهگذاری بنیادی در این بازار رسید و باید به ریسکهای این بازار کاملا آگاهی داشت.
برای اینکه افراد درگیر سفتهبازی در بازار سرمایه نشوند، چه راهکاری پیشنهاد میدهید؟
از آنجا که در ذات بازار سرمایه سفتهبازی وجود دارد، باید سطح آگاهی عمومی افرادی که وارد این بازار میشوند، افزایش یابد. این مهم میتواند از طریق کارگزاران که نقطه ارتباطی با مشتریان و نوسهامداران هستند، فراهم شود. خوشبختانه در حال حاضر این موضوع توسط شرکت بورس، کارگزاریها و نهادهای مختلف در این حوزه توسعه یافته است و همه ارکان بازار سرمایه در تلاشند تا مردم را نسبت به این بازار آگاهترکنند. البته به نظر بنده صدا و سیما میتواند در زمینه آگاهی بخشی نقش موثری داشته باشد و برنامههای مفیدی را ارائه دهد و مردم را با فرآیند و کارکرد بازار سرمایه و مختصات سرمایهگذاری در آن آشنا کند.
از نظر شما معاملات الگوریتمی چه تاثیری روی بازار سرمایه دارد؟
به نظر بنده باید به سمت فناوری در این حوزه رفت چراکه کار را سریعتر و دقیقتر میکند؛ به ویژه برای کسانی که وقت ندارند، میتوانند از این طریق فرمولی دهند تا یک سهم را در محدوده نوسان قیمت برای خرید یا فروش بگذارند و این روند کار را تسهیل میکند. فناوری جدید در بحث بازارگردانی هم نقش موثری دارد. چراکه هر شرکت در دنیا چندین بازارگردان دارد که باعث میشوند سهام این شرکت صعود و نزول زیادی را نداشته باشد. این یکی از مسایل مهم در بازار سرمایه است که خوشبختانه این مسئله در حال گسترش است. همچنین از بعد حفظ اسرار مشتریان بزرگ و کپیبرداری از نحوه و میزان معاملاتشان جلوگیری میشود.
با توجه به ادغام بانکهای نظامی در بانک سپه، برای واگذاری کارگزاریهای بانکهای مربوط، چه تصمیمی اتخاذ شده است؟
در این خصوص کارگزاری سپه کارگروه تخصصی تشکیل داده است، به طوری که قرار است شرکتها به نحوی واگذار یا شاید ادغام شوند که در حال انجام مطالعات اولیه هستیم اما هنوز تصمیم قطعی در این خصوص گرفته نشده است.
بودجه 99، چه اثری در بازار سرمایه دارد؟
با توجه به اینکه کسری بودجه در سال آینده هم خواهیم داشت، از این رو دولت در نظر دارد بخشی از کسری بودجه را از طریق تأمین مالی از بازار سرمایه جبران کند. برای نمونه، قرار شد 50 درصد صندوقها به اوراق دولتی اختصاص یابد. از طرفی مسئولان دولت باید به این باور برسند که بازار سرمایه منبعی انحصاری برای تأمین بدهی دولت نیست بلکه بازار سرمایه باید مکانی باشد برای تأمین مالی بخش خصوصی در کنار پروژههای بزرگ و ملی که از جمله کارکردهای موثر، شفاف و عامل عمق بخشی به آن است. در عین حال نباید بار سنگینی برای ارکان و نهادهای بازار سرمایه ایجاد شود به طوری که دست مدیران صندوقها را در حفظ منافع سرمایهگذاران ببندد.
بسیاری معتقدند که هزینههای زیادی بر کارگزاران تحمیل میشود؛ نظر شما در این خصوص چیست؟ این موارد چه هستند و برای کاهش هزینهها چه راهکاری را پیشنهاد میکنید؟
فعالیت کارگزاریها در فضای رقابتی انجام میگیرد و شامل نهادهای کاملا خصوصی، نیمه دولتی و دولتی هستند. در همین راستا باید گفت که دولتیها با توجه به ساختار محافظهکارانهای که دارند، در این رقابتها غالبا عقب میافتند اما بخش خصوصی، دستشان بازتر بوده و تخفیفات کارمزدها را بیشتر و آسانتر انجام میدهند.
در بحث اعتباری هم، دادن اعتبار توسط بانکهای دولتی به زیرمجموعهها ممنوع شده است و برای این که اعتبار بگیریم، علاوه بر تنظیم مستندات زیاد، باید تضامین کافی هم بگذاریم به نوعی که فرد حقیقی هیأت مدیره، داراییهایش به عنوان ضامن تحت خطر قرار میگیرد!
همچنین به نظر بنده برای شرکتهای کارگزاری بانکی باید امکانات افزایش سرمایه مهیا شود. با توجه به اینکه طبق قوانین موجود، اجازه بزرگ شدن به بانکها داده نمیشود، زیرمجموعههای بانکها هم همین محدودیت را دارند. در حالی که با توجه به نیازهایشان باید افزایش سرمایه بدهند و صندوق و سبدگردان داشته باشند تا بتوانند با ایجاد زنجیره ارزش، به گروه خدمات مالی تبدیل شوند چراکه در غیر این صورت کارگزاری بانکهای دولتی از توسعه باز مانده و کوچک باقی میمانند.
مالیات بر نقل و انتقال سهام چه آثاری را به همراه خواهد داشت؟
در حال حاضر این میزان به صورت قانونی نیم درصد بعد از فروش سهام است. از طرفی چون بازار شفاف است، از این رو فرار مالیاتی را هم در این بازار نداریم. در عین حال اگر بخواهیم بیش از این فشار بیاوریم به ضرر افرادی است که مالیات میدهند و به هیچ وجه فرار مالیاتی ندارند که در واقع به ضرر نهادهای فعال شفاف است. در حالی که در سایر مشاغل به وفور فرار مالیاتی داریم که باید با طراحی سازوکارهایی از فرار مالیاتی آنها جلوگیری شود.
در مورد عملکرد و برنامههای کارگزاری بانک سپه توضیح دهید.
یکی از برنامهها جذب مشتریان خرد است. در حال حاضر میزان افزایش مشتریان ما نسبت به سال گذشته بیش از 50 درصد است. از طرفی معاملات آنلاین نسبت به سال گذشته 57 درصد افزایش یافته است و سودآوری شرکت نیز بیش از 130 درصد رشد کرده است. در رتبهبندی کیفی، اولین کارگزاری در بین 100 شرکت در بخش عرضه و پذیرش بودهایم. همچنین در شعب منتخب و پرپتانسیل بانک سپه برای جذب مشتری اقداماتی صورت گرفته است. همینطور مجوز آموزشی گرفتهایم تا کارگزاری بانک سپه بتواند دورههای مختلف آموزشی را برگزار کند. در عین حال برگزاری همایشهایی در تهران و شهرستانها جهت آشنایی افراد با بازار سرمایه از دیگر برنامههای ما بوده است. همچنین میزان سرمایه از 10 به 20 میلیارد تومان رسیده است و قرار است سال آینده طی دو مرحله با افزایش سرمایه، این میزان از 20 به 50 میلیارد تومان افزایش یابد.
همچنین در صدد راهاندازی باشگاه مشتریان هستیم چراکه یکی از اهداف مهم ما جذب مشتریان خرد است و در زمینه معاملات الگوریتمی برنامه داریم تا این روند را توسعه دهیم. در تعامل با بانک سپه در تلاش هستیم تا بتوانیم سهام کارگزاری را با کسب مجوزهای لازم در بازار سرمایه عرضه کنیم. همچنین در بخش عرضه و پذیرش شرکتهای جدید هم فعالیتهای چشمگیری داشته و خواهیم داشت.
پیشبینی شما از آینده بورس چیست؟
به نظرم تا زمانی که سایر بازارهای رقیب توانایی و قدرت جذب نقدینگیهای موجود را نداشته باشند، این بازار در میانمدت میتواند به نقش بی بدیل خود در این زمینه ادامه دهد و سرمایهگذاران بیشتری را متقاعد کند که در این بازار سرمایهگذاری کنند. از جمله شرایط تداوم جذابیتهای بازار سرمایه، افزایش میزان پذیرش شرکتهای بزرگ و جدید، افزایش سهم شناور آزاد سهام، کمک به تأمین مالی پروژههای شرکتهای بزرگ و آموزش به سرمایهگذاران جدید جهت شناخت کارکردهای این بازار است. آمار و ارقام دهههای گذشته به وضوح نشان میدهد که در بلندمدت بازار سرمایه بهترین محل سرمایهگذاری است که امیدواریم مسئولان ضمن آشنایی با کارکردهای این بازار، زمینه را برای رشد و بالندگی آن فراهم آورند.
- فرحناز سپهری - خبرنگار
- شماره 345 هفته نامه اطلاعات بورس -صفحه 14