با توجه به بحران اقتصادی آمریکا در اوایل سال 2000، نقش فدرال رزرو برای مدیریت این موضوع چگونه بود؟
این بحران در آمریکا از 2007 شروع شد و آثارش را بعد از 12 سال در سیاستهای اقتصاد پولی میبینیم که تازه بروز کرده است. سئوال مهمی مطرح بود که مداخلات فدرال رزرو در این خصوص چه آثاری داشته است؟ تقریبا اقتصاددانان به این نتیجه رسیدند که ظاهرا آن طور که فکر میکردند، روابط بین متغیرهای پولی برقرار نبود و کنار گذاشته شد که تئوریهای جدیدی را مدنظر قراردادند. فدرال رزرو با شروع بحران اولین واکنش را به این صورت نشان داد که با کاهش نرخ هدف وجوه فدرال، این نرخ را ظرف یکسال به صفر رساند. نرخ که به مرز صفر رسید ابعاد بحران گستردهتر شد. فدرال رزرو دخالت دربازار را بیشتر انجام داد به طوریکه شامل خرید گسترده اوراق بهادار از بازار مالی و از آن طرف تزریق پول به سیستم بانکی کشور بود.
با نرخ هدف وجوه فدرال، چه آثاری در بخشهای دیگر پولی روی داد؟
نرخ هدف بهره وجوه فدرال کاهش یافت. بر این اساس از 2008 تا 2014 بانک مرکزی اوراق خرید که حدود 3.6 تریلیون دلار در مقایسه با 800 میلیون دلار (که قبلا انجام میشد) اوراق بود و به اقتصاد تزریق شد. بعد از کاهش نرخ بهره وجوه فدرال، تمام نرخهای بهره کاهش یافت، نرخ اسناد ارزی و نرخ خزانه تنزل کرد وبه میزانی بود که قبلا شاهد این کاهش نبودیم. از طرفی به خاطر دخالت فدرال در بازار اوراق ، میزان پایه پولی کشور حدود 4 برابر شده بود. نقدینگیها، ذخایر مازاد با افزایش قابل توجهی روبهرو شد و به نسبت با سالهای قبل یک گسست عددی را شاهد بودیم.
با توجه به رویکرد مذکور، میزان نرخ بیکاری و رشد تولید ناخالص داخلی چه میزان شد؟
این مداخله درشاخصهای اقتصادی نرخ بیکاری، رشد تولید ناخالص داخلی و نرخ تورم تاثیرگذار بود. به طوریکه نرخ بیکاری افت شدیدی کرد. یعنی رکورد 50 ساله اش را شکست. در حالیکه طی 45 سال این نرخها وجودنداشت و اقتصاد آمریکا به اشتغال کامل نزدیک شده بود. از طرفی نرخ رشد تولید ناخالص داخلی رشد ملایمی داشت حدود 22 درصد طی 12 سال تا 2019 بود. تورم 23 درصد خیلی ملایم و با شیب دو درصد بود. با وجود مداخله انتظار داشتیم تورم درصدی اضافه شود، فدرال رزروهم نگران این مسئله بود.
علت این که تورم ایجاد نشد، چه بود؟
اولا برای چرخه ایجاد تورم، روند چاپ پول را باید مرور کنیم. در چرخه ابتدا پول چاپ میشود، تزریق به اقتصاد بانکها با سازو کار، خود آن را به نقدینگی تبدیل میکند. بعد سپردهگذاران که صاحب نقدینگی هستند، به تقاضا میانجامد وبه بالارفتن تقاضا منجر میشود حال چرخه را به همین شکل در آمریکا ببینیم. بعد از چاپ پول در بانک مرکزی میزان نقدینگی با میزان چاپ پول بالا نرفت در حالی که پایه پولی بیش از 4 برابر شده بود، چه اتفاقی افتاد؟ دلیلش این است فدرال رزرو از بحران 2008 روی ذخایر مازاد بهره گذاشت درحالیکه با سه برابرشدن نقدینگی حساب سپردهها که 300 درصد رشد کرد، پول در دست سپردهگذاران افتاد. از طرفی گردش پول کند شد و سپردهگذاران در بازار کالا پول را گردش ندادند و گردش پول در این بازار کم شد.
چراتورم به دلیل افزایش پایه پول و نظام پولی زیاد نشد؟
یکی از عوامل که سرعت گردش پولی کم شد و بانکها وام ندادند، نقدینگی نسبت به پایه پولی کمتر شد. سپردهگذاران پولشان را به تناسب نقدینگی کمتر وارد بازار کالا و خدمات کردند و سرعت گردش پول کاهش یافت، چراکه بانک مرکزی از 2007 مداخله کرد و افق بازارمالی را در برابر بازارهای دیگر کالایی و خدماتی روشن و واضح ترسیم کرد. سپردهگذاران ترجیح دادند بازارهای مالی را انتخاب و صبر کنند مصرف فعلی را به تعویق بیندازند تا از طریق سرمایهگذاری وجوه بیشتری را بهدست بیاورند.
برای سال 2020 با شیوع کرونا، وضعیت در چه شرایطی قرار گرفت؟
اتفاقی که افتاد این دوره گذشت و به سال 2020 رسید. با این وجود هرلحظه امکان داشت هر اتفاقی در بازار سهام بیفتد و افق تیره شود. به اقتصادی رسیدند که پیش ازکرونا، اشتغال و شاخص بورس و میزان بازدهی در حال رشد بود. در این اقتصاد نرخها کم شده بود.شاخصهای بورس واشتغال هم افزایش یافت، کرونا که بروزکرد چه اتفاقی افتاد؟
این اقتصاد در وضعیت کامل اشتغال به سر میبرد و حداکثر ظرفیت را داشت، اما این ویروس باعث آسیب رساندن به این اقتصاد شد. در اقتصادی که اشتغال کامل بوده بسیار حساس است. این مسئله به این دلیل که نرخها نزدیک به نرخ بازده سرمایهگذاری شده بود و نرخ بازده سرمایهگذاری هم نزدیک شده به نرخ نهایی بود یک فرصت به شمار میآمد. یعنی نرخ بهره بدون ریسک و از طرفی جابجایی اندک تقاضا ایجاد شد. با بروز کرونا، مسیر به اشتغال ناقص پیش میرود واقتصاد رسیده به جایی که آسیبپذیر است.از طرفی قبل از کرونا به اندازه کافی در اقتصاد، هزینه فرصت کم شد و مزایا به صورتی از حد ظرفیت بهرهبرداری شده بود. به طوریکه در این اقتصاد، پول و اقتصاد در وضعیت اشتغال کامل است. در بانکها سپردهگذاران وجود دارند و هزینه فرصت کم است. کرونا که آمد، عدم اطمینان بروز کرد. به شدت شروع به خالی کردن ظرفیتها شد و بسیاری از کسب و کارها نرخ بازده نهایی شان نزدیک به نرخ هزینه فرصت شان بود. بر این اساس فدرال رزرو هم دخالتهایش را زیاد کرد. نرخ بهره صفر را تا 25 صدم درصد رساند و حدود 2 تریلیون دلار پول تزریق کرد. یعنی بیش از 2 برابر کل سرمایه دارایی درسال 2007 در یک مرحله تزریق کرد. صندوق بازنشستگی را نقدینگی تزریق کرد و همچنین شرکتهای کوچک و بزرگ وامهایی به کارکنان دادند تا کارمندانشان را حفظ کنند. همچنین یکبار دیگر، فدرال رزرو نرخ بهره وجوه را کم کرد. بانک مرکزی دردو هفته 2 تریلیو ن دلار تزریق کرد.
شرایط پیش رو در این خصوص را چگونه میبینید؟
این اتفاقات افتاد و حالا کرونا عرضه را کم کرد و افق بازار سرمایه تیره شده است. نرخ بهره واقعی منفی شده و تورم بالاتر از نرخ بهره است. یعنی اگر کالا و خدمات بخرید بیش از پول که در بانک یا اوراق قرضه است سود میکنید. الان بازار مالی توجیهپذیر نیست. سیگنال میدهند سرمایهگذاران صبر نکنند، افق بازار مالی تیره شده است. در این اقتصاد، بایدبه سمت بازار کالایی بروید. مصرف کنید و فدرال رزرو ابزاری برای جلوگیری از این کار ندارد.
بازار طلا و اونس جهانی تا کجا میتواند رشد کند، سرمایهگذاری در بازار طلا چه شرایطی خواهد داشت؟
برای طلا وضعیت مثل الان کامل نبوده است. هیچ مانعی نیست، در طول تاریخ تا آنجایی که یادم میآید مسیر صعود تا این حد برای فلز زرد هموارنبوده است. معتقدم که اگرافتصاد آمریکا به این سمت برود که کمتر از بازارهای آزاد استفاده کند و بخواهد از طبقه ضعیف حمایت و توزیع ثروت را متعادل کند (درحالیکه پیشتر عموما با اندیشه بازار آزاد اداره میشد) این مسئله برای بورسبازان و بازاریها خبر خوبی نیست. برای همین سرمایهگذاران ترجیح میدهند از بازار آمریکا ثروت شان را خارج کنند و از سویی شاخص دلار در مقابل سایر ارزها تضعیف میشود. از طرفی در بازار تهران هم دلار نسبت به سایر ارزها کاهش مییابد. مسیر افزایش قیمت طلا هموار است به وضعیتی رسیدیم که رکورد رشد کم سابقه بوده و تاکنون ندیدهایم. سرمایهگذاری در بازار طلا گزینه خوبی است درحالی که طلا طی این چند سال جذاب نبوده است. اکنون پناهگاه امنی است. به نظرم دربازار جهانی بهزودی شرکتهای بزرگ بیمه، بخشی از سبد سرمایه خود را به طلا تبدیل کنند.
درخصوص بازدهی سرمایهگذاری روی دلاریا طلا چه نظری دارید؟
طلا هم نوسانات دلار را داشته و اونس جهانی روی آن اثر دارد. ا فزایش قمیت هم دارد، از این رو بازار جذابتر است وقابل قیاس با دلارنیست. برخلاف سالهای قبل که دلار باعث افزایش طلا میشد اما به نظرم اونس طلای جهانی رهبر بازار است.
روند نوسان طلا روی کامودیتیها چگونه است؟
تقاضای فلزات پایه بستگی به فلزات تولیدی مثل مس دارد. این بازار تحت فشاراست. برای مثال مس درتولید کاربرد دارد. اگر صنعت افق تیره داشته و آینده اقتصاد تیره شود سراغ مس نباید رفت. اما طلا سرمایهگذاری جذاب است که در فلزات کامودیتی نداریم. البته نقره با اختلاف جزو فلزات گرانبهاست که میتواند مانند طلا باشد.
- میثم رادپور، کارشناس بازار ارز
- هفته نامه ۳۴۹ اطلاعات بورس _ صفحه 6