یادم میاد در زمان آمدن دولت احمدی نژاد، طیفی از کارشناسان جوان در سریعترین زمان مدیر بازار سرمایه شدند. این مدیران در همان زمان از جهت خلق و خوی رفتاری دو طیف کاملا جدا بودند. دسته اول مدیرانی که با شرایط دولت احمدی نژاد علاقهمند به عملیات پلیسی و بگیر و ببند و همچنین ارعاب و تهدید سهامداران حقیقی، کارگزاران و مدیران شرکتهای سرمایهگذاری بودند و باعث شدند بسیاری از کارگزاران با اخلاق بازار از جمله مرحوم زرگانی نژاد، جناب پورمعمار، جناب سلطانی و... به جهت فشارهای غیرمنطقی از طرف نهاد ناظر از بازار سرمایه خارج شوند و کارگزاری را واگذار نمایند. آنان پرونده تخلف را در صدم ثانیه بر اساس تصورات ذهنی و حتی گاه برای عدم امضا یک دستور خرید یا فروش برای کارگزاران پرونده میکردند. کارگزاران را مجبور کرده بودند در دفاتر و شعب دوربین نصب کنند و اجازه دیدن دفاتر برای کارشناسان سازمان بورس فراهم گردد!
خلاصه علاقهمند بودند از سازمان بورس چهره ترسناک ایجاد کنند.
طیف دوم این مدیران که عمدتا افراد اخلاق مدار بودند، همچنان در نهاد ناظر یا شرکتهای بورس و سپردهگذاری و... باقی ماندند و هنوز علیرغم تمام فشارهای مالی به زندگی شرافتمندانه کارمندی در بخشی از مجموعههای بازار فعالیت میکنند، اما همان مدیران طیف اول به بیلیونرهای بازار سرمایه تبدیل شدند، به جهت نفوذ در شرکتهای سرمایهگذاری، تامین سرمایه، کارگزاریهای نهادی و بانکی، امروز به قطب مالی جدیدی در بازار تبدیل شدهاند، امتیاز کارگزاری را به نام غیر معامله میکنند، پشت سبدگردانی و رتبهبندی و مشاوره سرمایهگذاری و... حضور دارند، بده بستان را حرفهای یاد گرفتهاند اگر چه در ظاهر درس اخلاق به دیگران میدهند!
امروز با منابع مالی فراوان در صندوقها و سبدها و شرکتهای سرمایهگذاری، هر بی اخلاقی را در هر نمادی در بازار ایجاد میکنند، مانند کبک سرشان را در برف فرو بردهاند و بیچاره سهامداران حقیقی هر روز منتظر رفتار آنان در هر نماد معاملاتی هستند!
چه برکتی دارد حقوق کارمندی این نهادها که در کمتر از چند سال همه بیلیونر شدهاند.
خدا رحمتت کند جناب زرگانی نژاد روحت شاد؛ امروز در کنار ما نیستی تا این روزها را که پیشبینی کرده بودی، ببینی.