تاریخ انتشار: ۲۶ مرداد ۱۳۹۹ - ۰۰:۱۶

فیلم سینمایی "سالی" (Sully) داستان واقعی خلبانی است، چسلی "سالی" سولنبرگر، که با فرود آوردن هواپیمای مسافربری در رودخانه هادسون در شهر نیویورک جان تمامی مسافران را نجات داد و در چند ساعت تبدیل به یک قهرمان ملی شد.

صدای بورس- در این اتفاق دو موتور اصلی هواپیما به علت برخورد با پرندگان در چند دقیقه اول شروع پرواز منفجر شده و از کار می افتند. در چند ثانیه‌ای که خلبان فرصت تصمیم گیری دارد تصمیم به فرود هواپیما در رودخانه در فصل زمستان می‌کند. اما این تصمیم گیری داستان اصلی فیلم نیست. بخش عمده داستان مربوط به نهادهای نظارتی هواپیمایی در آمریکا برمی‌گردد که با پیگیری این موضوع و انجام شبیه سازی‌های مکرر این موضوع را بررسی می‌کنند که آیا خلبان تصمیم درستی برای فرود هواپیما در رودخانه گرفت یا نه.  آنها با شبیه سازی‌های اولیه به این نتیجه می‌رسند که او این فرصت را داشته تا هواپیما را برای فرود به یکی از نزدیک‌ترین فرودگاه‌ها منتقل کند و روی باند فرود آورد. نکته مهم این است که خلبان هواپیما مسئولیت کامل و اختیارات لازم را داشته و با اینکه نتیجه تصمیم و اقدام او جان تمامی مسافران هواپیما را نجات داد با این حال نهادهای نظارتی با موشکافی زیاد اقدام به بررسی تصمیم و اقدام او می‌کنند. آنها با کشاندن او به دادگاه، عملکرد او را با حضور متخصصین امر به صورت چندباره بررسی کرده، او را بازخواست می کنند تا از اتخاذ تصمیم درست در این مورد یا موردهای مشابه در آینده اطمینان حاصل نمایند.

این فیلم می‌تواند درسی برای ما در بازار سرمایه باشد. در ساختار بازار سرمایه کشور جایگاه‌ها و مسئولیت‌ها مشخص نیست و به درستی مشخص نیست مسئولیت انجام کار با اختیارات متعلق به کدام رکن و نظارت به عهده کدام آنها است.

به طور مثال در چند روز گذشته، اطلاعات سهامداران که باید به صورت شبانه توسط "شرکت سپرده گذاری مرکزی و تسویه وجوه" (سمات) به عنوان یکی از ارکان به شرکت‌های کارگزاری ارائه شود، به درستی به‌روز و ارائه نشد. در نتیجه اطلاعات سهامداران در سامانه‌های معاملاتی برخط به روز نشده و اطلاعات نادرست دارایی به چند میلیون سهامدار نمایش داده شد. سهامداران با شرکت کارگزاری تماس گرفتند تا از علت نادرستی جویا شوند. کارگزاری‌ها هم که در این مورد کار خاصی از دست‌شان بر نمی‌آمد، علت را دریافت اطلاعات نادرست از "شرکت سمات" مطرح کردند. "شرکت سمات" هم که خدمات انفورماتیک خود را از "شرکت مدیریت فناوری بورس تهران" دریافت می‌کند. "شرکت مدیریت فناوری بورس تهران" هم علت مشکل را ناهماهنگی در "سمات" و اضافه شدن تعداد زیاد سهامدار به سامانه و کند شدن عملیات پس از معاملات در روز قبل و در سامانه‌ای که عمری سی ساله دارد، معرفی کرد. این شرکت هم نهایتا متعلق به "سازمان بورس و اوراق بهادار" یا نهاد نظارتی بازار سرمایه است. سازمانی که باید کار نظارتی کند، حالا به علت ناهماهنگی و سوء مدیریت در ارکان تحت کنترل خود، متهم شده و رکنی که باید از بقیه ارکان پاسخ طلب کند حالا پاسخگو شده است. بورس تهران و فرابورس ایران به عنوان متولیان عملیات بازار که فقط نظاره‌گر این موضوع بوده و نه مسئولیتی دارند، نه اختیاری و در نتیجه پاسخگو نیستند.

نکته مهم این داستان این است که در انتها هیچ کس پاسخگو به چند میلیون سهامدار نبوده و نیست. هیچ نهاد یا مدیری برای مشکل پیش آمده توبیخ نشده، مشکل ریشه‌ای بررسی نشده و راه حل‌های پیشگیری اجرایی نخواهد شد. علت بروز مکرر این مشکلات ریشه‌ای است و نشانه از سوء مدیریت و وجود مشکلات ساختاری و اساسی در ارکان بازار سرمایه دارد. مشکلی که در چند روز گذشته رخ داد تنها یکی از صدها مشکلاتی است که در بازار به وفور در چندین سال گذشته اتفاق می‌افتد و ساختار طوری است که هیچکس پاسخگو نبوده و نظارت درستی هم انجام نمی‌شود.

مشکلات هسته معاملات، عدم سرمایه گذاری به موقع و ضروری در زیرساخت‌ها، عدم پذیرش و عرضه شرکت‌ها برای انتقال انبوه نقدینگی وارد شده به بنگاه‌های تولید و خدماتی و هزاران مشکل ریز و درشت دیگر. برای رفع این مشکلات نهادها باید در جایگاه‌های خود قرار بگیرند و به خصوص جایگاه نهاد نظارتی از عملیات بازار تفکیک کامل شود. اگر نه همان شعر قدیمی حکمفرا باقی خواهد ماند: "من نبودم دستم بود، تقصیر آستینم بود، آستین مال کت‌ام بود ، کت‌ام مال بابام بود..."