به گزارش صدای بورس، سهام عدالت با مشکلاتی نظیر وجود شرکتهای غیربورسی در پرتفوی خود، کم شدن ارزش برگه سهام مشمولان در زمان واگذاری، آزاد شدن پلکانی و بسیاری معضلات دیگر مواجه شده است که برای روشن شدن ابهامات موجود در رابطه با چگونگی اجرای طرح و بررسی زوایای مختلف آن به سراغ معاون سازمان خصوصیسازی در زمان راهاندازی این طرح رفتیم و به بررسی زوایای پنهان موجود در جای جای این طرح پرداختیم که در ادامه آمده است.
اسماعیل غلامی، معاون پیشین امور آمادهسازی سهام و شرکتهای سازمان خصوصیسازی در پاسخ به این سئوال که اگر بخواهیم صفر تا صد سهام عدالت را زیر ذره بین قرار دهیم باید چه مواردی را مد نظر بگیریم، گفت: به طور کلی باید به روند اجرا شدن و روشهای واگذاری این طرح پرداخت.در واقع سازوکار اجرا شدن طرح از ابتدا تا امروز را باید مدنظر گرفت. همچنین اگر بخواهیم به طور خلاصه به مهمترین موضوعات موجود در رابطه با سازوکارهای اجرا و ابهامات آن بپردازیم باید بگویم که در ابتدا قرار بر این بود که برگههای سهام به گونه متفاوت دیگری باشد اما مشکلات و اختلاف نظرهای بسیاری که در این زمینه به وجود آمد و در نهایت باعث شد برگهها به شکل امروزی درآیند که به خودی خود ابهامات بسیاری ایجاد کرد. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
چرا آن زمان مردم برگه سهم یک میلیونی داشتند و در حال حاضر با برگههای۵۰۰هزار تومانی یا کمتر روبهرو شدهاند؟
این سئوال پاسخ حقوقی دارد، در واقع دولت برگه سهم یک میلیون تومانی به افراد فروخته است، به همین علت لازم بود برای اینکه این پول را بپردازد سهام فرد را به فروش برساند و سپس با کسر پول ابتدایی خود مابقی را به شخص بدهد اما نکته اینجاست که در این خصوص این قاعده رعایت نشده است. در واقع دولت نباید سهم را به قیمت ۱۰ سال قبل کم میکرد، این موضوع باعث شده رقمی حدود۱۹هزار میلیارد تومان از پول اختصاص داده شده کسر شود. در واقع دولت ۴۹هزار میلیارد تومان را به حدود ۲۷ هزار میلیارد تومان رساند به زبان سادهتر باید گفت دولت سهم را به قیمت روز اول(یک دهه قبل) برداشته است. در صورتی که طبق قانون، دولت باید سهم را بفروشد و سپس پولش را بردارد و پس از آن باقیمانده پول متعلق به سهامدار است.
با این حساب علت اینکه هنوز برخی از مردم همان برگههای یک میلیون تومانی را دارند چیست؟
سهامداران سهام عدالت حدود۴۹ میلیون نفر هستند، از این تعداد حدود ۳۵میلیون نفر بعد از ۱۰ سال مابهالتفاوت قیمت سهامشان را پرداخت نکردهاند در حالی که سال ۹۶ ابلاغ شد که افرادی که مابهالتفاوت۴۷۰تا۵۳۰هزار تومانی خود را نپرداختهاند باید این رقم را بپردازند اما این تعداد از سهامداران به پرداخت مابهالتفاوت اقدام نکردند. از ۱۴میلیون نفر باقی مانده حدود ۸ میلیون نفر دو دهک پایین(کمیته امداد امام خمینی(ره)، بهزیستی و غیره) که دولت به آن ها تخفیف ۵۰ درصدی داده بود هستند که برگه سهام یک میلیونی دارند و تقریبا ۶ تا۷ میلیون نفر باقیماند نیز شامل افرادی میشود که مابهالتفاوت سهامشان را پرداخت کردند که این افراد سهام یک میلیون تومانی دارند و افرادی که این مابهالتفاوت را نپرداختند در حال حاضر سهامشان کمتر است. چنانچه افراد برای پرداخت مابهالتفاوت مراجعه نمیکردند دولت باید سهم را میفروخت و پول خود را برمیداشت و مابهالتفاوتش را به سهامدار میداد اما شاهد آن بودیم که چنین اتفاقی نیفتاده است. در واقع یعنی دولت در حال حاضر حدود۱۹هزار میلیارد تومان از سهامها را پس گرفته است در حالی که طبق قانون باید سهم فروخته میشد و دولت پس از برداشتن سهم خود مابهالتفاوت به شخص پرداخت میکرد نه اینکه دولت سهم را به قیمت ۱۰ سال قبل پس بگیرد.
آیا دولت سهام افرادی که به پرداخت این مابهالتفاوت اقدام نکردهاند را فروخته است؟
چنانچه افراد برای پرداخت مابهالتفاوت مراجعه نمیکردند دولت باید سهم را میفروخت و پول خود را برمیداشت و مابهالتفاوتش را به سهامدار میداد اما شاهد آن بودیم که چنین اتفاقی نیفتاد .در واقع یعنی دولت در حال حاضر حدود۱۹هزار میلیارد تومان از سهامها را پس گرفته در نتیجه از ۶۰شرکت مشمول واگذاری تبدیل شد به ۴۹ شرکت که از این تعداد ۳۵ شرکت بورسی و ۱۴شرکت غیربورسی هستند. پس از این هم تعداد شرکتها کمتر شد و هم مبلغ ۴۹هزار میلیاردتومانی این شرکتها به ۳۰هزار میلیارد تومان رسید. وقتی دولت سهمی را به فردی میفروشد و برگه سهام به اسم شخص صادر میشود و قرار بر این بوده است که از محل سود این سهم اقساط آن پرداخت شود اگر چنین اتفاقی رخ دهد طبق قانون باید سهم فروخته میشد، دولت سهم خود را برمیداشت و مابهالتفاوت به شخص پرداخت میشد نه اینکه دولت سهم را به قیمت ۱۰ سال قبل بردارد.
آیا طبق قانون امکان کسر نشدن این مبلغ وجود داشت؟
بر طبق آییننامه چنانچه بعد از ۱۰ سال از طریق سود سهام شرکتها اقساط سهامدار کامل نشود دولت به سهامداران ۶ ماه مهلت میدهد تا این مبلغ را واریز کنند (که البته دولت این فرصت شش ماهه را به سهامداران داد.)چنانچه افراد به این کار اقدام نکنند دولت باید سهم را بفروشد و مابهالتفاوت را پرداخت کند.
علت تاخیر در آزادسازی سهام عدالت چه بود؟
در ابتدا نیز قرار نبود که سهام به تعاونیهای سهام عدالت واگذار شود در آن زمان تصمیم گرفته شد که یا سهم شرکتهای مشمول سهام عدالت واگذار شود و یا سهام شرکتهای سرمایهگذاری استانی به مردم واگذار شود.در آن زمان قرار بود شرکتهای سرمایهگذاری استانی هر چه سریعتر وارد بورس شوند. اگر آن زمان این شرکتها پذیرش میشدند، هر شخص سهامدار این شرکتها در استان خودش میشد. مشکلات تاخیر در آزادسازی سهام عدالت به این موارد بازمی گردد. زمانی که در سال ۹۶ مردم تعیین تکلیف شدند و دولت اقدام به گرفتن سهم از افرادی که مابهالتفاوت را پرداخت نکردند کرد هم زمان باید سهامشان را آزاد میکرد.
با توجه به اینکه از برگههای سهم کسر شده است، قیمت برگههای سهم به چه عددی رسیده است؟
در حال حاضر برگه سهام افرادی که به علل گفته شده کم شد حدود۴۸۰ تا۵۳۰هزار تومان است.در فرمی که سازمان خصوصیسازی اعلام کرده آمده است که این قیمت بر اساس ارزش انتقال انجام میشود.به هر شخص به تعداد مساوی از هر سهم رسیده و در واقع پرتفوی افراد شبیه به یکدیگر است.
آیا روشهای واگذاری به طور کلی برتری بر همدیگر دارند؟
به زبان ساده مردم عقیده دارند در روش مستقیم زودتر به پولشان میرسند و با توجه به اینکه در روش غیرمستقیم اغلب افراد نمیدانند سازوکار تخصیص به چه شکل است این روش نیز برای مردم مبهم است اما اگر بخواهیم به طور کلی به معایب و مزایای این روشها بپردازیم باید بگوییم که در روش مستقیم به علت اینکه افراد شخصا مدیریت سهام را برعهده میگیرند ریسک بالاتری را نیز باید متحمل شوند همچنین با توجه به شرایط اقتصادی مردم در حال حاضر و افزایش شاخص بورس اوراق بهادار و نیاز به نقدینگی، مردم این روش را انتخاب میکنند، زیرا زودتر به پول میرسند که ورود نقدینگی به میان اقشار کمدرآمد تورم را به شدت افزایش میدهد و سببساز حبابی شدن بازار سرمایه میشود. همچنین مدیریت سهم توسط این افراد که اغلب ناآگاه هستند و تجربه کافی در بازار سرمایه ندارند ممکن است آنها را در آینده به سرنوشت سپردهگذاران موسسات مالی
و اعتباری دچار کند.
یعنی در روش غیرمستقیم که مدیریت با خود شخص نیست چنین اتفاقی رخ نمیدهد؟
در این روش نیز معایبی وجود دارد ولی اگر همه سهامداران سهام عدالت مستقیما سهامدار شرکتهای سرمایهگذاری شده بودند با سهامی عام شدن این شرکتها و پذیرششان در بورس برخی مشکلات از بین میرفت و با این حال برگزاری مجامع این شرکتها آسانتر و ریسک حبابی شدن بازار سرمایه در آن صورت
کاهش مییافت.
چالشهایی که سهام عدالت با آن دستوپنجه نرم میکند، چیست؟
به طور کلی در هر دو روش چالشهایی ایجاد میشود مثلا در روش مستقیم شاهدیم که میلیونها نفر، سهامدار یک شرکت یا یک بانک میشوند، که این موضوع پیچیدگیهایی را به همراه خواهد داشت مثلا برگزاری مجمع این شرکتها در حالی که میلیونها سهامدار دارند و بسیاری موضوعات این چنینی دیگر که میتواند بحرانزا باشد از چالشهای این طرح است. یکی از مهمترین چالشها این است که الان پرتفوی سهام عدالت قیمت مشخصی دارد و با توجه به رونق بازار سرمایه به ارزش خوبی دست یافته است ولی اگر در آیندهای نزدیک بازار با ریزش مواجه شود و ارزش این پرتفو کاهش یابد، معضلاتی مثل بحران موسسات مالی و اعتباری تکرار میشود با این تفاوت که تعداد افرادی که در این میان متضرر میشوند بسیار زیادتر است و این میتواند نارضایتیهایی را به همراه داشته باشد.از نظر سیاسی روش غیرمستقیم مناسبتر است چرا که تمامی سهام در ظرف ۳۰ شرکت سرمایهگذاری استانی قرار میگیرد. ابتدا قرار بود شرکتهای سرمایهگذاری استانی از قبل در بورس پذیرش میشدند و مردم سهامدار این شرکتها میشدند و به راحتی سهام این شرکتها را خرید و فروش میکردند و سهامها به ۳۰ استان تقسیم میشد اما در حال حاضر این سازوکار کمی گنگ است و چالشهایی به همراه خواهد داشت.
منبع: هفته نامه اطلاعات بورس شماره ۳۷۲