بازار پس از فراز و نشیب‌های قابل توجهی که ماه‌هاست در حال تجربه کردن آن است به نظر می‌رسد با دیدن روی شاخص در اوج ۲میلیون واحدی و سپس رسیدن به کف یک میلیون و ۲۰۰هزار واحدی این روزها وارد مرحله‌ای به نسبت متعادل‌تر شده است.

به گزارش صدای بورس، برای بررسی روند کلیت بازار سرمایه در ماه‌های گذشته،شرایط سرمایه‌گذاری در بورس و بازارهای موازی در مقطع کنونی، نظرات سینا عنایت‌الهی، کارشناس وتحلیلگر بازار سرمایه را جویا شدیم.
 
 روند رسیدن شاخص به بیش از۲میلیون واحد را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ 
رشد قابل توجه شاخص و رسیدن آن به رکورد باورنکردنی ۲میلیون و ۱۰۰هزار واحدی که در تابستان به آن رسیدیم باید این هشدار را به‌سهامداران می‌داد که در آن مقطع و با رسیدن شاخص به چنین اوجی طبیعی است که برخی به دنبال شناسایی سود بروند. ابتدای امسال بازار به سمتی رفته بود که قدرت حقیقی‌ها کم کم به سمت پیشی گرفتن از حقوقی‌ها می‌رفت. در واقع به حدی پول حقیقی وارد بازار شده بود که حقوقی قدرت کنترل آن را نداشت و ابزارهایی مثل سهام عدالت، صندوق‌های دارا یکم، پالایشی یکم و برخی عرضه‌ها چون شستا نیز انجام گرفت که توانست تا حدودی این پول را مدیریت کند.

 عرضه‌هایی که انجام گرفت با حجم نقدینگی ورودی متناسب بود؟
عرضه‌های اولیه نسبت به سال قبل بیشتر و بهتر صورت گرفته بود اما می‌توانست تعداد این عرضه‌ها بیشتر شود.دولت با چنین ابزارهایی توانست تا حدودی حجم نقدینگی وارد شده به بازار سرمایه را جذب کند اما نکته مهم در خصوص عرضه‌ها و سهام، نداشتن پروتکل مشخص بود.

 این پروتکل‌ها برای چه مسئله‌ای باید ارائه می‌شد؟
برای آزادسازی سهام عدالت به فروش سهام در بازار سرمایه نیاز بود. در واقع باید در نظر گرفته می‌شد که آیا بازار توان جذب چنین حجمی را دارد یا خیر. همچنین با توجه به این توان و ظرفیت، باید یک برنامه‌ریزی مشخص برای آزادسازی سهام عدالت انجام می‌شد.

 چه عواملی باعث شد پس از ریزش بازار، سهامداران اعتماد خود را نسبت به بازار سرمایه از دست بدهند؟
در مواقع ریزش و پس از آن به این دلیل که سهامدار رشد را در سایر بازارها مشاهده کرد و از رشد بازار سرمایه جا ماند خیلی تمایلی به ادامه حضور در آن ندید. علاوه بر آن جو بازار سرمایه و ناتوانی بازار در جمع شدن ریزش نیز از مسائلی بود که باعث شد سهامداران به سمت سایر بازارها از جمله دلار، طلا و غیره هجوم ببرند. البته سهامداران، سرمایه خود را تا حدی از بازار سرمایه به این بازارها منتقل کردند با این حال این روند از شهریور ماه تشدید شد و برخی مسائل نیز به تند شدن این روند کمک کرد.در حقیقت سهامدار یک فراز و نشیب قابل توجه در سال جاری مشاهده کرد وقتی به نشیب یک میلیون و ۲۰۰هزار واحدی رسید سایر بازارها را برای سرمایه‌گذاری ترجیح داد.برخی از افراد سرمایه خود را نقد کردند و وارد سایر بازارها شدند و یا سرمایه خود را تبدیل به اوراق یا سپرده کردند. در این میان شاهد بودیم که حتی برخی از سهامداران پول خود را نقد کرده و منتظر نتیجه انتخابات آمریکا شدند برای اینکه تصمیم بگیرند در کدام بازارها سرمایه‌گذاری کنند.

 نوسانات دلار چگونه سرمایه‌گذاری در بازار سرمایه را تحت‌الشعاع قرار داد؟ 
 در شرایط فعلی نرخ دلار طبق معیارهای اقتصادی باید چیزی حدود ۲۰ تا ۲۲هزار تومان باشد اما به طور آشکار مشاهده کردیم که تا چندی پیش به دلیل جو روانی ایجاد شده به حدود ۳۲هزار تومان نیز رسید. سهامداران همیشه در صف نیز در این میان، جزو افرادی بودند که به سمت بازار دلار حرکت کردند و با وجود جو روانی ایجاد شده مبنی بر افزایش قیمت دلار تا ۴۰هزار تومان بدون هیچ تحلیلی اقدام به خرید دلار کردند. البته پس از آن متضرر شدند علاوه بر این بازار سرمایه به نرخ دلار اعتماد نکرد یعنی هنگامی که دلار روی پایه ۲۹ هزار تومان معامله می‌شد شاخص با دلار ۱۷ تا ۱۸ هزار تومان معامله داشت.بازار سرمایه شاخص دلار را به لحاظ بنیادی قبول نکرد و در مقطعی که دلار افزایش لجام‌گسیخته پیدا کرد منتظر این بود که نتیجه انتخابات مشخص شود.لازم به ذکر است که پیش از انتخابات آمریکا،‌ بازار به نوعی پیش‌خور خود را انجام داد و اصلاح کوچکی هم داشت.

 کلیت بازار سرمایه پس از انتخابات آمریکا چگونه بود؟ 
 اگر بخواهیم روند بازار سرمایه از حدود یک ماه قبل را مورد بررسی قرار دهیم باید آیتم‌های مختلف مدنظر قرار گیرد.به طور کلی بایدتوجه کرد که در اوج قیمت دلار و رسیدن آن به ۳۲هزار تومان، بازار سرمایه صعود قابل توجهی نداشت. بنابراین با ریزش دلار نیز بازار نباید ریزش می‌کرد، چون شاخص چیزی حدود ۵۰درصد افت را از شاخص ۲میلیون و ۱۰۰هزار واحدی تا یک میلیون و ۲۰۰هزار واحدی تجربه کرده بود. علاوه بر این وقتی بازار سرمایه به چنین افتی رسید بازارهای موازی از رشد خوبی برخوردار بودند و همین مسئله سهامدار را به سوی سایر بازارها حرکت داد.

رشد بازارهای خودرو و مسکن در جذب سهامداران بورس، چه نقشی داشت؟ 
رشد سایر بازارها از جمله مسکن و خودرو بدون حساب و کتاب انجام می‌گیرد. در واقع اگر سرمایه‌گذاری در بازارهایی چون مسکن و دلار صحیح انجام شود مسئله نیست و ورود سهامداران به این بازارها مشکلی ندارد، اما مسئله این است که قیمت در این بازارها به نادرستی افزایش می‌یابد و همین مسئله باعث ایجاد تورم و به علاوه متضرر شدن سرمایه‌گذار می‌شود. برای حل مشکلات ناشی از سرمایه‌گذاری‌های ناصحیح در بازارهای خودرو و مسکن لازم است که دولت مالیات‌هایی را از این سرمایه‌گذاران اتخاذ کند به طور مثال مالیات بر خانه‌های خالی راهکار مناسبی است تا افرادی که قصد سرمایه‌گذاری‌های نادرست در این بازار دارند را کنترل کند.

 تبعات لایحه بودجه۱۴۰۰ را بر وضعیت بازار سرمایه چطور می‌بینید؟
با در نظر گرفتن تورمی که سال آینده نیز قطعا ادامه خواهد داشت باید در نظر گرفت که کسری بودجه قابل توجهی را برای سال ۱۴۰۰شاهد خواهیم بود، به همین دلیل لازم است که نقدینگی فضای مناسبی برای ورود داشته باشد. فضای مناسب برای جذب نقدینگی می‌تواند بازار سرمایه باشد.

 شرط بدل شدن بازار سرمایه به فضای مناسبی برای ورود پول چیست؟
برای اینکه بتوان بازار سرمایه را به فضایی برای جذب نقدینگی بدل کرد باید با بازارگردانی درست و تعهدات قوی اقدام به بازارگردانی در بازار سرمایه شود تا از این طریق پول بتواند در کلیت بازار گردش کند. باید زمانی که بازار بدون منطق افزایش می‌یابد با منطق درستی این افزایش کنترل شود، البته نباید جلوی رشد بی‌منطق سد گذاشت بلکه باید آن را مدیریت کرد و با دست‌اندازهایی آن را منطقی ساخت.اگر در مقطعی هنگام رشد بازار تصور این وجود داشت که رشد شاخص لجام گسیخته است باید با بازارگردانی این مسئله مدیریت می‌شد. به طور کلی چه در رشد و چه افت بازارگردان باید وارد شود تا بازار را متعادل سازد.

 در خصوص الزام بازارگردانی چه نظری دارید؟
لازم است که چنین الزامی برای شرکت‌ها وجود داشته باشد چرا که در صورت وجود نداشتن این الزام شرکت‌ها نیز اقدام قابل توجهی برای بازارگردانی نمی‌کردند. باید برای بازارگردانی شرکت‌ها بسترهایی فراهم شود اما اگر با توجه به شرایط سخت اقتصادی فعلی شرکتی نتواند بازارگردان داشته باشد باید با راهکارهایی مثل دادن تنخواه به شرکت‌های تأمین سرمایه یا سبدگردان که در بازار موجود است از این طریق شرکت تضمینی بدهد و طبق تعهداتش عمل کند. به طور کلی با ایجاد پروتکل‌هایی برای شرکت‌هایی که توان مالی ندارند ولی در آینده خواهند داشت نباید با سختگیری مواجه شوند تا بتوانند به بازارگردانی اقدام کنند. 

 انجام بازارگردانی برای شرکت‌های بزرگ قبل از شروع ریزش‌ها می‌توانست مانع از افت بازار شود؟
بازارگردانی در خصوص سهم‌های بزرگی از جمله شستا با زیرمجموعه‌های بزرگی که در خود داشت برای بازار سرمایه عرضه بسیار قابل توجهی محسوب شد. ابتدا زمان معامله شستا را خارج از زمان معاملاتی قرار دادند.در زمان معاملات سهامدار می‌توانست نوسان‌گیری کند و سهم دلخواهش را خریداری کند اما با جدا شدن زمان معاملاتی آن با توجه به صف‌هایی که برای سایر سهم‌ها در شرایط رونق بازار تشکیل می‌شد تمامی جاماندگان از این صف‌ها به صف خرید شستا می‌رفتند.شستا با قیمت ۹۰۰ تومان عرضه شد و در اثر صف‌های خرید سنگین به ۶هزار تومان هم رسید، تمام این مسائل به دلیل وجود نداشتن بازارگردان رخ داد. علاوه بر این با سهامدار شدن جمعیت کثیر ظرف یک مدت کوتاه در این سهم، شاهد رشد چند برابری در آن بودیم. در چنین شرایطی لزوم بازارگردان حس می‌شد.اگر بازارگردان وارد می‌شد و در یک قیمت مشخص مثلا روی ۳هزار تومان با توجه به پتانسیل شرکت بازارگردانی می‌کرد شاهد چنین موضوعاتی در خصوص این سهم نبودیم. باید هنگام عرضه اولیه شستا بخشی از این سهام مثلا ۵درصد به بازارگردان اختصاص داده می‌شد تا در قیمت‌های بالا کم کم شروع به عرضه می‌کرد. همچنین زمانی که نماد ریزش داشت و در واقع به نوعی پاشنه آشیل بازار شده بود حمایت نیز صورت می‌گرفت و نیاز به بستن نماد برای ماه‌ها پیش نمی‌آمد. در شرایط خاصی برخی سهم‌های بزرگ مثل شستا و خودرویی‌ها پاشنه آشیل بازار شدند، یعنی با بالا آمدن این سهم‌ها بازار نیز بالا رفت در واقع بی‌هدف و بدون تحلیل خرید کردن سهامدار همانند فروش بدون هدف و تحلیل که در مواقع ریزشی آن را به خوبی شاهد بودیم برای بازار سرمایه آسیب‌رسان بود. بازار سرمایه به طور کلی در سهم‌های بزرگ و کوچک نیاز به بازارگردان دارد. 

 شرکت‌های بورسی در ماه‌های پایانی سال،چه شرایطی خواهند داشت؟ 
در مقطع فعلی با توجه به تمام شدن دوره هشت ماهه، سود و زیان شرکت‌ها تا حد قابل توجهی مشخص شده است.البته در ماه‌های پایانی سال اتفاق خاصی در شرکت‌ها رخ نمی‌دهد مگر در مفروضات نرخ ارز و نرخ‌های جهانی که این موارد می‌تواند برخی شرکت‌ها را تحت تاثیر خودش قرار بدهد.در شرایط فعلی نرخ‌های جهانی رو به بهبود است و کامودیتی‌ها نیز نرخ‌های جذابی به خود گرفته‌اند مثلا محصولی مانند مس نرخ جذابی به خود گرفته است. علاوه بر آن سایر کامودیتی‌ها نیز در چنین شرایطی به سر می‌برند و این موضوع می‌تواند اثرگذاری مثبتی بر شرکت‌های بورسی مرتبط داشته باشد همچنین با ساخت و توزیع واکسن کرونا، برداشته شدن قرنطینه‌ها و باز شدن فضای تجارت جهانی به روی شرکت‌ها قاعدتا میزان تقاضا برای سوخت افزایش خواهد یافت. احتمال آن وجود دارد که به دلیل افزایش مجدد تقاضا برای محصولی چون نفت قیمت آن به محدوده ۵۰ تا ۶۰ دلار نیز بازگردد. البته این موضوع نیز وجود دارد که همواره با افزایش قیمت نفت شاهد افزایش قیمت کامودیتی‌ها نیز خواهیم بود و همبستگی مثبتی بین این دو وجود دارد.این آیتم برای شرکت‌های دلاری محور بنیادی، پتروشیمی‌ و فلزی‌ها که حدود ۷۰درصد بازار را تشکیل می‌دهد اثرگذار است و به طور کلی می‌تواند تاثیرگذاری قابل توجهی نیز بر کل بازار داشته باشد. 

 در شرایط فعلی برای سهامداران چه توصیه ای دارید؟ 
اگرچه درست است که نقدینگی هوشمند و یا غیرهوشمند می‌تواند وارد بازار سرمایه شود، اما سهامدار نباید به سراغ صنعت یا سهمی برودکه واقعا قرار نیست هیچ اتفاق مثبتی در آن رخ دهد. چرا باید سهمی توسط سهامداران خریداری شود در حالی که در ضرر است؟در حقیقت بازار نباید به سمتی برود که سهامدار سهامی را بخرد که در چنین تورمی هنوز زیان انباشته دارد.سهامدار باید با تحلیل خرید و فروش کند و از سوی دیگر سنسور نظارتی نهادهای ناظر نیز باید بر سهم افزایش یابد. 

منبع: هفته نامه اطلاعات بورس شماره ۳۸۲