به گزارش صدای بورس،گویا قرار است طرح جداسازی بازارهای معاملاتی یا مارکت ایمپکت با هدف جلوگیری از تاثیر رفتار معاملاتی سهامداران بزرگ بر خردها به صورت یکپارچه اجرا شود.آنچه که از صحبت ها بر میاید،بعید نیست که در کنار بازار بلوکی احتمالا Darkpool نیز به مکانیزمهای بازار اضافه شود. Darkpool درواقع یک فرم مالی ساختاریافته برای مبادله سهام می باشد که در آن به صورت خصوصی،افراد(عمدتا حقوقی) بدون اثرگذاری قیمتی به خرید و فروش سهم پرداخته و تا بعد از انجام معامله و افشای گزارش،هیچ اطلاعاتی مشخص نمی شود.این سیستم این امکان را به سرمایه گذاران می دهد که سفارشات بزرگ خود را بدون افشای عمومی انجام دهند.اما آیا واقعا با این ساختاری که امروز در بورس حاکم است، این طرح چقدر جوابگو خواهد بود ؟
اگر در قواره یک بازار کارامد،بخواهیم اثرپذیری Darkpool و مارکت ایمپکت را بسنجیم، مزایایی دارد. می توان گفت این طرح باعث عدم تاثیر گذاری معاملات سطح بالا بر سطح معاملات خرد و جهت دهی به آن شود،همچنین معامله گران کلان، می توانند مبادلات بهتری را داشته باشند. مثلا در خرید و فروش حجم زیادی سهم، لغزش یا صعود قیمت را هنگام انجام معامله تجربه نخواهند کرد.اما در آن روی سکه به هرحال، عدم شفافیت و امکان به وجود آمدن تضاد منافع و یا فساد های از این قبیل،در این نوع ساختار موجود است به طوریکه در بازارهای جهانی که شفافیت بیشتری دارند نیز darkpool ها همیشه محل بحث هستند.اگر افرادی به اطلاعات معامله قبل از اجرا یا افشا دسترسی داشته باشند می توانند از این رانت سود برده و یا خود معامله گران کلان، قبل از معاملات پنهان خود به علت تعارض منافع در بازار واقعی می توانند دست ببرند.
اگرچه این طرح، می تواند تاحدی جو بازار ایجاد شده از سوی حقوقی هارا بر کلیت بازار بکاهد، اما با ساختار غیر کارامد بورس امروز، می تواند خطرات و سوالات جدی را نیز به همراه داشته باشد.سوال اول این است که حدنصاب تعیین شده برای انتقال معاملات به این بازارها چقدر قرار است باشد.بورس تهران هنوز با پدیده نبود عمق بازار مواجه است و مسلما در چنین شرایطی انتقال دادن معاملات به بازارهای دیگر، حتی در بهترین حالت، عمق بازار را تحت تاثیر قرار می دهد.این موضوع قطعا در نقدشوندگی بازار اثر گذار خواهد بود.
بازاری که به خودی خود،مشکلات عدیده ای در ایجاد شفافیت دارد، شاید بهتر باشد در وهله اول به سراغ مکانیزم هایی پیش نرود که حتی شفاف ترین بازارهای دنیا نیز بر سر آن مشکل دارند.عدم شفافیت و جلوگیری از مکانیزم بازار آزاد،به هر نحو، تنها ناکارامدی بازار را افزایش می دهد.آیا در این شرایط که رانت های اطلاعاتی بسیاری در بورس تهران جا به جا می شوند، این مکانیزم،خود زمینه ای برای رشد این رانت های اطلاعاتی نخواهد شد؟
شاید بهتر می بود در راستای رشد کارامدی بازار، در ابتدا، روش های ساختار یافته تری در بورس پیاده می شد و در مراحل بعدی، این نوع طرح ها پیگیری می شد. به عنوان مثال، قوانین سخت تری برای شفافیت بیشتر و جلوگیری از رانت های اطلاعاتی گذاشته می شد ( این قوانین در همه جای دنیا موجود است) . دامنه نوسان به صورت پلکانی ( مثلا به صورت آزمایشی از سهم های بزرگ شروع شود) حذف شده و در ابتدا، برای جلوگیری از اثر گذاری هیجانی، می توان با رشد حجم مبنا، این اثر گذاری را محدود کرد. ایجاد صف خرید یا فروش، بر خلاف تصور عموم و صحبت های قانون گذاران مبنی بر صیانت از سرمایه، کاملا زمینه ای برای افزایش سوداگری در بازار را از سوی بسیاری فراهم می سازد و در دراز مدت به ضرر تمام سهامداران خرد تمام خواهد شد.
باید یادمان باشد که صیانت از سرمایه و تمام قوانین مشابه که با این شعارها تنظیم می شوند، در نهایت زمینه ای برای محدودیت های بیشتر را فراهم می سازد که سوداگران برنده اصلی این محدودیت ها هستند. آنچه که در نهایت به نفع تمام سهامداران خرد است، فراهم سازی بستری برای شفافیت کامل و مکانیزم آزاد و همچنین حذف همه محدودیت ها می باشد تا فضای استفاده از هر نوع رانت بحذف و سرمایه داران کلان نتوانند از محدودیت ها بر ضد منافع سرمایه داران خرد استفاده کنند.
محسن زعفرانی، تحلیل گر بنیادی کارگزاری مبین سرمایه