بهدلایل مختلفی انتشار ۲۴هزار میلیارد تومان اوراق بدهی جهت خرید سهام به نفع بازار سرمایه و سهامداران نیست، زیرا اگر شرکتها این اوراق را منتشر کنند در ابتدا این حجم از اوراق به نرخ مؤثر تأمین مالی شرکتها در بازار سرمایه فشار میآورد زیرا بازار اوراق؛ اوراق دولتی و شرکتی موجود در بازار بسیار اشباع شده و ورود و فشار این اوراق باعث اشباع شدن بیشتر آن میشود که در نتیجه منجر به افزایش نرخ مؤثر تأمین مالی میشود. یعنی شرکتی که واقعا نیاز دارد برای طرحی اوراقی چاپ کند، با نرخ مؤثر بالاتری باید این تأمین مالی را انجام دهد. همچنین تجربهای که در گذشته درخصوص الزام به بازارگردانی داشتیم؛ در بحث بازارگردانی شرکتها موظف شدند که از منابع داخلی خود استفاده کنند تا شاخص تقویت شود و بتوانند اقبالی در بازار سرمایه ایجاد کنند که آن منابع بدون هزینه بود. اما منابعی که هماکنون برای خرید سهام در نظر گرفتند منابع هزینهدار است زیرا انتشار این اوراق نرخ بهره دارد و این نرخ بهره هزینه مالی است که به شرکتها تحمیل میشود. منابعی که به راحتی شرکتها میتوانستند در طرحهای توسعهای خود صرف کنند یا اینکه بدهیهای ارزی خود را با آن پرداخت کنند.
تفاوت تامین مالی ریالی امسال با سالهای گذشته این است که سالهای گذشته به دلیل افزایش چشمگیر نرخ دلار و تورم در کشور بازپرداخت بدهیهای ریالی برای شرکتها آسان بود، اما باتوجه به اتفاقات پیشرو و سیگنالهای مثبتی که از توافق برجام دریافت میشود، به نظر می رسد شرکتها افزایش سودآوری قابل توجهی نسبت به قبل را نخواهند داشت و بدهیها در صورتهای مالی معنای واقعی پیدا خواهند کرد. همچنین با انتشار این اوراق، افزایش مالکیت حقوقی خواهیم داشت یعنی اینکه این سهام اکثرا از سهامدار و سرمایهگذار خرد خریداری میشود و منجر به این میشود که شناوری سهام پایین آید، در حال حاضر شناوری سهام در اکثر نمادها نسبت به استانداردهای جهانی نیز پایین تر است. به نظر میرسد اگر این موضوع نتیجه داشته باشد، اثربخشی آن کوتاه مدت است زیرا دستکاری در مکانیسم سالم عرضه و تقاضای بازار است و تقاضای مازادی که از سوی افراد حقوقی با این استقراض ایجاد میکنیم خیلی پایدار نخواهد بود و شاخص مجدد به حالت قبلی خود بازمیگردد، زیرا این حالت را در الزام شرکتها به بازارگردانی دیدیم که شاخص تکان مثبتی خورد اما در نتیجه به حالت قبلی خود دوباره برگشت.
مسائلی که درحالحاضر شاخص با آن درگیر است و باعث شده بازار سرمایه با رکود مواجه شود و حجم معاملات در آن بهصورت قابل توجهی کاهش داشته باشد با این راهکارهای خلقالساعه به صورت پایدار و معنادار حل نخواهد شد. هماکنون شاخص درگیر ابهامات اساسی در متغیرهای کلان اقتصادی کشور است. مانند اینکه قیمت دلار چه خواهد شد؟ در صورت توافقات در حوزه برجام کدام محدودیتها برداشته میشود؟ چه میزان نفت بهفروش میرسد؟ و چه تورمی را در سال جاری خواهیم داشت؟ همچنین ترس و عدم اعتماد نقدینگی خرد به بازار سرمایه و اقبال به سرمایهگذاری در رمزارزها از دیگر ابهامات موجود بازارسرمایه است. راهکار مذکور در بهترین حالت بهعنوان یک مسکن کوتاهمدت عمل میکند و تقویت شاخص تا زمانی که متغیرهای کلان اقتصادی شفاف نشود و نقدینگی خرد به بازار سرمایه اعتماد نکند، میسر نمیشود.
فرهاد جوانمردی کاشانی، کارشناس بازار سرمایه
منبع: هفته نامه اطلاعات بورس شماره ۳۹۷