یکی از مشکلات فعلی بازار سرمایه را باید محدود بودن نهادهای مدیریت دارایی و به علاوه تکنولوژی‌های محدود و قدیمی این نهادها دانست.

 این مسئله به همراه بسیاری از مشکلات زیربنایی را می‌توان یکی از دلایل ادامه‌دار شدن روند منفی بازار در ماه‌های اخیر برشمرد. ریسک تغییرات قانونی و تصمیمات خلق‌الساعه به علاوه ابهامات بسیاری که در برابر بازار سرمایه قرار دارد، ادامه دار شدن روند منفی فعلی را رقم زده است. بازار سرمایه محل تأمین مالی شرکت‌ها و تولیدکننده‌هاست که بتواند با گرفتن پول از مردم، این منابع را به سمت تولید و رشد GDP  ببرند و خلق ارزش کنند. اما در حال حاضر ما مسیر را برعکس رفته‌ایم و بازار سرمایه مفهوم خود را از دست داده ‌است.  در این خصوص در گفت‌وگویی با سید امید موسوی مدیرعامل شرکت تحلیلگر امید به بررسی این مسائل پرداخته‌ایم که در ادامه‌ می‌خوانید:

  • چرا روند منفی بازار ماه‌هاست که ادامه‌ دارد و متوقف نمی‌شود؟

برای بررسی اینکه چرا بازار در حال حاضر به شرایط نابسامانی گرفتار شده و هر چقدر متولیان بازار برای برگشت آن تلاش می‌کنند، بازار همچنان پاسخ مثبتی به این تلاش‌ها نمی‌دهد یک نظرسنجی را با ۵ هزار نفر از فعالان بازار انجام دادیم که نتیجه این نظرسنجی و به‌علاوه نظر شخصی بنده چندین دلیل را برای این موضوع نشان می‌دهد. در واقع اگر قرار بود شهریور ماه در خصوص اینکه چرا بازار درگیر چنین ریزش‌هایی شده است و این روند همچنان ادامه دارد نظر بدهیم باید این موضوع را مطرح می‌کردیم که در آن مقطع موضوع ارزندگی سهام بود. در واقع روی شاخص ۲میلیون بخشی از بازار برای خرید ارزنده نبود که این موضوع طبیعی است. هر کجا از دنیا اگر بازاری رشدهای قابل توجه و شارپ را تجربه کند پس از مدتی یک افت ۳۰تا۴۰ درصدی نیز در آن‌ها دیده خواهد شد. همچنین باید این موضوع را در نظر گرفت که تمامی این مسائل تا آبان و آذر ۹۹ طبیعی به نظر می‌رسید و ما می‌توانستیم روند ریزش را یک روند منطقی تلقی کنیم، اما پس از آن دو عامل اصلی روند ریزشی را هدایت کرده و جریان آن را همچنان ادامه دادند که از این عوامل می‌توانیم به ریسک تغییرات قانونی اشاره کنیم.

  •  ریسک تغییرات قانونی را شامل چه مسائلی می‌دانید؟

در چند ماه حداقل ۱۰تا ۱۵ دستورالعمل و مقررات مختلف در بازار اعمال شد. از تغییر درصد اعتبارات کارگزاران گرفته تا محدودیت فروش در روز، معاملات الگوریتمی، بستن برخی کدها، ممنوعیت معاملات فروش در سمت حقوقی‌ها و دامنه نوسان نامتقارن همه و همه جزو ریسک‌هایی بود که در چند ماهه اخیر گریبان‌گیر بازار شده است.

  •  با این حساب یعنی اگر چنین تغییراتی اعمال نمی‌شد، شاهد این مسائل نبودیم؟

باید این موضوع را در نظر بگیریم اگر اجازه می‌دادیم که بازار مسیر خود را طی کند، ممکن بود به سرعت به تعادل برسد. اما با چنین اقدامات و ریسک‌هایی که برای بازار ایجاد کردیم مسیر اصلاحی که می‌توانست چند ماه طول بکشد همچنان گریبان‌گیر بازار است و ادامه دارد. روند طولانی اصلاح، بازار را به یک بازار بی‌اعتماد تبدیل و باعث می‌شود بازاری که رالی‌های پرسرعتی داشته؛ پس از آن نیز به نزول‌های فرسایشی ختم شود. پول ترسوست و با چنین ریسک‌هایی از بازار فرار می‌کند.

 وظیفه مقام ناظر را در چنین شرایطی چه می‌دانید؟
نهاد ناظر وظیفه مثبت کردن بازار را ندارد، بلکه وظیفه‌اش تسهیل مجوزها و شکستن انحصار ندادن مجوزها در برخی صنعت‌ها، فعال کردن دی‌تریدرها و جلوگیری از دستکاری در قیمت‌هاست. به طور مثال در خصوص مجوزدهی به صنعتی چون کارگزاری که در آن انحصار مجوز  وجود دارد، مجوزدهی را فعال کنند که این اقدام سبب  می‌شود رقابت بین کارگزاری‌ها افزایش پیدا ‌کند. همچنین ناظر می‌تواند با اقداماتی نظیر کم کردن کارمزد و مسائل این‌چنینی باعث شود که نوسان‌گیری و دی‌تریدینگ فعال شود و در نهایت بازار با افزایش معاملات، دیگر درگیر صف‌های فروش این‌چنینی نخواهد شد. علاوه بر این ورود مستقیم مردم به بازار سرمایه نیز یکی از دلایل ادامه‌دار شدن ریزش‌هاست. اما اگر ورود مردم به سبدگردان‌ها و صندوق‌های سرمایه‌گذاری رونق پیدا کند و مسائلی چون مشکلات مجوزدهی به این نهادهای مالی مرتفع شود مشکلات ناشی از سرمایه‌گذاری مستقیم حل خواهد شد. در واقع علاوه بر ریسک تغییرات قانونی، خلاء سرمایه‌گذاری غیرمستقیم نیز از عوامل ادامه‌دار شدن ریزش‌ها محسوب می‌شود.

  •  چرا چنین خلایی وجود دارد؟

ما در سطح کارگزاری‌ها چندین کارگزاری در رتبه‌های جهانی داریم، این کارگزاری‌ها سرویس‌دهی مناسب و فعالیت‌های خوبی دارند ولی در خصوص مدیریت دارایی ما چنین نهادهای پیشرفته‌ای را نداریم. در حقیقت نهادهای مدیریت دارایی ما در حال حاضر تکنولوژی به روز، زیرساخت مناسب و یا تکنولوژی که بتواند افراد را با سرمایه‌های خردشان به سرمایه‌گذاری تشویق کنند، وجود ندارد.

 یعنی این نهادها در کشور ما محدود هستند و در واقع نهاد به روز و پیشرفته‌ای در این زمینه نداریم؟
در واقع نهادهای مدیریت دارایی در ایران رشد چندانی نداشته و همین  باعث شده که افراد به طور مستقیم اقدام به سرمایه‌گذاری در بازار کنند. در اکثر کشورهای پیشرفته دنیا نهایت میزان سرمایه‌گذاری مردم به شکل مستقیم ۱۰درصد و ۹۰درصد غیرمستقیم است ولی در ایران این کاملا برعکس است. همین امر به خودی خود بخش زیادی از هیجانات بازار را سبب شده‌ است، چه در زمان صعود و چه در روند نزولی بازار.

  •  آیا سازمان بورس می‌توانست از ادامه‌دار شدن روند ریزشی بازار جلوگیری کند؟

یکی از موضوعات این است که سازمان بورس نهادی است که باید مستقل رفتار کند ولی برخی نهادهای نظارتی و بالاسری در حال حاضر درگیر بازار شده‌اند و برای بازار تصمیم می‌گیرند. به عنوان مثال، لازم نبود که نهادهایی چون دادستانی کل کشور، سازمان بازرسی، مجلس و غیره را درگیر مسائل بازار سرمایه کند.

  •  چه مسائلی خارج از بازار، برگشت بازار را سخت کرده است؟

یکی دیگر از دلایل برگشت ناپذیر شدن بازار را در شرایط فعلی باید ابهامات بسیار زیادی دانست که ماه‌هاست در بازار وجود دارد. ابهامات مربوط به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، برجام، سهام عدالت، مذاکرات، نرخ‌های نامشخص و دستوری در حوزه‌های انرژی، فولاد، خودرو، سیمان و غیره، سیاست‌های بانک مرکزی، اختلافات مجلس و دولت، انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰، نرخ ارز و بسیاری ابهامات این چینی از دلایل ادامه‌دار شدن روند نزولی بازار است که البته بخش بسیاری از ابهامات در یکی دو ماه آینده با توجه به مشخص شدن نتیجه مذاکرات برجامی و انتخابات ریاست جمهوری رفع خواهد شد. انتظار ما این است که تا نزدیکی انتخابات بازار از روند ریزشی که ماه‌هاست در آن قرار دارد، خارج شود.

  •  از دیگر مشکلات بازار نقدشوندگی پایین آن است،‌ چگونه باید این  را حل کرد؟

اگر بازار را با بازاری چون بیت‌کوین مقایسه کنیم، متوجه می‌شویم که در این بازارها به طور مثال روزانه حداقل حدود دو درصد کل ارزش بازار معامله می‌شود. در بازارهایی چون آمریکا شرکت‌های مدیریت دارایی داریم که چندین برابر ارزش بازار شرکت‌های بزرگشان نقدینگی دارند اما در کشور ما چنین چیزی وجود ندارد. چرا که ۹۰درصد بازار ما دولتی است و با توجه به بزرگ بودن اقتصاد ما بخش کمی از آن به شکل واقعی در جریان است و پول کافی در بازار نیست. بنابراین حمایت از بازار در کشور ما کار آسانی نیست، حتی اگر روزی دامنه نوسان نیز حذف شود.

  •  با حذف دامنه نوسان موافق هستید؟

با بزرگ شدن دامنه نوسان به شکل تدریجی موافق هستم چرا که به طور مثال اگر دامنه را به ۱۰درصد برسانیم پس از مدتی که بازار منفی خواهد بود مجددا بازخواهد گشت اما اگر کلا دامنه نوسان را برداریم ممکن است که قیمت برخی سهام حتی به  صفر هم برسد.

  •  اگر یک درصد صندوق توسعه ملی به بازار تزریق شود، می‌تواند مشکلات بازار را حل کند؟

باید توهم حمایت از بازار از بین برود و به طور کلی  ذهنیت حمایت از بازار از میان برداشته شود. اگر چنین اتفاقی رخ دهد یعنی صندوق توسعه ملی به صندوق تثبیت بازار منابعی را اختصاص دهد نتیجه این امر حذف یک سری از بازیگران بازار سرمایه خواهد بود. در حقیقت این  بازار را کوچک می‌کند، زیرا با تخصیص این منابع صندوق تثبیت از حقوقی‌ها خرید می‌کند و بازار به شکل قابل توجهی کوچک خواهد شد. اگر بازار متعادل شود و نشانه‌هایی از خود برای برگشت نشان دهد، بسیاری از افرادی که از بازار خارج شده‌اند به آن باز خواهند گشت. با این حساب موافق حمایت حقوقی‌ها و صندوق تثبیت و توسعه نیستم. به نظر می‌رسد می‌تواند نقش بازارگردانی را انجام دهد و به جای حمایت باید کار بازارگردانی انجام دهد.

  •  صندوق توسعه ملی باید چه اقداماتی در بازار انجام دهد؟

به نظر به جای حمایت این صندوق باید بازارگردانی کند یعنی باید به شکل مداوم تمامی سهم‌ها را خرید وفروش کند. نه اینکه تنها خرید کند چرا که با خرید مداوم قدرت خرید این صندوق از بین می‌رود و تنها یک عده بازیگر را از بازار خارج می‌کند. یعنی عده‌ای سهمشان را به صندوق توسعه فروخته و از این بازار خارج می‌شوند که در بلندمدت نه تنها بازیگران بازار کم می‌شود بلکه پول صندوق توسعه نیز برای خرید کاهش پیدا می‌کند. در واقع همزمان باید خرید و فروش به قصد ایجاد نقدینگی اتفاق بیفتد و اگر منابعی وارد شود باید با هدف  نقدشونده شدن بازار انجام شود.

  •  در الزام شرکت‌ها به بازارگردانی روند مثبتی را مشاهده نکردیم، آیا باید بازارگردانی را تنها به صندوق‌هایی چون توسعه سپرد یا می‌توان با راهکاری بازارگردانی توسط شرکت‌ها را نیز بهبود بخشید؟

بازارگردانی اقدام مناسبی است و اگر شرکت‌ها نیز این اقدام را انجام دهند فعالیت مطلوبی است، اما در شرایط بازار ما، شرایط به گونه‌ای شکل گرفته که برخی مفاهیم تغییر کرده است. بازار سرمایه محل تأمین مالی شرکت‌ها و تولیدکننده‌هاست که بتواند با گرفتن پول از مردم این منابع را به سمت تولید و رشد GDP  ببرند و خلق ارزش کنند اما در حال حاضر ما مسیر را برعکس می‌رویم  و داریم از گلوی تولید پولی را بیرون کشیده و برای حمایت سهم توسط خود تولیدکننده اقدام می‌کنیم.

  •  بازارگردانی مناسب از نظر شما چه ویژگی‌هایی دارد؟

طبیعتا بازارگردان باید یک نهاد مستقل از بازار باشد که منابع بگذارد و از محل خرید و فروش‌های خود و مدیریت صندوق کارمزدی را دریافت کند. این نهاد مستقل می‌تواند صندوق تثبیت،‌ صندوق توسعه و یا موارد این چنینی باشد. انتظار این نیست که تولیدکننده از تولید خود بزند و  منابع را برای بازارگردانی و حمایت از سهم خود در بازار هزینه کند که همین خروج پول نیز مجدد منجر به حذف بخشی از بازیگران بازار خواهد شد.

  •  برای حل مشکل بازارگردانی چه پیشنهادی دارید؟

ما در تحلیلگر امید ابزاری به نام بازارگردانی الگوریتمی داریم که این ابزار کمک خواهد کرد منابع کمتری مصرف شود. با الگوریتم‌ها توانسته‌ایم خرید و فروش را بهینه کنیم که منابع کمتری مصرف شود ولی در کل بازارگردانی در هر کجای دنیا انجام می‌شود و هر سهمی چندین بازارگردان دارد ولی منافعی برای ‌آن‌ها تعیین شده که باعث شده بازارگردان مانند یک بنگاه اقتصادی عمل کند. مثل شرکتی که باید خودش تأمین مالی کرده و در واقع مانند یک بیزنس جداگانه عمل می‌کند.

  •  در شرکت تحلیلگر امید چه اقداماتی برای رفع مشکلاتی که در حال حاضر شاهد هستیم، انجام داده‌اید؟

شرکت تحلیلگر امید به واسطه مقایسه تفاوت‌های بازار سرمایه ما با بازارهای جهانی شکل گرفته است. یکی از مشکلات جدی که ما مواجه‌ایم این بوده که همیشه تورم از نرخ سود بانکی بالاتر و نرخ بهره حقیقی منفی بوده است. این موضوع به این معناست که اگر شخصی به منابع مالی دسترسی داشته باشد به نوعی رانت محسوب می‌شود. البته این موضوع به نرخ بهره حقیقی بازمی‌گردد و این معضل به دلیل اینکه بازار سرمایه ما آنطور که باید و شاید در سال‌های اخیر رشد نکرده بود و نقشی که بازار سرمایه باید در تأمین مالی بازی می‌کرد بسیار کم‌رنگ شده بود، به وجود آمده است. در واقع شرکت‌ها می‌توانستند اقدامات بسیاری در بازار انجام دهند اما به دلیل عمق کم بازار، شرکت‌ها قادر به اقداماتی چون تأمین مالی مناسب و انتشار اوراق به پشتوانه سهام و غیره را نداشتند. درست است که بازار سرمایه ما بزرگ شده اما به شکلی که باید این اتفاق نیفتاده است.

  •  برای حل این مشکل شرکت تحلیلگر امید چه اقداماتی انجام داده است؟

این مسائل توجه ما را به این سمت جلب کرد که سبدگردان‌ها و صندوق‌ها بازدهی مناسبی ندارند و نتوانستند مردم را راضی کنند که به جای ورود مستقیم به این نهادها وارد شود. به همین دلیل  به سمت تکنولوژی‌ها و ابزارهایی برای حفظ و افزایش بازدهی این نهادها رفتیم و ما در تحلیلگر امید سه سامانه طراحی کردیم. یکی از این سامانه‌ها  برای شرکت‌های سبدگردان است که از طریق آن می‌توانند سبدهای بسیار زیادی را با کیفیت مدیریت کنند. علاوه بر آن بازارگردانی الگوریتمی که وظیفه آن افزایش نقدشوندگی است نیز در دستور کار قرار دادیم و توانستیم آن را ایجاد کنیم. یک سامانه دیگر را نیز برای صندوق‌های سرمایه‌گذاری طراحی کردیم. به این دلیل که این صندوق‌ها حجم بالایی در یک کد دارند این سامانه را متناسب برای مدیریت این صندوق‌ها انجام دادیم. پول این صندوق‌ها بسیار زیاد است و معمولا با «بای اند هولد» مواجه می‌شوند که این امر باعث می‌شود کم‌کم بازدهی این صندوق‌ها از شاخص کمتر شود و جذابیتشان برای سهامداران حقیقی نیز کمتر شود. هدف این سامانه این است که با کاهش مارکت ایمپکت برای معاملات صندوق‌ها، باعث شود که این صندوق‌ها با  خیال راحت در بازار معامله کنند.

  •  در خصوص تقویت و توسعه سرمایه‌گذاری غیر مستقیم چه اقداماتی انجام داده‌اید؟

در چند وقت اخیر توانسته‌ایم موافقیت اولیه را از سازمان بورس برای سامانه معاملات الگوریتمی مخصوص حقیقی‌ها بگیریم اما هنوز عرضه نشده و درصدد آن هستیم که به زودی با یک کارگزاری همکاری کرده و پس از آن این سامانه را نیز به بازار عرضه کنیم. همچنین سامانه‌ای را به نام «مانو» برای استفاده مردم راه‌اندازی کرده‌ایم که مردم بتوانند از طریق این اپلیکیشن به صندوق‌ها،‌ سبدگردان‌ها و غیره دسترسی داشته و از طریق آن بتوانند سرمایه‌گذاری غیرمستقیم کنند.