افزایش درصد تقسیم سود مزایا و معایبی دارد، مزیت این موضوع این است که سرمایهگذاران سودآوری شرکت را دریافت میکنند و میتوانند در حوزهای که تمایل دارند سرمایهگذاری و مصرف کنند. عیب آن نیز این است که وقتی درصد تقسیم سود شرکتها بالا باشد باعث میشود نسبت به سال گذشته کمتر بتوانند روی طرحهای توسعه، افزایش ظرفیت، پرداخت حجم مالی و تسهیلاتی که گرفتهاند تمرکز کنند.
از نگاه سهامدار در کوتاهمدت دریافت سود بحث جذابی است اما برای شرکت در بلندمدت مشکلزاست، زیرا سود و منابع در شرکت نمیماند و میتواند تأثیر منفی بگذارد. دلیل آن این است که شرکتها نمیتوانند طرحهای توسعه برای خود تعریف و در حوزههای دیگری سرمایهگذاری کرده و مجبور میشوند تسهیلات جدیدی بابت سرمایه در گردش دریافت کنند. اگر سرمایهگذاری مولد باشد و چشماندازی مطلوب داشته باشد، به هر میزان که پول از این شرکت خارج شود با ضرر همراه است. هنگامی که تقسیم سود بالا باشد قدرت مانور برای ایجاد طرحهای توسعه جدید که منجر به اشتغالزایی هم میشود کمتر خواهد شد.
برای جلوگیری از اینکه شرکتها مجبور به افزایش درصد تقسیم سود نشوند که در مقابل خالی از منابع شوند، باید تشویق به سرمایهگذاری به این ترتیب باشد که شرکتها همزمان با مجمع افزایش سرمایه از این محل سود بدهند. یعنی کسانی که میخواهند و نیاز دارند سود نقدی را دریافت کنند و در مقابل سهمشان را نیز نفروشند دراینصورت درصدی از دارایی آنها در آن شرکت کم میشود اما همزمان یک افزایش سرمایه از سود انباشته بهمیزانی که سرمایهگذاران مشارکت میکنند، بگذراند و برای سهامدران جدید باتوجه به مطالبات سود نقدیشان افزایش سرمایه از محل سود انباشته صورت بگیرد. یا اینکه میتوانند افزایش سرمایه از محل آورده بدهند و اعلام کنند کسانی که تمایل دارند و سهامدار هستند میتوانند حق تقدم خریداری و سرمایهگذاری کنند و کسانی هم که تمایل ندارند میتوانند حق تقدم را بفروشند.
عدهای نیز که علاقه دارند مشارکت بیشتر باشد میتوانند هم حق تقدم و هم سود نقد سهام را خریداری کنند. یعنی برای همه اشخاص با شرایط خاص خودشان گزینه انتخاب و فرصت باشد که پول و سرمایه از شرکت خارج نشود.
سید مرتضی لعل سجادی، مدیرسبد شرکت سبدگردان تصمیم نگار ارزش آفرینان
منبع: اطلاعات بورس شماره ۳۹۸