اولین نکته درمورد صحبتهای کاندیداها در مناظرات این است که متأسفانه در سخنان آنها بازار سرمایه پررنگ نبود و توجه خاصی به آن نشد، با اینکه بازار سرمایه رشد زیادی در این ۸ سال داشته است و افراد زیادی بهواسطه سهام عدالت و رشدی که بازار در سالهای ۹۸ و ۹۹ داشته، درگیر این بازار شدهاند. توجه چندانی نیز به نگرانیهای فعالان بازار نشد و حتی مشکلات بازار سرمایه مطرح هم نشد که درخصوص رفع آنها امیدوار باشیم! درخصوص مسئله قیمتگذاریها و دخالت در بورس باید بهصورت مشخص صحبت میشد یعنی حتی اگر مسائل و موضوعات بورسی بهسرعت مطرح نمیشد اما بهتر بود درخصوص مداخلات و روش قیمتگذاری دولت صحبت میکردند که آیا دولت بهدنبال منافع تولیدکنندههاست یا منافع توزیعکنندهها، چرا که از لحاظ تاریخی شاهد آن بودیم که شبکه توزیع همیشه سود بیشتری از شبکه تولید دارد و منافع سهامداران در گرو بخش تولید است.
نکته بعدی که لازم بود کاندیداهای ریاست جمهوری به آن اشاره کنند، بازارهای رقیب است. بازار سرمایه شفافیتهایی دارد و همچنین مالیات نسبتا بالایی را پرداخت میکند و در مقابل بخشهایی که در بازار سرمایه پذیرش نشدهاند همچنان روشی دودفتره و فرامالیاتی دارند. همچنین رانتهای بسیار زیادی را هم بهدست میآورند درنتیجه شفافیت ندارند و منابعی نیز توزیع نمیکنند یعنی شرکتهایی که در بازارسرمایه پذیرش شدند و ادبیات بورس را قبول کردند، منافع خود را توزیع میکنند. بنابراین لازم بود درمورد بازارهای رقیب بیشتر صحبت میکردند که بدانیم نگاه کاندایداها بین منافع سپردهگذارانی که هیچ ریسکی نمیکنند و منافع افرادی که ریسک میکنند و بازار میشوند به چه صورت است و چگونه میخواهند توزیع کنند.
هر کاندیدایی که به منافع بلندمدت بازار سرمایه احترام بگذارد، میتواند کاندیدای معقولی باشد. منظور این نیست که همیشه بازار سرمایه مثبت باشد و سهمها سود سرشاری بدهند بلکه انتظار این است که دولت رفتار منصفانه با بخش خصوصی و سهامداران داشته باشد. بهطور خاص درمورد مسئله قیمتگذاریها، بازارهای رقیب، نرخ سود بانکی و... باید منتظر ماند و سخنان را در مناظرههای بعد دید که چه برنامههایی دارند و بعد از اتمام مناظرات باید به نتیجه منطقی رسید.
در مجموع انتظارات از دولت آینده این است که به بازار سرمایه به چشم قلک برای تأمین کسری بودجه خود نگاه نکند که هرموقع خواست بیاید و کسری بودجه خود را جبران کند و بعد از آن بازار سرمایه را به حال خود رها کند و به آن توجهی نکند، اتفاقی که متأسفانه در دو سال اخیر رخ داد و نگاه دولت به بورس بیشتر برای تأمین مالی از طریق فروش سهام یا از طریق فروش اوراق بوده است که فروش اوراق منجر به افزایش نرخ سود بانکی و نرخ اوراق خزانه میشود و جذابیت سرمایهگذاری را در بلندمدت کاهش میدهد. متأسفانه ریسک بازار سرمایه همچنان باقی است و فعلا برای نتیجهگیری درخصوص اینکه وعدهها محقق میشود یا خیر و تحلیل درخصوص سخنان آنها در مناظرهها زود است و امید است در ادامه شاهد سخنان دقیقتری از کاندیداها باشیم و حداقل توجهی به بورس داشته باشند.
- مهدی دلبری - کارشناس بازار سرمایه
- هفته نامه اطلاعات بورس شماره ۴۰۲