به گزارش صدای بورس، پرونده جنجالی خرمدینها از ۲۶اردیبهشت امسال و با پیدا شدن تکههای بدن یک مرد در سطل زبالهای در فاز سه شهرک اکباتان به جریان افتاد. تنها چند ساعت پس از پیدا شدن این جسد مثله شده، معلوم شد که مقتول کارگردان ۴۷ساله سینما به نام بابک خرمدین است و عاملان این جنایت پدر و مادر او هستند که خیلی زود توسط پلیس دستگیر شدند.
آنها علاوه بر قتل بابک به ارتکاب ۲قتل دیگر نیز اعتراف کردند؛ آرزو(دختر خانواده) و فرامرز (شوهر سابق آرزو). اکبر خرمدین(پدر بابک) و همسرش گفتند که فرامرز را در سال۹۰ و آرزو را در سال۹۷ به قتل رسانده و پس از مثله کردن اجساد، آنها را در نقاط مختلف تهران رها کرده بودند.
اعتراف هولناک آنها به قتل ۲فرزند و دامادشان و انتشار تصویری از اکبر خرمدین و حرفهای او که از ارتکاب قتلها ابراز خشنودی میکرد و مقتولان را مستحق مرگ میدانست، برای مدتی فضای رسانهای کشور را تسخیر کرد و همه جا صحبت از قساوت پدر و مادری بود که حاضر شده بودند فرزندان و دامادشان را به شکلی هولناک به قتل برسانند. این درحالی بود که همه آنهایی که مقتولان را میشناختند گفتههای قاتلان درباره آنها را رد کرده و مدعی بودند که مقتولان افرادی موجه، آرام و محجوب بودند و اکبر خرمدین قصد دارد با تخریب چهره آنها، جنایات هولناک خود را توجیه کند.
از زمانی که پرونده قتل بابک خرمدین فضای رسانهای کشور را تسخیر کرد، شایعات زیادی هم در فضای مجازی مطرح شد. یکی از این شایعات، کشته شدن همسر اول آرزو توسط قاتلان بود.
خواهر فرامرز(داماد خانواده خرمدین که بهدست قاتلان کشته شد) میگوید: برادرم فرامرز وقتی با دخترداییام یعنی آرزو خرمدین ازدواج کرد که آرزو از همسر اولش جدا شده بود. آنها مهر ۱۳۹۰ ازدواج کردند اما آنقدر اختلاف داشتند که دیماه همان سال آرزو قهر کرد و برای همیشه به خانه پدرش رفت. ۱۴ اسفند که فرامرز با دستهگلی به خانه داییام رفت تا با او صحبت کند و بگوید که قصد جدایی از آرزو را دارد ناپدید شد و وقتی داییام(اکبر خرمدین) دستگیر شد، معلوم شد که آنها همان شب فرامرز را به قتل رسانده بودند. وی ادامه میدهد: داییام علاوه بر قتل فرامرز به قتل آرزو و پسرش بابک هم اعتراف کرد و به همین دلیل در فضای مجازی پر شد که او شوهر اول آرزو را هم به قتل رسانده است. اما وقتی پیگیر پرونده بودیم، معلوم شد که شوهر اول آرزو که یک دندانساز بود و در همان دندانسازی با آرزو آشنا شده بود، پس از جدایی از وی به شهرشان در اطراف تهران برگشته و همانجا زندگی میکند و زنده است.
بیشتر بخوانید:
صندوقهای مسکن توفیقی پیدا نکردهاند
سالها پیگیر پرونده بودیم
خواهر فرامرز میگوید: یکی دیگر از مسائلی که در رسانهها مطرح شده این است که ما در همه این سالها پیگیر ماجرای گم شدن برادرم نبودهایم. ما پس از شبی که برادرم به خانه داییام رفت و ناپدید شد، ماجرا را به پلیس گزارش کردیم. پدر و برادرم مدام به اداره آگاهی میرفتند و حتی داییام(اکبر خرمدین) نیز آنها را همراهی میکرد. او وانمود میکرد که فرامرز بهطور ناگهانی آرزو را ترک کرده و بهدنبال زندگی دیگری رفته است. او داییام بود و باورمان نمیشد که بلایی بر سر فرامرز آورده باشد. با این حال یک روز برادرم به مأموران پلیس گفت که چون اکبر خرمدین داییمان است، نمیتوانیم از او شکایت کنیم اما به وی مشکوک هستیم. چرا که فرامرز آخرین بار برای دیدن آنها و صحبت درباره زندگیاش با آرزو به خانه داییام رفته و پس از آن ناپدید شده بود ولی به ما گفتند که اکبر آدم خوبی است و محال است نقشی در این ماجرا داشته باشد. وی ادامه میدهد: در همه این سالها پدرم پیگیر پرونده بود و هربار که جسدی مجهولالهویه پیدا میشد او و برادرم راهی پزشکی قانونی میشدند که ببینند جسد برادرم است یا نه. سال۹۵ که پدرم فوت شد، تازه از دادگاه برگشته بود. آن روز پدرم برای پیگیری پرونده گم شدن برادرم به دادگاه رفته بود اما ظهر که برگشت، حسابی عرق کرده بود و حتی نتوانست بگوید که چه جوابی به او دادهاند و ناگهان سکته کرد و اورژانس را خبر کردیم اما دیر شده بود و پدرم فوت شد. بعد از او خود من هم چندبار بهعنوان امین برادرم و برای تعیین تکلیف اموال او راهی مراجع ذیربط شدم. ما در این سالها بارها پیگیر گم شدن فرامرز شدیم اما متأسفانه هیچکس متوجه نشد که او همان شبی که گم شد توسط داییاش به قتل رسیده بود.
خواهر فرامرز از اخباری که به دروغ و به نقل از آنها منتشر میشود هم گله دارد و میگوید: چند روز پیش دیدم که به نقل از ما نوشته شده بود که پول اعدام قاتل را میدهیم تا او قصاص شود. درحالیکه ما هرگز چنین چیزی نگفتهایم. قصاص حق خصوصی ماست و ما هم در زمان دادگاه حتما برای قاتل برادرمان درخواست قصاص خواهیم کرد و از همه خواهش میکنم که با انتشار اخبار دروغ، داغ ما را بیشتر نکنند.
منبع: شهر خبر