به گزارش صدای بورس، شستا هنوز هم شهروندی خوب است، اگرچه این روزها با تیغ تیزی که خودش برای اصلاح عرضه کرده بود به صورتش خط میکشند.
شهروند خوب بودن در شهر خوب هم کار سختی است چه رسد به اینکه در کارزارهای رقابتی اقتصادی- سیاسی گاهی به سویی میبرندت که سخت جانیات را امتحان کنند و اگر سود ۳۲هزار میلیارد تومانی در چنته نداشته باشی و کاهشدهنده شرکتهای زیانده از۴۰ به صفر نبوده باشی و حتما اگر دهها سامانه مدیریتی را برای کنترل و مدیریت یک هلدینگ بزرگ چندرشتهای راهاندازی نکرده باشی، سخت جان میدادی نه اینکه سخت جان بکنند و تو ایستاده باشی.
سودآوری شستا، پیگیری و دریافت مطالبات (که این روزها برخی به ناحق به آن حمله میکنند)، ادغامها و انحلالهای مدیریتی، نقشآفرینی جدی و برنامهریزی شده در بورس، بازارگردانیهای هوشمند و تمرکز بر بهرهگیری از سودها در پروژههای جدید، برنامههای در دست اجرا نیست، بلکه واقعیتهای روی زمینی است که در شرکت سرمایهگذاری تامین اجتماعی محقق شده است.
آنچه در شستای این روزها به فرهنگ خوب مدیریتی تبدیل شده است، برگزاری بهموقع مجامع عمومی سالانه البته با تلاش مضاعف برای دریافت گزارش مقبول است بهگونهای که ۹۴درصد گزارشهای حسابرسی به صورت مقبول اخذ شده است. اینکه تلاش برای دریافت گزارش مقبول به یک فرهنگ سازمانی در مجموعه شستا با ۱۶۶ شرکت مدیریتی تبدیل شده، آثاری دارد که علاوه بر درک این واقعیت در کوتاهمدت حتما سالهای آتی اثرگذاریاش را در سودآوری و درآمدزایی حس خواهیم کرد، اما این رقابت سالم درون گروهی موجب شده است تا رقبای شستا در هلدینگهای چندرشتهای دیگر نیز به تکاپو بیفتند تا بتوانند سهامداران و ذینفعانشان را نسبت به این عقبماندگی قانع کنند. به همین روی شفافیت شستا و گزارشگیریهای مقبول شستا عملا به یک شفافیت جمعی نیز در بازار رقابتهای اقتصادی تبدیل شده است و این وظیفه یک شهروند خوب است که بتواند یک فرهنگ خوب را در اتمسفر خود نیز جاری کند.
در مدت اخیر و در آستانه تغییر دولت، حجم حملات به شستا به دلایل مختلف افزایش یافته است که معتقدم بخشی از این حملات ناشی از رقابت حامیان دو دولت است که برخیشان لازم میدانند با قلب واقعیت موفقیتهای دولتها درهیچ حوزهای ثبت نشود و شستا که بدون اغراق مهمترین نقطه قوت دولت فعلی است باید مورد هجمه قرار میگرفت. البته برخی صاحبنظران بلند نظر نگاه دیگری دارند و میگویند دولتها سکوهایی در کشتی نظام هستند و تخریب آن تخریب بلند مدت همان کشتی است به همین خاطر آنها که از این منظر به روند پیشرفت کشور مینگرند تمرکزشان روی نقاط قوت هر دولتی است.
بیشتر بخوانید:
شاید روزی که محمد شریعتمداری وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در مجلس شورای اسلامی بومیگزینی، جوانگرایی و شفافیت را وعده داد، نمایندگان مجلس و خبرنگارانی که این خبر را نشر دادند باور نمیکردند در همان ۴۸ساعت ابتدایی گام اول شفافیت برداشته شود و با انتشار لیست هیاتمدیرههای شرکتهای تابعه، اولین زمینلرزهها آغاز شود. ضمن آنکه از همان ماههای ابتدایی با جوانگرایی نخبگانی، شرکت سرمایهگذاری تامین اجتماعی، رشد فزایندهاش را آغاز کرد و با تکیه برهیاتمدیره با تجربه، کارآمد و همراه یک تیم قدرتمند و پیگیر در شستا صرفا با تمرکز بر کار و اقدامات اجرایی توانست رویکردی دیگر در شستا به نمایش بگذارد و آن هم رویکرد اجرایی و دوری گزینی از بازیهای مرسوم سیاسی در این هلدینگ بزرگ اقتصادی بود. دورکردن شستا از سیاستورزی مدیراناش اقدام موثری بود تا مدیران بدانند در شستای نوین با کار ارزیابی میشوند نه با لابیگری.
نقدهای سازندهای که البته در این دوسال و اندی به شستا در رسانهها شده و لیستهای متعددی که منتشر شده است فارغ از درست و غلط بودن آنها، نشان از فاصلهای است که شفاف بودن با شفاف نبودن در یک ساختار ایجاد میکند و به نظرم اصحاب رسانه بیش از هر کنشگر دیگری میدانند که در دوونیم سال اخیر شستا و روابطعمومی پاسخگو و در دسترس آن چه تفاوتی با در دسترس نبودن داشته و دارد و قاعدتا این فرهنگ بدون خواست و همراهی مدیریتی کلان در یک مجموعه بزرگ امکان تحقق نداشته و ندارد.
در حالی که سال ۱۳۹۷ برای دریافت اطلاعات از شستا باید چراغ بهدست در لابهلای صفحات گوگل گشت و گذار میکردیم تا بتوانیم اندک اطلاعاتی به دست آوریم، اما این روزها فقط با مراجعه به سایت رسمی و پرتال شستا که حدود ۱۷هزار صفحه اطلاعات در آن بارگذاری شده، لازم است ساعتها وقت بگذارید تا هر آنچه نیاز است از این دریای اطلاعات برداشت کنید و دست پر از آن خارج بشوید. اینها به جز حضور فعال در کانال تلگرام، اینستاگرام و حساب توییتری با عنوان شستا رسانه است که هر کدام با مخاطبان خاص خود در لحظه ترین اطلاعات را در اختیار مخاطب قرار میدهد و سهامداران و ذینفعان شستا به سادگی به هر آنچه باید دست مییابند. این دستیابی البته گاهی برای ما دردسرساز شده است، اما وقتی نگاه بلندمدت به مدیریت کلان در یک وزارتخانه حاکم باشد مدیران تابعه نیز ناچار به حرکت در مسیر تعیین شده ادامه میدهند و هربار که برخی سنگاندازان به این قطار در حال حرکت سنگی پرتاب کنند و شیشهاش را بشکنند آن شیشه به سرعت ترمیم میشود تا هنگام جابهجایی راننده قطار ابهت و وقار آن قطار از بین نرفته باشد، لذا ۱۰۰۰ روز با موفقیت و پیروزیهای مستمر را که وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و به تبع آن شستا طی کرده است دستاورد یک شخص یا یک شرکت نباید تلقی شود که با نگاه شخصیمحوری به آن حمله کنیم، بلکه اینها دستاورد یک نظام حاکمیتی است که در چشم مردم در روزهای بحرانی تفاوتی بین رانندههای این لکوموتیو نمیگذارند و به خود لکوموتیو مینگرند.
شستا با سیستمی کردن دسترسی به اطلاعات علاوه بر بهبود نظام تصمیمگیری و تصمیمسازی یکی از مهمترین اقداماتش را برای نظارت بر فرآیندهای متعدد و پیچیده انجام داد و به قول آقای شریعتمداری، امروز از مرحله دسترسی به اطلاعات عبور کردهایم و به مرحله استفادهپذیری اطلاعات رسیدهایم.
۱۰۰۰روز را با موفقیت در شستا و وزارت کار طی کردن برای مدیران آن، متاعی نیست که بشود آن را در بورس کالا عرضه یا خریداری کرد بلکه دستاوردی است که باید در قالب تجربه انتقال یابد تا مدیران آینده گامهای بلندتری بردارند.
حسن محمدی مدیر روابط عمومی شستا
منبع: دنیای اقتصاد