در صورتی که مذاکرات برجام به ثمر برسد، بخش مهمی از مشکل کسری بودجه دولت حل میشود اما در شرایط فعلی که مذاکرات به نتیجه نرسیده است، تنها راه، فروش اوراق است.
البته برای اینکه اوراق به فروش برسد باید محدودیتهایی که معمولا بر نرخ سود اعمال میکنند را بردارند و اجازه دهند نرخ سود افزایش یابد. در غیر این صورت ممکن است اوراق توسط مردم خریداری نشود یا بانکها با خلق پول جدید اوراق را خریداری کنند که موجب تشدید تورم میشود. راههای دیگری مانند صرفهجویی در هزینهها و یا افزایش درآمدهای مالیاتی یا فروش داراییهای دولت نیز وجود دارد.
در شرایط فعلی اقتصاد، صرفهجویی در هزینهها بسیار سخت است، البته هزینههای زائد را میشود حذف کرد اما به خاطر مشکلاتی که در حال حاضر وجود دارد مانند خشکسالی، اینکه همچنان حقوق و دستمزدهای بسیاری از اقشار جامعه متناسب با نرخ تورم تعدیل نشده است و از همه مهمتر، تداوم تورم بالا که خود باعث افزایش بیشتر هزینهها میشود، کنترل هزینههای دولت کار بسیار دشواری است. تورم فقط باعث افزایش هزینههای مردم نمیشود بلکه هزینههای دولت را نیز زیاد میکند. بنابراین به نظر میرسد راهی جز فروش اوراق برای جبران کسری بودجه دولت وجود نداشته باشد و دولت برای فروش اوراق باید محدودیتهای نرخ سود را از بین ببرد و هم زمان به سرعت اصلاحات ساختاری را شروع کند.
این اوراق، تعهدات دولت در سالهای آینده را افزایش میدهد، اگر اصلاحات ساختاری به نتیجه برسد، تولید احیا شود و به دنبال آن درآمدهای مالیاتی دولت افزایش پیدا کند، دولت میتواند از عهده بدهیهای خود در آینده برآید. بنابراین فروش اوراق و برداشتن محدودیتهای نرخ سود مشکل دولت را در کوتاهمدت رفع میکند اما باعث میشود که بدهیهای سررسید شده دولت در آینده افزایش پیدا کند.
به همین دلیل دولت همزمان باید اصلاحات ساختاری را شروع کند و اصلاحات ساختاری نیز باید بر پایه اصول علم اقتصاد و تجربیات موفق در دنیا انجام شود زیرا در حال حاضر زمانی برای ریسک و خطا وجود ندارد و وضعیت بهگونهای نیست که دولت با اعمال ایدههای نو و آزمون نشده اقتصاد کشور را با مخاطرات جدید مواجه کند، زیرا ریسک بالایی دارد. بنابراین، در شرایط فعلی دولت مجبور است مخصوصا اگر مذاکرات به نتیجه نرسد، اوراق منتشر کند.
فروش اوراق یعنی اینکه مردم منابعی را که در دست دارند به دولت بدهند تا به کمک آن کشور را اداره کند. برای اینکه چنین اتفاقی بیفتد اوراق باید بازدهی قابل توجهی برای کسانی که قصد خرید دارند، ایجاد کند، درغیراین صورت کسی انگیزهای برای خرید اوراق دولتی نخواهد داشت.
در عین حال دولت از طریق اصلاحات زیربنایی باید به فکر راهاندازی اقتصاد باشد چرا که اگر این اصلاحات انجام نشود در آینده نمیتواند از عهده بازپرداخت بدهیها برآید. بنابراین، ضرورت دارد از حالا اصلاحات ساختاری را بر اساس اصول و مبانی علم اقتصاد شروع کند، از ماجراجوییهای جدید در حوزه اقتصاد اجتناب کند و تا جایی که میتواند از تجربیات موفقی که در دنیا هست و اصول مسلم و اثبات شده دانش اقتصاد برای اداره کشور استفاده کند.
اگر مذاکرات برجام به ثمر بنشیند و تحریمها رفع شود، میتواند گشایشی را ایجاد کند اما باز هم اگر اصلاحات ساختاری و اصلاحات نهادی اتفاق نیفتد، بحران را فقط موقتا پشت سر خواهیم گذاشت و در آینده مجددا با چالشهای جدی مواجه خواهیم بود.
متاسفانه شکاف بین هزینهها و درآمدهای دولت همواره در حال افزایش است و اولین کاری که دولت باید فورا انجام دهد، کنترل تورم است زیرا همانطور که گفته شد، با افزایش قیمتها و با تداوم تورم بالا نخستین نهادی که با مشکل مواجه میشود، خود دولت است به خاطر اینکه درآمدهای دولت هم متناسب با تورم زیاد نمیشود. بنابراین اولویت اصلی دولت کنترل تورم بهعنوان مهمترین چالش کوتاهمدت و میانمدت است و درغیراینصورت هزینههای دولت بهصورت سرسامآور افزایش پیدا میکند و نیاز دولت به چاپ پول بیشتر میشود و چرخه باطل تورم و چاپ پول کشور را با تورم فزاینده و شدید مواجه میکند.
- کامران ندری - کارشناس اقتصادی
- هفته نامه اطلاعات بورس - شماره ۴۱۰