ملیکا حمزهئی - خبرنگار؛ سالهاست که موضوع خصوصیسازی دو تیم استقلال و پرسپولیس، نقل محافل ورزشی و اقتصادی است. مدیران و وزیران ورزش دولتها با هر رفت و آمد، وعده شیرین خصوصیسازی میدهند که تا همین امروز هم عملی نشده است و صرفا یک وعده رویایی باقی مانده است.
وزیر ورزش دولت سیزدهم نیز در ابتدای کار خود به این موضوع اشاره کرد که این دو باشگاه پرطرفدار تا دو ماه آینده خصوصی خواهند شد. همچنین یکی از صحبتهای عجیب وزیر جدید این است که میزان بدهیهای باشگاه استقلال و پرسپولیس محرمانه است، این باشگاهها مشکلات مالی ندارند و صورت حسابها به ما گزارش میشود. سؤالی که پیش میآید این است که چرا وقتی این دو باشگاه قرار است سهامی عام شوند، چگونه بدون انتشار صورتهای مالی در بورس عرضه میشوند. ظاهرا قرار است نشستی بین دو وزارتخانه اقتصاد و ورزش درمورد این مسئله برگزار شود که بعد از این نشست، موضع سازمان خصوصیسازی نیز مشخص خواهد شد اما باتوجه به اینکه هنوز زمان دقیق برگزاری این نشست مشخص نیست و همچنین زیرساختهای لازم نیز برای این اتفاق وجود ندارد مانند اینکه هنوز حسابرس بررسی صورتهای مالی این دو باشگاه مشخص نیست، بنابراین بهنظر میرسد نهتنها تا ماههای آتی بلکه تا پایان امسال نیز این امر محقق نخواهد شد. در شرایط فعلی باید دید خصوصیسازی استقلال و پرسپولیس در چه مرحلهای است که در این مورد فرابورس همکاری لازم را نداشت.
منتظر نباشید!
مهدی حاجیوند، نویسنده کتاب خصوصیسازی فوتبال درمورد خصوصیسازی استقلال و پرسپولیس و مسائل پیرامون پاسخگوی پرسش های ما بود؛
- بهنظر شما صحبت وزیر ورزش و جوانان مبنی براینکه خصوصیسازی استقلال و پرسپولیس تا دو ماه آینده انجام خواهد شد، عملیاتی میشود؟
خصوصیسازی فرآیندی است که باید در آن اصلاح ساختار صورت بگیرد، مشترییابی و بازاریابی اتفاق افتد و بعد از آن فرآیند قیمتگذاری و واگذاری به همراه توانمندسازی بخش خصوصی انجام شود و مرحله سوم نظارت بر واگذاری است؛ یعنی باید بررسی کرد که در مراحل مختلف واگذاری بویژه پس از واگذاری چه اتفاقاتی رخ داده است. باشگاههای استقلال و پرسپولیس هردو زیانده و مشمول ماده ۱۴۱ قانون تجارت هستند و باید منحل شوند؛ مگر اینکه بهنحوی صورتهای مالی آنها از زیان خارج شود. بههمین دلیل هم هست که در سالهای گذشته تلاش شده است تا چند ورزشگاه و استادیوم را به قباله استقلال و پرسپولیس اضافه کنند بلکه صورتهای مالی شفاف شود و از همه مهمتر اینکه این زیانها را پوشش دهند تا بتوانند این دو باشگاه را واگذار کنند.
تمام اتفاقاتی که در این مدت رخ داده است حتی اگر اتفاقات خوب و درستی باشد اصلاح ساختار است؛ بنابراین هنوز شرایط برای واگذاری این دو باشگاه فراهم نشده است. نکته دیگر اینکه درست است که تأکید دولت و مجلس بر این است که استقلال و پرسپولیس از بستر بازار سرمایه واگذار شوند اما این بازار خود مشکلاتی دارد، از جمله مشکلات زیرساختی سیستمهای معاملاتی، موضوعات مرتبط به حجم مبنا و دامنه نوسان و ...؛ بههمین دلیل شاید در چند عرضه اولیه اخیر روش ترکیبی را اجرا کردند تا بدین ترتیب بخشی از این اختلالات و فشارها بر هسته و سامانههای معاملاتی کاسته شود. از سوی دیگر هرشخصی که قصد خریداری سهام استقلال و پرسپولیس را دارد قاعدتا این دو باشگاه را دوست دارد و این سهام را بهفروش نمیرساند که بعد از آن مسئله شناوری سهام این دو باشگاه مطرح شود که چه اتفاقی برای آن خواهد افتاد. همچنین تغییرات مدیریتی این دو باشگاه و در پی آن مشکلاتی که بهوجود میآید ممکن است بر روی سهام آنها اثرگذار باشد؛ بنابراین باید درمورد چنین موضوعاتی در بازار سرمایه تفکر کنند. مهمترین نکته این است که شخصی که این باشگاهها را خریداری میکند باید درآمدزایی داشته باشد و بتواند دخل و خرج این باشگاه را تأمین کند؛ حق پخش به آن داده نمیشود، تبلیغات دور زمین، تبلیغات روی پیراهن و کپی رایت مسائلی هستند که فعلا درآمدزایی را برای باشگاههای دولتی و خصوصی سخت کرده است. بنابراین باید برنامه شخصی که میخواهد این دو باشگاه را خریداری کند مشخص باشد که حداقل در دو تا چهار سال آینده میخواهد درآمد و هزینهها را از چه منبعی تأمین کند. به همین دلیل هنگامی که این چند علت کوچک و علتهای عمده دیگر در کنار یکدیگر گذاشته میشود متوجه خواهیم شد عملا این واگذاری اتفاق نخواهد افتاد و وزیر ورزش قبلی نیز هر سه ماه یکبار چنین وعدهای را میداد، اما هیچکدام به ثمر نرسید. بهنظر میرسد هنگامی که درمورد این موضوع از وزیر جدید ورزش و جوانان سؤال شد هیجانزده در مورد آن پاسخ داد و هنگامی که کار را شروع کند و در جلسات خصوصیسازی استقلال و پرسپولیس شرکت کند، متوجه خواهد شد واگذاری سرخابیها کاری بسیار بزرگ و سنگ بزرگی است که نمیتوان انجام داد؛ مگر اینکه روش واگذاری را تغییر دهند و به سمت پیمان مدیریت بروند که در دنیا اجرا شده است و دستورالعمل قوانین آن در کشور ما موجود هست اما حتی یک سهم نیز در این قالب تا کنون واگذار نشده است. در پیمان مدیریت گفته میشود که مالکیت در دست دولت باشد اما مدیریت باشگاه را در دورهای مثلا ۵ یا ۱۰ ساله به متقاضیان بدهند. در این راستا فراخوان داده میشود، متقاضیان شرکت میکنند و برنامههای آنها در حوزههای مختلف مخصوصا درآمدزایی بررسی میشود و کمیته اهلیت برنده نهایی را انتخاب میکند. مزیت این روش این است که در هر مقطعی از واگذاری وقتی متوجه شوند که اشتباه شده و نباید خصوصیسازی انجام میشد یا متقاضی درستی انتخاب نشده، چون مالکیت دست دولت است امکان بازگشت این دو باشگاه به دولت وجود دارد و از طرف دیگر پیمان مدیریت میتواند دوران گذاری باشد که از نقطهای که در حال حاضر هستیم به خصوصیسازی کامل برسیم. طبق این شیوه، باشگاه را ۵ یا ۱۰سال پیمان مدیریت واگذار میکنند و وقتی نتیجه داد یک فراخوان واگذاری داده میشود و بعد خصوصیسازی و واگذاری مدیریت به همراه مالکیت به صورت کامل انجام خواهد شد. بنابراین بهنظر میرسد تنها نسخه قابل تجویز و دفاع در زمینه خصوصیسازی استقلال و پرسپولیس با توجه به شرایط کنونی اقتصاد، ورزش و از همه مهمتر درآمدزایی باشگاهها این است که باشگاهها به روش پیمان مدیریت واگذار شوند و در این مدت وزیر ورزش و جوانان به دنبال رفع مشکلات درآمدزایی باشگاهها باشد و در انتها به این نقطه خواهیم رسید که این دو باشگاه صددرصد واگذار شوند یا خیر و اینکه از چه طریق و روشی این اتفاق رخ دهد. قطعا واگذاری استقلال و پرسپولیس نه تنها تا دو ماه آینده بلکه تا آخر سال ۱۴۰۰ نیز اتفاق نخواهد افتاد و هیچکس نباید منتظر خصوصیسازی آنها باشد.
- موافق خصوصیسازی استقلال و پرسپولیس هستید؟
با خصوصیسازی استقلال و پرسپولیس و همچنین سایر باشگاهها موافق هستیم اما باید شرایط حال حاضر اقتصاد، ورزش، درآمدزایی باشگاهها و اقتصاد ورزش در نظر گرفته شود و با برنامهریزی و فراهم کردن زیرساختها این اتفاق رخ دهد تا نتیجه آن مانند خصوصیسازی باشگاه راه آهن نشود.
- به چه علت عدهای مخالف خصوصیسازی این دو باشگاه هستند؟
به چند دلیل. نکته اول اینکه متأسفانه سواد خصوصیسازی باشگاهها در کشور ما وجود ندارد و افراد مطلع در این زمینه کم هستند. نکته دوم این است که به نظرات و تحلیل اشخاصی که در این زمینه اطلاعات دارند هم مراجعه نمیشود. مشکل دیگر اینکه ورزشیهای ما با مفهوم خصوصیسازی و واگذاریهای دولت آشنا نیستند و از طرف دیگر کسانی که متولی خصوصیسازی هستند از اقتصاد ورزش و ورزش اطلاعات کافی ندارند. موضوع بعدی این است که باید شجاعت به خرج داد و عزم و اراده کافی برای این واگذاری وجود داشته باشد که در حال حاضر شاهد آن نیستیم، زیرا اشخاص تصمیمگیرنده و مجری این امر، عمدتا کارمند هستند یعنی فکر میکنند کاری وارد کارتابل آنها شده و موظف هستند که انجام دهند و اگر بدانند کاری که انجام میدهند به صلاح اقتصاد، باشگاهها، هواداران و اشتغال است با دقت و انگیزه بیشتری کار را انجام میدهند؛ بهنظر میرسد حل این چند عامل در کنار یکدیگر سرگذشت خوبی را برای واگذاریها رقم خواهد زد، ضمن اینکه خصوصیسازی استقلال و پرسپولیس مانند بسیاری از واگذاریها تحت تأثیر مشکلات اقتصادی، تورم، نوسانات ارز، فساد اداری و ... است که امید است روزی این مشکلات رفع شوند.
- باتوجه به اینکه درصورت خصوصیسازی این دو باشگاه کمکهای هواداران و صورتهای مالی شفاف خواهند شد، یکی از مخالفان این اتفاق مدیران هزینه هستند که از شفافیت گریزانند، نظر شما در این خصوص چیست؟
کاملا موافق چنین موضوعی هستم، خصوصیسازی سروسامانی به صورتهای مالی دو باشگاه میدهد و اصطلاحا چراغی بر روی آنها میاندازد، اما باید دید چنین اتفاقی برای خصوصیسازی باشگاهها خواهد افتاد یا خیر. برای قیمتگذاری باشگاهها چند مسئله مطرح است، قرادادهای بازیکنها، افتخارات باشگاهها و برند آنها و ...، عوامل بسیاری در قیمتگذاری باشگاهها تأثیرگذار است. یکی از نمونههای سختیِ قیمتگذاری این است که باشگاههای ما چند دفتری هستند، یعنی هنگامی که با بازیکنی قرداد منعقد میکنند همهجا ثبت و به سازمان مالیاتی فرستاده و مالیات کم میشود اما مثلا برای اینکه بازیکن عملکرد خوبی در زمین داشته باشد، دفتری وجود دارد که به آن ساختمان و مزایای دیگر داده میشود اما اطلاعات آن منتشر نمیشود، بنابراین این موضوع اولین گام برای قیمتگذاری و مانع خصوصیسازی است زیرا برای خصوصیسازی باید تمامی این موارد شفاف شود و صورتهای مالی بررسی شود که در سال گذشته چگونه بوده است و در سال آینده میخواهد به چه صورت باشد. بنابراین باید تمامی قراردادها شفاف شود و طبیعی است به این علت که عدهای ممکن است صاحب نفع باشند تمایلی به شفافیت نداشته باشند و خود برای واگذاری باشگاهها مانع ایجاد کنند.
سهامدار عمده مشخص شود
اسماعیل غلامی، معاون اسبق سازمان خصوصیسازی در پاسخ به این پرسش که به چه علت تا به امروز خصوصیسازی استقلال و پرسپولیس عملیاتی نشده است، گفت: سال گذشته قبل از عید اقداماتی برای انجام عرضه اولیه صورت گرفت که کارشناسی نیز شده بود. وی افزود: در جلسهای که قبل از عید با کاظم اولیایی، مدیرعامل اسبق باشگاه استقلال و حمیدرضا گرشاسبی، مدیرعامل سابق باشگاه پرسپولیس داشتم، گفتم که نمیشود فقط ۵ تا ۱۰ درصد سهام را فقط به هواداران بدهند چون مانند باشگاه راهآهن خواهد شد، بنابراین باید تکلیف سهامدار عمده مشخص شود و عرضه تا ۵ درصد نمیشود اسم خصوصیسازی بر روی آن گذاشت.
غلامی درمورد موانع خصوصیسازی استقلال و پرسپولیس نیز گفت: مسئلهای که در این خصوص وجود دارد، این است که زیرساختهای باشگاههای ورزشی آماده نیست. علاوه بر مسائل سیاسی که این دو باشگاه دارند عمدهترین مشکل زیرساختهای آن است. مثلا مشخص نشده است که حق پخش تلویزیونی چگونه خواهد بود، تجربه گذشته درمورد بعضی باشگاهها نشان میدهد که خرج کردن بخش خصوصی نیز حدی دارد، بنابراین مانع عمده زیرساختها هستند. با مشاهده باشگاههای بزرگ دنیا متوجه خواهیم شد که بیشترین درآمد از حق پخش تلویزیونی، کپی رایت و بلیت فروشی است.
وی ادامه داد: موضوع بعدی این است که باید سهامدار عمده را مشخص کنند. باید این دو باشگاه و منابع درآمد آنها متولی و صاحب داشته باشد و از پیشکسوتان سرمایهدار باشگاهها کسانی که اهلیت دارند، ضرورت دارد شرکت و سازمانی درست کنند و برای سرمایهگذاری با یکدیگر متحد شوند. یعنی این دو را به افرادی واگذار کنند که اهلیت داشته باشند و تضمینهای لازم نیز از این افراد گرفته شود که بعدا بهانههایی وجود نداشته باشد که از افرادی که صلاحیت نداشتند، استفاده شده است. در کنار این موضوع حتما باید زیرساختها اصلاح شود زیرا اگر برای زیرساختها تعیین تکلیف نشود، متمولترین پیشکسوت نیز حاضر نیست سرمایهگذاری کند زیرا سودی برایش ندارد علاوه بر مسائل سیاسی و ورزشی که برای آن سرمایهگذاری میکند، انتظار سود را نیز دارد.
معاون اسبق سازمان خصوصیسازی افزود: بنابراین دو مسئله اساسی در خصوصیسازی سرخابیها مطرح است؛ زیرساختها و تعیین تکلیف سهامدار عمده و تا زمانی که این دو موضوع حل نشود، مخصوصا مورد اول، این اتفاق عملی نخواهد شد، بنابراین حتما باید تعیین تکلیف زیرساختها مشخص شود و همچنین نمیشود بدون صاحب باشند و سهامشان بهصورت خرد بین مردم تقسیم شود زیرا به سرنوشتی مانند باشگاههای پاس و راهآهن دچار خواهند شد. همچنین لازم است منابع درآمدی باشگاهداری در ایران و قراردادها نیز مشخص باشد و مسائل فسادی که در آن وجود دارد، رفع شود زیرا بازیکن حرفهای هیچگاه به باشگاه خیانت نمیکند. علاوه بر این موارد حتما باید کانون هواداران تشکیل شود و طرفداران هر باشگاه سهام مخصوص باشگاه خود را دریافت کنند، مثلا سهامدار عمده ۵ تا ۱۰ درصد سهام را بین هواداران با کدهای مخصوص خود تخصیص دهند.
عزمی برای واگذاری نیست
علیرضا تاجبر، کارشناس بازار سرمایه در مورد خصوصیسازی استقلال و پرسپولیس گفت: خصوصیسازی این دو باشگاه از دهه ۸۰ مطرح شد اما تاکنون عزمی برای واگذاری این دو باشگاه وجود نداشته است. همچنین بورسی شدن این دو باشگاه و اداره آنها توسط بخش خصوصی در آن زمان چندان مطرح نبود اما اکنون این مباحث بیش از گذشته مطرح است.
تاجبر با بیاناینکه ظاهرا دولت تصمیمی برای از دست دادن این دو باشگاه ندارد، توضیح داد: از دست دادن این دو باشگاه به زیان دولت است و تا زمانی که این دو باشگاه در اختیار دولت باشد، در اوج ناکارآمدی اداره میشود.
این کارشناس بازار سرمایه با تأکید بر اینکه عزم جدی برای واگذاری این دو باشگاه و دیگر باشگاههای پرطرفدار وجود ندارد، گفت: این دو باشگاه مانند باقی کشورهای دنیا باید بورسی شوند. این درحالی است که یکی از روشهای ارزشگذاری باشگاهها، طرفداران آن است.
وی با بیان اینکه پذیرش در بورسها مستلزم صورتهای مالی شفاف و سودآور است، گفت: بر اساس دستورالعمل پذیرش بورس و فرابورس، صورت مالی شرکتها باید حداقل یک سال سودآور باشد. این درحالی است که هیچکدام از باشگاهها از چنین شرایطی برخوردار نیستند، بنابراین در دستورالعمل پذیرش نیز باید تغییراتی ایجاد شود.
- هفته نامه اطلاعات بورس شماره ۴۱۶