هدیه عظیمی - خبرنگار؛ ناترازی در شبکه بانکی و دارایی، بدهیهای سیستم بانکی، ناترازی بین درآمد و هزینه سیستم بانکی و اضافه برداشتها از بانک مرکزی از مشکلات عمدهای است که رئیس جدید بانک مرکزی در مصاحبههای خود مطرح کرده است. علی صالح آبادی حل این مشکلات را از برنامههای جدی خود در بانک مرکزی عنوان کرده است. به گفته وی، این مشکلات با همکاری سیستم بانکی و بانکها مرتفع میشود و در نهایت موضوع تورم را نیز مدیریت میکند. اعلام برنامههای جدید بانک مرکزی، با واکنش متفاوت کارشناسان و متخصصان روبهرو شده است.
استقلال بانک مرکزی در اولویت
علی سعدوندی، اقتصاددان با اشاره به اهمیت استقلال بانک مرکزی اظهار کرد: بانک مرکزی تاکنون قلک دولت بوده است. سیاست بانک مرکزی باید به طور مشخص به وظیفه اصلی خود که حفظ ارزش پول ملی است، بازگردد. وی با بیان اینکه عزم بانک مرکزی باید متمرکز شود و مسئولیت کنترل تورم را بر عهده بگیرد، گفت: توصیه اکید این است که رئیس جدید بانک مرکزی سعی کند شان و اعتبار بانک مرکزی را ارتفاء بخشد، باید بدانند اگر قرار است همچنان بانک مرکزی قلک دولت باشد، به جایی نخواهیم رسید.
سعدوندی با اشاره به اینکه ناترازی در شبکه بانکی و دارایی از جمله مشکلات عمده سیستم بانکی کشور است، افزود: اصلاح ناترازیها به ورودی و خروجی بانک مرکزی مربوط است و در صورتی که این ناترازی اصلاح شود، تورم به طور خودکار اصلاح خواهد شد. باید از علی صالح آبادی پرسید چگونه میخواهد ناترازی بانکهای دولتی مانند بانک ملی را رفع کند؟ آیا قرار است مقابل سازمان برنامه بودجه، وزارت اقتصاد، و دولت بایستد؟ آیا قرار است برای جبران کسری بودجه، اقتصاد کشور وارد رکود شود؟ یا قرار است سیاست چاپ پول ادامه یابد؟
وی بیان کرد: دو رئیس پیشین بانک مرکزی در زمان انتصاب، سیاستهای تثبیتی نرخ ارز را اولویت خود عنوان کردند و هر دو به دلیل پیروی از دولت شکست خوردند. رئیس جدید بانک مرکزی باید تکلیف خود را مشخص کند که آیا قرار است مستقل عمل کند و ریاست مستقیم بانک مرکزی را بر عهده داشته باشد یا جزیی از بدنه دولت و عضو هیات دولت باشد و همانند هر دو سلف خود، شکست بخورد.
این اقتصاددان در پاسخ به این پرسش که آیا راهکاری برای مدیریت بانک مرکزی و خروج از بحران فعلی وجود دارد، گفت: باید نرخ بهره و تورم هدف به شکل دقیق تعیین شود. نرخ بهره در دوره پیش ۲۰ درصد در نظر گرفته شد در حالی که تورم واقعی ۵۰ درصد بود.
وی افزود: آقای صالح آبادی باید با صاحبان صلاحیت مشورت کند و ساختار حقوقی بانک مرکزی را تغییر دهد تا اعتبار بانک مرکزی در جامعه بالا رود. تصمیمسازیها در بانک مرکزی همچون یک جراحی پیچیده مغز، تخصصی است. کسی که میخواهد مدیر ارشد بانک مرکزی باشد باید یا خود در رشته اقتصاد پولی صاحب تفکر باشد یا از نخبگان این رشته مشورت بگیرد و شورای سیاستگذاری پولی متشکل از متخصصانی متبحر و دلسوز باید تشکیل شود. سعدوندی با تاکید بر ضرورت استقلال بانک مرکزی گفت: استقلال بانک مرکزی باید به رسمیت شناخته شود. همچنین باید بودجه ارزی و بودجه ریالی جدا و رابطه بانک مرکزی با سایر ارکان مشخص شود.
تمرکز تقویت پول ملی
هادی حقشناس، کارشناس اقتصادی معتقد است: طبیعتا اساسیترین وظیفه رئیس کل بانک مرکزی، حفظ ارزش پول است. شاید وظایف مختلفی هم برای آن ذکر شود اما همه وظایف در راستای این نکته کلیدی است که آیا پول تقویت شده است یا خیر. به عنوان مثال، اگر به بانک مرکزی گفته میشود نقدینگی یا اضافهبرداشت بانکها را کنترل و سیاستهای پولی را به طور دقیق اجرا و انضباط پولی را رعایت کند یا شورای پول و اعتبار در اختیارشان گذاشته میشود و مجوزهای مختلف توسط مقام پولی برای بانکهای تجاری، صنعتی، کشاورزی و خدمات به بانک مرکزی واگذار میشود، صرفا به یک دلیل ساده است که «تقویت پول ملی» نام دارد. نماد این تقویت هم نرخ تورم است.
وقتی نرخ تورم دو رقمی شد، معلوم است که یا بانک مرکزی کوتاهی کرده یا دولت سیاستهای مالی، مالیاتی و ارزی خود را بر بانک مرکزی تحمیل کرده است، بنابراین بانک مرکزی زمانی موفق میشود که سیاستهای پولی را بهگونهای تنظیم کند که باقی بازارها پیرو آن باشند نه اینکه سیاست پولی پیرو سیاستهای مالی باشد. در این صورت میتوان گفت که بانک مرکزی موفق عمل کرده است.
در واقع سیاستهای پولی باید مستقل از سیاستهای مالی و مالیاتی باشد، البته این به معنای این نیست که مقام پولی یا بانک مرکزی اقدام به تقویت سیاستهای دولت نکند بلکه به این معناست که بازار پول مهمترین بازار در اقتصاد است. حال اگر این بازار متاثر از سیاستهای کلان باشد و به معنای دیگر دنبالهرو و پیرو سایر سیاستهای اقتصادی باشد، در نتیجه بانک مرکزی از وظیفه ذاتی خود که تقویت پول ملی است، فاصله گرفته و کنترل نرخ تورم تک رقمی محقق نخواهد شد.
همه روسای بانک مرکزی طبیعتا به دنبال این هستند که هدایت نقدینگی به سمت تولید باشد، انضباط پولی شکل بگیرد و بانکها اضافه برداشت نداشته باشند اما اینکه در عمل چه اتفاقی میافتد، باید دید عملکرد بانک مرکزی متناسب با برنامههای اعلامی یا راهبردهای آنها خواهد بود یا خیر؟
البته ناگفته نماند که بانک مرکزی متاثر از سیاستهای اقتصادی و محدودیتهای تحمیل شده بر دولت است. به عنوان مثال، fatf و تحریمهای ظالمانه آمریکا طبیعتا سیاستهای بانک مرکزی را تحت تاثیر قرار میدهند، بنابراین باید دید رئیس بانک مرکزی چگونه قرار است از این مسیر سخت عبور کند.
ماموریت اصلی کنترل تورم
کامران ندری، استاد اقتصاد دانشگاه امام صادق (ع) گفت: آنچه انتظار میرود رئیس کل بانک مرکزی انجام دهد، بحث کنترل نرخ تورم است. یعنی اولویت اصلی مقام پولی و بانکی کشور باید کنترل نرخ تورم باشد. اگر صحبت از نرخ ارز و رشد نقدینگی میکنیم، به این دلیل است که کنترل اینها منجر به کنترل نرخ تورم میشود، پس هدف کنترل نرخ تورم است و مسیر آن از طریق کنترل نرخ ارز و کنترل نقدینگی عبور میکند. به بیانی دیگر، آنچه رئیس بانک مرکزی در صحبتهای خود به آن اشاره کرده، در واقع راهکارهایی است که میتواند تورم را در اقتصاد کنترل کند، البته تا چه اندازه این راهکارها میتواند در کنترل تورم موثر باشد، بحثی تخصصی است. در واقع، مسیرهایی که مقام پولی برای کنترل نرخ تورم انتخاب کرده، هرچند مسیر درستی است اما چندان هموار و راحت نیست. چرا که بحث نرخ ارز، بستگی به مسئله تحریمها دارد و تا زمانی که این موضوع حل نشود، به راحتی نمیتوان نرخ ارز را کنترل کرد.
وی افزود: مسئله رشد نقدینگی نیز بستگی به حل مشکلات ساختاری در اقتصاد دارد که بخشی از این مشکلات مثل کسری بودجه از کنترل بانک مرکزی خارج است و در محل دیگری باید حل شود. آن بخشی که بانک مرکزی میتواند اثرگذار باشد، حوزه نظارت بر بانکهاست. یعنی بخشی از رشد نقدینگی به این دلیل است که وضعیت بانکها مساعد و مناسب نیست و بانک مرکزی برای اینکه بانکها در ایفای تعهدات خود با مشکل روبهرو نشوند، اقدام به تزریق پایه پولی در اقتصاد میکند که این موضوع به خودی خود منجر به رشد نقدینگی شده است. بنابراین درست است که اگر افزایش نرخ ارز و رشد نقدینگی کنترل و مهار نشود، باعث افزایش تورم میشود اما مدیریت این دو متغیر کار راحت و سادهای نیست و رئیس بانک مرکزی و تیم اقتصادی دولت باید در این باره صحبت کنند که نرخ ارز را در شرایط تحریمی چگونه مدیریت کنند یا چگونه قرار است، مشکل کسری بودجه بالای دولت و مسئله سلطه مالی دولت بر بانک مرکزی را حل کنند. علاوه بر این، زمانی که بخش عمدهای از بانکها گرفتار مشکلات مالی هستند و به تعهدات خود نمیتوانند عمل کنند و دچار کسری نقدینگی هستند، دولت چه راهکاری برای حل این معضل دارد. به بیان دقیقتر، تا این مسائل حل نشود، رشد نقدینگی در اقتصاد ما متوقف نخواهد شد.
این کارشناس اقتصادی ادامه داد: بانک مرکزی ماموریت مشخصی دارد که در وهله اول کنترل تورم است. با کاهش نرخ تورم، نرخ بهره اسمی کاهش مییابد، بیثباتی و نااطمینانی کم میشود، انتظارات تورمی مهار میشود و اعتماد عمومی به سیاستگذار و برنامههای احیاء اقتصاد افزایش مییابد و هزینههای سیاستگذاری و تصمیمگیری کم میشود. بنابراین با کاهش پایدار نرخ تورم بسیاری از مشکلات اقتصاد حل میشود؛ اما تا زمانی که تورم وجود دارد نه مشکل مسکن و نه مشکل تولید و نوسانات آن و نه حتی مسائلی از قبیل رانت و فساد اقتصادی حل نخواهد شد و به طور دائمی شاهد کاهش قدرت خرید مردم و گسترش شدید فقر در جامعه خواهیم بود. بنابراین بانک مرکزی باید روی وظیفه اصلی خود که کنترل تورم است، تمرکز کند و به بازارهای دیگر مثل بازار سرمایه و مسکن کاری نداشته باشد چرا که اگر تورم را کنترل کند، همه مشکلات به خودی خود حل میشود در غیر این صورت مشکلات برجای خواهد ماند.
ندری تصریح کرد: البته ناگفته نماند، انتظار میرود حالا که تیم اقتصادی دولت کامل شده است، این تیم راهکارها و برنامههای عملیاتی خود برای رفع مشکلات مهم و ساختاری اقتصاد را با جزئیات تفصیلی اعلام کند. ارائه راهحل موثر برای غلبه بر مشکلات اساسی اقتصاد وظیفه دولت است. کلیاتی مثل اهمیت مدیریت نرخ ارز یا کنترل رشد نقدینگی برای مهار تورم امری واجب و لازم است. مهمتر این است که بدانیم برنامه تفصیلی و عملیاتی دولت برای اعمال مدیریت پولی چیست؟ پیچیدگی و سختی کار در جزئیات برنامههاست که هم فنی و تخصصی است و هم اجرای آن با موانع متعدد سیاسی، فرهنگی و اجتماعی مواجه است. با اعلام جزئیات برنامههاست که مشخص میشود دولت تا چه حد به ابعاد مسائل اقتصادی از جهات مختلف اشراف دارد و تا چه حد برای حل این مشکلات مجهز و توانمند است.
- هفته نامه اطلاعات بورس شماره ۴۱۷