عرضههای اولیه مبحثی گسترده است؛ مدل قیمتگذاری برای IPO ها اشتباه است.
نکته بعدی اینکه وابسته به مثبت و منفی بازار نیست و اگر قیمت بسیار جذاب گذاشته شود ناخودآگاه سرمایهگذاران منابع مالی از بازارهای موازی میآورند و اقدام به خرید میکنند. بنابراین سازمان باید مدل IPO ها را تغییر دهد و مدل قیمتگذاری از طریق صندوقهای سرمایهگذاری برای سوق دادن مردم به سمت خرید و سرمایهگذاری و کشف قیمت منطقی توسط گروه تحلیل صندوقهای سرمایهگذاری حرکت درستی است اما اصل ماجرا این است که دامنه نوسان باعث میشود دیگر هیچ سرمایهگذاری قبل از IPO اقدام به تحلیل عرضه اولیه نکند و قیمتی را بگذارد که با توجه به دامنه موجود پایینتر از آن ارزش نداشته باشد، یا اتفاقی که در حالت عادی رخ میدهد و صندوقهای سرمایهگذاری اقدام به خرید در سقف قیمتی میکنند و هر روز صف خرید وجود داشته و به معاملهکنندگان خود میسپارند هر زمان صفهای خرید عرضه شد صندوق را به فروش برسانید.
بنابراین در اصل ماجرا نیز تفاوتی ایجاد نشد و همچنان این باگ عرضههای اولیه وجود دارد و اگر قرار باشد عرضه اولیهای صورت بگیرد، بسیار پایینتر از ارزش ذاتی عرضه شود یا با روش ساده P/E فوروارد زیر ۴ واحد عرضه شود که اگر عدهای هم معتقد باشند که اجحاف در حق سهامدار عمده است اما سهامدار عمده باید بپذیرد که با ورود به بازار سرمایه سهمش رشد میکند و میتواند بالاتر از آن معرفی و مشتری پیدا کند. در دنیا سهمی که عرضه اولیه و IPO میشود تا ۶ ماه سهامدار عمده یا ناشری که سهم را فروخته نمیتواند پول را خارج کند و باید برای بازارگردانی سهم نگه دارد و مهمتر از همه اینکه دامنه نوسان نباید در عرضه اولیه مخصوصا در روز کشف قیمت وجود داشته باشد که قشر نخبه خود قیمتگذاری کند و تمامی این موارد باگهای عرضه اولیه است که در بازار سرمایه ما وجود دارد.
تفاوتهای ساختاری بسیاری با بازارهای جهانی داریم زیرا بازار جهانی مبتنی بر اقتصاد آزاد و قیمتگذاری با مکانیزم بازار است، در بازار جهانی شرکتها خصوصی و رقابت کامل است اما بورس در کشور ما مشکل ریشهای و اساسی دارد که دولتی بودن اقتصاد و شرکتهای اصلی است. بنابراین شاکله اصلی بازار سرمایه را دولت تشکیل میدهد، نرخگذاری و دستکاری در بورس کالا در اختیار دولت است که این موارد به بازار آسیب وارد میکند و به جای اینکه تنظیمکننده بازار باشند، قیمتگذار هستند. اگر ریسک سرمایهگذاری را در کشور پایین و جذب سرمایهگذار کنند و خیال تولیدکننده و سرمایهگذار راحت باشد که وارد تولید و سرمایهگذاری میشود، این اتفاق باعث افزیش تقاضا برای نیروی کار و در نتیجه کاهش بیکاری میشود و درنهایت GDP رشد، سهم درآمد رفاه خانوار افزایش و رقابت بین تولیدکننده شکل میگیرد و قیمتها کاهشی میشود که به نفع مصرف کننده است. بنابراین یک زنجیره سادهای است که باید در کشور اجرا شود اما متأسفانه برخلاف این شکل میگیرد و بازار سرمایه که مبتنی بر عرضه و تقاضاست، آسیب میبیند.
- روزبه شریعتی- مدیر معاملات کارگزاری اقتصاد بیدار
- هفته نامه اطلاعات بورس _ شماره ۴۱۷