تاریخ انتشار: ۱۴ آبان ۱۴۰۰ - ۱۰:۰۰

در حال حاضر بازار رقیب اصلی بازار پول، بازار سرمایه و به‌طور کلی اقتصاد، بازار رمزارزهاست یعنی به هر میزان سخت‌گیری در بازارهای رسمی داخلی بیشتر و فضا ناامن‌تر شود، خروج سرمایه از کشور و ورود به بازارهای غیررسمی بیشتر خواهد شد که آسیب کلی به اقتصاد و مردم وارد می‌کند،

بانک و بازار سرمایه در چند مورد اشتراک منافع دارند؛ مورد اول اعتباراتی است که از کانال کارگزاری‌ها به سرمایه‌گذاران پرداخت که این اعتبارات از محل منابع بانکی تأمین می‌شود و سخت‌گیری یا تساهل بانک مرکزی در پرداخت این اعتبارات دست کارگزاری‌ها را در پرداخت و انتقال این اعتبارات به مشتریان باز و یا بسته می‌کند، در مواردی نیز وجود داشته است که بانک مرکزی سخت‌گیری کرده و اثر روانی زیادی بر جای گذاشته است.

مورد بعدی مسئله تعیین نرخ سود بانک‌هاست که تأثیر جدی بر روی بازار می‌گذارد، در برخی موارد توسعه‌ای نیز مانند انتشار اوراق‌های بدهی و ... باید با یکدیگر تعامل داشته باشند زیرا این مسئله که در بازار باز بانکی اوراق را به بانک مرکزی و بانک‌ها می‌فروشند و یا از آنخریداری می‌کنند از بستر بازار سرمایه انجام می‌شود، در چنین مواردی است که بانک مرکزی و بازار سرمایه می‌توانند با یکدیگر همکاری داشته و از یکدیگر حمایت کنند.
تلاش بانک مرکزی برای اعطای وام به کارگزاری‌ها با هدف حمایت از بورس نسبت معقولی دارد، نسبت اعتبار از کل سرمایه در گردشی که در بازار سرمایه است و این نسبت نباید اهرمی باشد که ریسک زیادی به سرمایه‌گذاران و بازار سرمایه تحمیل نشود، به‌شدت تنگ‌نظرانه و سخت‌گیرانه نباشد که گردش بازار را با کاهش شدید مواجه کند اما مسئله اصلی این است که اعتبار عامل کمکی در بازار است، هنگامی که سرمایه‌گذاران انگیزه نداشته باشند و قرار باشد در بازار با ضرر و زیان مواجه شوند، زیان کردن از اعتبار زیان بیشتری به سرمایه‌گذار وارد می‌کند بنابراین، این پرداخت اعتبار به کارگزاران برای اینکه به سرمایه‌گذاران انتقال دهند اقدام مثبتی است اما در عین حال باید نظارت باشد که به سرمایه‌گذاران پرداخت شود، البته که در عین حال عوامل بنیادی‌تری باید در بازار اتفاق افتد که لزوما مسئول آنها بانک مرکزی نیست.
به هر میزان که افراد احساس کنند نرخ بازده بدون ریسک بیشتری را می‌توانند در بانک‌ها دریافت کنند تمایل آنها برای پذیرش ریسک در بازار سرمایه کمتر می‌شود و از این نظر تمایل آنها برای سرمایه‌گذاری کمتر خواهد شد، بین بازه زمانی ۹۲ تا ۹۶ شاهد این موضوع بودیم که افزایش نرخ بهره بانک‌ها از میزان تورم که نرخ بازده بهره اسمی را مثبت کرده بود باعث کاهش انگیزه در همه زمینه‌های فعالیت اقتصادی شده بود و برای چندسال رکودی را در اقتصاد حاکم کرد، البته که تورم در آن زمان کاهشی بود اما به بهای رکودی بود که حاکم شده بود، بنابراین نرخ بهره بانکی می‌تواند بر بازار سرمایه تأثیرگذار باشد اما اعتماد سرمایه‌گذاران عامل مهمتری برای جذب سرمایه آنها در بازار سرمایه است. طبیعتا بخشی از درآمد شرکت‌های بورسی تحت عنوان درآمد سود سپرده‌های بانکی است اگرچه درآمد قابل توجهی است اما درآمد اصلی شرکت‌های بورسی نیست و نرخ بهره مرکب بیشتر درمورد بانک‌هاست که سهام آنها نیز در بورس وجود دارد و این آیتم بر روی آنها اثرگذار است و اگر حذف شود بهای تمام شده پول را برای بانک‌ها کاهش می‌دهد اما در مقابل کاهش انگیزه سپرده‌گذاران برای نگهداشتن سرمایه‌شان جالب توجه است.
در حال حاضر بازاری که رقیب اصلی بازار پول، بازار سرمایه و به‌طور کلی اقتصاد است بازار رمزارزهاست یعنی به هر میزان سخت‌گیری در بازارهای رسمی داخلی بیشتر و فضا ناامن‌تر شود، خروج سرمایه از کشور و ورود به بازارهای غیررسمی بیشتر خواهد شد که آسیب کلی به اقتصاد و مردم وارد می‌کند، به عنوان مثال سال‌های اخیر نرخ بهره بانک‌ها را از روزشمار به ماه‌شمار تغییر دادند گرچه برای بانک‌ها نرخ بهای تمام شده پول را با کاهش مواجه کرد اما اجحاف بزرگی در حق سپرده‌گذاران بود زیرا اگر فردی چند میلیارد تومان را ابتدای ماه وارد بانک می‌کرد و قبل از پایان ماه آن را خارج می‌کرد، بانک یک ریال سود برای آن پول به سرمایه‌گذار پرداخت نمی‌کرد، در حالی که با آن پول کار و سود کسب می‌کرد طبیعتا باعث ناراحتی و نارضایتی سپرده‌گذاران می‌شود و سرمایه خود را به بازاری می‌برند که بتوانند از آن استفاده و در آن کار کنند.

  • مهدی رادان - کارشناس بازار سرمایه
  • هفته نامه اطلاعات بورس - شماره ۴۲۰