دو سالی می‌شود که فروشگاه‌های زنجیره‌ای مختلف در حال دادن فرانچایز یا همان نمایندگی به مردم عادی هستند و کسب‌وکار خود را به این شکل گسترش می‌دهند. مسیری که افق کورش در آن پیشگام بود حالا حتی از سوی فروشگاهی زنجیره‌ای مثل رفاه هم در حالی پیگیری است و فروشگاه‌های زنجیره‌ای مختلف با تسهیلات گوناگون در حال واگذاری نمایندگی به مردم هستند.

به گزارش صدای بورس، همین مسئله در کنار امکانات گسترده فروشگاه‌های زنجیره‌ای، از جمله زنجیره تامین قدرتمند آن‌ها، باعث شده تا برخی، به خصوص خرده فروشی‌های محلی، فروشگاه‌های زنجیره‌ای را تهدیدی برای بخشی از فرصت‌های شغلی به ویژه فرصت‌های شغلی محلی در خرده فروشی‌ها بدانند. اما آیا این مسئله درست است؟

در نگاه اول این حرف درست است. یک فروشگاه زنجیره‌ای می‌تواند بیش از ۱۰۰ متر مساحت داشته باشد، حتی نمایندگی محلی یک فروشگاه زنجیره‌ای هم عموما فضایی بیش از ۸۰ متر دارد. این یعنی در بدترین حالت مساحت یک فروشگاه زنجیره‌ای چهار برابر یک خرده فروشی محلی است.

امتیاز دومی که فروشگاه زنجیره‌ای به خرده فروشی محلی دارد زنجیره تامین است. کالای یک نمایندگی را شرکت مادر با بهترین قیمت تامین می‌کند، اما خرده فروشی محلی برای تامین هر جنس نیاز به میزان قابل توجهی از دوندگی دارد و احتمالا در نهایت نیز نمی‌تواند تمام کالاها را با بهترین قیمت تامین کند.

امتیاز سوم نیز محصول امتیاز دوم است. نمایندگی فروشگاه زنجیره‌ای به لطف خرید عمده عموما کالاهای خود را ارزان‌تر از خرده فروشی محلی تامین می‌کند، این یعنی نمایندگی‌ها قیمتی رقابتی دارند که در بازار این روزها امتیاز بزرگی است.

در نگاه اول فروشگاه‌های زنجیره‌ای در حال خُرد کردن خرده فروشی‌های محلی هستند، اما واقعیت این است که تمام ماجرا به همین جا خلاصه نمی‌شود.

پیش از هر چیز باید بدانیم با وجود توسعه سریع فروشگاه‌های زنجیره‌ای، هنوز که هنوز است سهم عمده بازار دست خرده فروشی‌ها است. بر اساس آخرین آمار سهم فروشگاه‌های زنجیره‌ای در صنعت خرده‌فروشی در ایران حدودا ۱۵ درصد است اما در کشورهای توسعه‌یافته این سهم به بیشتر از ۷۰ درصد می‌رسد.

مسئله دوم اما ذات توسعه و پیشرفت است. وقتی ماشین اختراع شد کالسکه‌ها کنار گذاشته شدند، اما بیشتر کالسکه ران‌ها تبدیل به راننده ماشین شدند. وقتی هواپیما اختراع شد کسی ماشین را کنار نگذاشت بلکه فرصت‌های جدیدی ایجاد شد.

ماجرای خرید و فروش هم همین است. ابتدا فروشنده پشت گیشه بود، خریدار درخواست جنس می‌کرد و فروشنده جنس می‌داد. بعد فروشگاه‌های بزرگ شد و خریدار خودش جنس را انتخاب کرد و به فروشنده مراجعه کرد. بعد سر و کله فروشگاه‌های بزرگ پیدا شد که نسل اول فروشگاه‌های زنجیره‌ای از آن‌ها پدید آمدند. فروشگاه کوروش در قبل از انقلاب و شهروند و رفاه در بعد از انقلاب نمونه بارز این فروشگاه‌ها هستند. بعد هم سر و کله خرید اینترنتی پیدا شد. ذات توسعه و پیشرفت چنین است و نمی‌شود در برابر آن ایستاد بلکه باید با آن همراه شد و از آن به عنوان یک فرصت نهایت استفاده را برد.

تاسیس نمایندگی یک فروشگاه زنجیره‌ای در یک محله شاید دو خرده فروشی را ببند و ۵ نفر را بیکار کند. اما آن نمایندگی به ۳ صندوق دار در دو شیفت، فروشند، تدارکات، مدیر فروشگاه و نظافت چی نیاز دارد. یعنی در بدترین حالت یک فروشگاه زنجیره‌ای معادل یک خرده فروشی محل شغل ایجاد می‌کند، با این تفاوت که خدمات بیشتری به مشتریان ارائه داد، سود بیشتری به صاحبانش رسانده و مزایای بیشتری به کارکنانش می‌دهد.

تنها در یک نمونه کارکنان فروشگاه‌های زنجیره‌ای شامل مزایایی مثل قرارداد حقوق ثابت، بیمه، عیدی و بن خرید نیز می‌شوند که به شکل محسوسی مزایایی بیش از کارگر یک فروشگاه محلی دارد.