تاریخ انتشار: ۱۱ دی ۱۴۰۰ - ۱۳:۵۳

واقعیت این است که امید داشتن کاری سخت و طاقت فرساست چون به آنچه در اختیار نداریم مربوط است و هر چه رؤیایمان دور از دسترس باشد، نیازمان به امید بیشتر است.

بیش از یکسال است که امید برای بسیاری از سرمایه‌گذاران رخت بربسته و تقریبا همگی منتظر چیزی شبیه معجزه هستند چون وعده‌ها و حمایت‌ها تا کنون اثربخش نبوده و معامله گران و سرمایه‌گذارانی که به نحوی با بازار سرمایه در ارتباطند در زیر سایه ناامیدی به سر برده و به دنبال یک ناجی، حیران هستند.

آیا کماکان می‌توان امیدوار بود؟ هر شخصی که باور دارد زندگی ارزش زیستن دارد قطعا امیدوار است و اساساً زیستن با امید تعریف می‌شود. اما واقعیت این است که امید داشتن کاری سخت و طاقت فرساست چون به آنچه در اختیار نداریم مربوط است و هر چه رؤیایمان دور از دسترس باشد، نیازمان به امید بیشتر است.

  • بیشتر بخوانید:

کدام نمادها امروز مشکوک بودند؟ ۱۱ دی ماه ۱۴۰۰

حال پرسش اینجاست که چگونه می‌توان امید را در دل زنده نگه داشت که نه فقط مثبت اندیشیِ مفرط باشد و نه منفی بافی‌های فراوان که ما را اسیر توهمات سازد؟ «امید» بر دو نوع است و هر دو در ارتباط با یکدیگرند. اولین نوع، «امید عاطفی» است که بر پایه احساس و هیجان است (مثل روزهای سبز شاخص). نوع دیگر «امید شناختی» است که نوعی نگرش است و در واقع تعهد ماست نسبت به باور یا آرمانی که پایه‌های امیدمان را بر آن ساخته ایم. این نوع امید با خود شهامت و اعتماد به نفس به همراه دارد. فارغ از مسائل و رخدادهای پیش آمده در بازار، خودمان در درون خود نیاز داریم اقدامی انجام دهیم و نور امید را در دل خود روشن کنیم. فراموش نکنیم که همگی برای بهبود کیفیت زندگی تلاش می‌کنیم، همه اهدافی داریم که برایش می‌جنگیم. همگی در یک نظام جامع تحت عنوان اجتماع، خانواده، فرد، طبیعت، گروه دوستان و محیط اطراف زندگی می‌کنیم. قرار نیست با به هم خوردن یک بخش از این نظام، کل آن را از تعادل خارج کنیم. قرار است در این جا چه نقشی داشته باشیم؟ بازنده یا برنده؟
به گذشته خود نگاهی بیندازیم و ببینیم آیا روزهایی بوده که شرایط سخت و طاقت فرسایی داشتیم و فقط با توکل و امید و هدف و برنامه ادامه دادیم و الان از آن چالش به عنوان نقطه عطف و حتی نقطه شروع یک فرآیند یاد می‌کنیم؟ پس می‌شود دوباره شروع کرد با تجربه بیشتر و انگیزه بالاتر. با امید و برنامه.

این نوشتار ادامه دارد...

  • حمیدرضا پایون - مدرس مرکز آموزش مدیریت دولتی ایران