پیش از بحران مالی ۱۹۹۷ آسیا، چهار کشور شرق آسیا که از آنها با عنوان «ببرهای اقتصادی آسیا» یا چهار اژدهای اقتصادی آسیا نام میبرند، نرخ رشد اقتصادی چشمگیری را تجربه کردند. این چهار کشور، کره جنوبی، تایوان، سنگاپور و هنگکنگ بودند که در فاصله بین دهه ۱۹۶۰ تا ۱۹۹۰ میلادی به میانگین نرخ رشد بالای ۷ درصد دست یافتند. همگام با این موفقیت اقتصادی، بازارهای سهام این کشورها نیز در مسیر رشد قرار گرفتند.
کارشناسان، تکیه بر نوسازی سریع صنعتی و تمرکز بر فناوری «هایتک» را دو دلیل اصلی رشد قدرتمند این کشورها میدانند. به گفته بسیاری از پژوهشگران، این نوسازی صنعتی و تمرکز بر فناوری بر بستر اجرای سیاستهای صادراتمحور و توسعهای به بار نشسته است. اهمیت رشد مداوم این کشورها موجب شد تا اصطلاح «معجزه اقتصادی شرق آسیا» برای آن ساخته شود. تاکنون پژوهشهای متعددی پیرامون چرایی و چگونگی رخ دادن این معجزه اقتصادی انجام شده که حاوی آموزههای مختلفی برای کشورهای دیگر است.
- بیشتر بخوانید:
بانک جهانی در کتابی که در سال ۱۹۹۳ با عنوان «آموزههای شرق آسیا» منتشر کرده، به این موضوع پرداخته و نوشته است: پیشرفت اقتصادی شرق آسیا خارقالعاده بود. هیچ گروه دیگری از کشورهای در حال توسعه تاکنون نتوانسته در زمینه افزایش نرخ رشد، کاهش فقر، نفوذ در بازارهای جهانی و افزایش استانداردهای زندگی به اندازه ببرهای شرق آسیا به موفقیت دست یابد. در دو دهه ۷۰ و ۸۰ میلادی، درآمد سرانه در این منطقه تقریبا چهاربرابر شد، فقر مطلق به طور میانگین به میزان دو سوم کاهش یافت، نرخ رشد جمعیت به سرعت نزولی شد و سطح بهداشت و آموزش به طور چشمگیری بهبود پیدا کرد. موفقیتهای این چهار کشور راه را برای ظهور نسل دوم صنعتیسازی سریع و اقتصادهای دارای نرخ رشد بالا هموار کرد. در ادامه همین موفقیتها شاهدیم که امروز چین به موتور رشد اقتصادی آسیا و حتی جهان تبدیل شده است.
اگرچه اغلب اقتصادهای شرق آسیا را به عنوان یک گروه میشناسند، اما در واقع کشورهای در حال توسعه شرق آسیا از نظر اقتصادی، ثروت عمومی، جمعیت، منابع طبیعی و بسیاری موارد دیگر در وضعیت یکسانی قرار ندارند. معجزه اقتصادی شرق آسیا درسهای زیادی در خود دارد که میتواند مورد استفاده کشورهای در حال توسعه قرار گیرد اما شاید مهمترین آموزه این رویداد، «ضرورت تغییر و بهینهسازی قوانین و مقررات تجاری برای نفوذ و حضور در بازارهای جهانی» باشد.
این گروه از کشورهای در حال توسعه با درک ضرورت بهینهسازی و اصلاح قوانین و مقررات تجاری، دست به اجرای سیاستهای صادراتمحور و توسعهای زدند. در این مسیر، بازارهای سهام این کشورها نیز با تاثیرپذیری از سیاستهای توسعهای و اصلاح قوانین بر مبنای عرف جهانی، به رشد مطلوبی دست یافتند. گام بعدی این بازارها، بینالمللی شدن بود که در آن نیز به موفقیت دست یافتند.
- علی دانیال - روزنامه نگار