به گزارش صدای بورس، دیون رابویین، گزارشگر وال استریت جورنال میگوید: نرخ تورم در آمریکا رکورد ۴۰ ساله را شکست.
اگر به صبحت شرکتها درباره افزایش قیمتها گوش کرده باشید، احتمالا صدای آه و نالهشان هم شنیدهاید: وای برمن! راهی جز افزایش قیمتها نداریم، هزینه نیروی کار در حال افزایش است و... همه اینها دروغ است!
واقعیت تورم این است: شرکتها عاشق تورم هستند. میگویم چرا و نشان میدهم که چطور از آن نفع میبرند. تورم چیزی نیست که یکباره اتفاق بیفتد. مردم آن را به وجود میآورند. وقتی شرکتها اقدام به انتشار اطلاعیه درباره قیمتهای جدید میکنند، در واقع در حال برنامهریزی هستند.
اما واقعیت این است که آنها مجبور به افزایش قیمتها نیستند بلکه قیمتها را افزایش میدهند چون میتوانند. اینها را میدانم چون از گزارش درآمدشان خبر دارم. وقتی شرکتها با سرمایهگذاران درباره لزوم افزایش قیمتها حرف میزنند، به طور شفاف میگویند که این کار به نفع کسبوکار ماست.
در سراسر جهان، شرکتها با افزایش هزینههای مواد اولیه، نیروی کار و... روبهرو هستند. اما در همین حال، قیمت محصولات و خدمات را بیش از این هزینهها افزایش میدهند. از روی حاشیه سود خالص به این موضوع پی میبریم. در اصطلاح عامیانه، حاشیه سود خالص یعنی درصد سودی که شرکت از هر دلار فروش کسب میکند.
طی سال گذشته حاشیه سود خالص شرکتها به رکوردهای بالایی دست یافت و انتظار میرود در سال آینده دوباره افزایش یابد. در واقع تحلیلگران پیشبینی میکنند که امسال حاشیه سود خالص شرکتها دوباره رکورد بزند چون از نظر تاریخی فاصله بزرگی بین هزینهها و سود شرکتها به وجود آمده است.
و همزمان، اقتصاددانان و تحلیلگران بازار سهام پیشبینی میکنند که تورم به طور مداوم و به آرامی کاهش خواهد یافت. بنابراین انتظار میرود که شرکتها همچنان به افزایش قیمتها ادامه دهند هر چند آنها میگویند این روند نزولی خواهد بود.
در حقیقت شرکتها عاشق این هستند چون به افزایش درآمدها منجر میشود. دادهها به خوبی نشان میدهند که شرکتها چگونه از این سودها استفاده میکنند. آنها اقدام به بازخرید سهام میکنند تا قیمت سهمشان را افزایش دهند و با این کار، مدیران ارشد به پاداش خوبی میرسند.
اما پرسش این است که شرکتها چطور قادر به انجام این کار هستند؟ کتاب اقتصاد پایه به ما میگوید، وقتی شرکتها اقدام به افزایش قیمتها میکنند، شرکتهای کوچکتر و کارآمدتر وارد میدان میشوند و با شکار مشتریان دیگران، کسبوکار آنها را مختل میکنند؟
خب این درست است، اما با این که کنگره آمریکا جلسات زیادی برای روزآمد کردن قوانین ضدانحصار برگزار کرده است، در ۳۰ سال گذشته، ما شاهد ضعیفترین سیاست دولت و سایه سنگین شرکتها در این حوزه بودهایم.
به بیان دیگر، در حال حاضر رقابت ناچیزی وجود دارد و شرکتهای بزرگ میداندار هستند و به دلیل همهگیری ویروس کرونا و سیاستهای فدرال رزرو، شرکتهای بزرگ قدرت بیشتری پیدا کردهاند. در مارس ۲۰۲۰ فدرال رزرو اعلام کرد که مقادیر نامحدودی از اوراق بدهی خزانهداری و اوراق بدهی شرکتی، حتی اوراق شرکتی بیارزش را خریداری خواهد کرد.
این برنامه به شرکتهای بزرگ امکان داد تا با هزینه بسیار نازل، استقراض کنند. به طوری که برخی شرکتها با کمترین هزینه در طول تاریخ استقراض کردند. شرکتهای بزرگ از این فرصت استفاده و خود را از گزند رقابتهای احتمالی ایمن کردند.
در مقابل، شرکتهای کوچک که برای انتشار اوراق بدهی به اندازه کافی قدرت نداشتند، نتوانستند پولی استقراض کنند. در واقع سختگیری بانکها برای اعتبار دادن به این شرکتها افزایش یافت و تامین اعتبار تجاری و صنعتی به شدت کاهش پیدا کرد.
بنابراین شرکتهای بزرگ حجم بالایی از نقدینگی را به دست آوردند و شرکتهای کوچکتر را از گردونه رقابت حذف یا آنها را تصاحب کردند. پس دیگر نگران رقابت نیستند. به همین راحتی، شرکتهای بزرگ همچنان به افزایش قیمتها ادامه میدهند و مطمئن هستند که مشتریان به خرید ادامه خواهند داد.
حدود ۱۰۰ شرکت بورسی بزرگ آمریکا گزارش دادهاند که حاشیه سود خالص سال ۲۰۲۱ آنها دستکم ۵۰ درصد بیشتر از سال ۲۰۱۹ بوده است. این بخش بزرگی از اعداد و ارقام خردهفروشی سال قبل بود.
هراس از احتمال افزایش قیمتها باعث شد تا مصرفکنندگان به خرید بیشتر روی آورند. پس دفعه بعد که چیزی درباره افزایش قیمت شرکتها به دلیل رشد تورم شنیدید، بدانید که موضوع چیز دیگری است. واقعیت این است: شرکتها قیمتها را بالا میبرند و به همین دلیل، نرخ تورم هم افزایش مییابد.