پس از فراز و فرودهای بسیار در سه سال گذشته، بازار سرمایه ایران مدتی طولانی است که در انتظار اخبار مهمی به سر میبرد که بر وضعیت اقتصاد کلان ایران و بنگاههای بزرگ تأثیر خواهد گذاشت.
در این میان نهتنها استخوانهایِ لایِ زخم مانده فضای سیاستگذاری ایران - همچون ماجرای برجام و بازگشت ایران به بازارهای بینالمللی، تحریمها و... - دردناک و ماندگار شدهاند، بلکه اتفاقاتی همچون جنگ روسیه و اوکراین و بحرانهای اقتصاد داخلی ایران (همچون گرانیها) نیز بر آنها افزوده شده و نااطمینانیها در بازارهای مالی (و فضای کسبوکار) را افزایش داده است. با این اوصاف سؤال پیش روی فعالان اقتصادی و مشارکتکنندگان در بازار سرمایه این است که هر کدام از این مسائل چه تأثیری بر چشمانداز بازار سرمایه ایران خواهند گذاشت و سرمایهگذاران و نهادهای مالی و همچنین سیاستگذاران بازار سرمایه چگونه باید این مسائل را تحلیل کنند؟
بدیهی است پاسخ به این ابهامات در ظرفیت این یادداشت نمیگنجد و اساساً سطح نااطمینانی این موضوعات بهحدی است که تحلیل هر کدام نیاز به بررسی و پیشبینی متغیرهای متعددی دارد.
خبرهایی که از مذاکرات برجام به گوش میرسد چندان امیدوارکننده نیست و تغییرات قیمت ارز در این روزها که البته بخشی هم ناشی از سیاستگذاریهای داخلی است نشاندهنده نگاه منفی فعالان اقتصادی به حصول توافقی جامع در کوتاهمدت است. البته اهالی بازار سرمایه مدتهاست که با این نا اطمینانی کنار آمدهاند و تأثیر تغییرات قابلپیشبینی را هضم کردهاند. تغییر احتمال انجام توافق خود را در قیمت ارز نشان میدهد و بسیاری از بازیگران بازار نوسانات اخبار را در قیمت ارز بررسی میکنند؛ بهطوریکه این روزها کمتر درباره خود «برجام» صحبت میکنند.
تجاوز نظامی روسیه به اوکراین از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر شرایط اقتصاد جهانی در ماههای گذشته بوده است. این ماجرا نهتنها بر قیمت کالاهای اساسی اثر گذاشت بلکه موازنه سیاسی در جهان و بهویژه در اروپا را هم تغییر داد و از این رو اثرات بلندمدتتری بر بازارها نیز خواهد گذاشت. واقعیت این است که بخشی از بازدهی بازار سرمایه در هفتههای گذشته با تغییرات قیمت کالاهای اساسی در بازارهای جهانی مرتبط است و از این رو بررسی موازنه قدرت در این درگیری میتواند بر پیشبینی میانمدت صنایع بورسی نیز اثرگذار باشد. طولانی شدن منازعه جریان سرمایهگذاری بلندمدت را نیز تحت تأثیر قرار میدهد و البته ریسک تأمین مواد اولیه برای برخی صنایع و برخی از کالاهای اساسی را برای دولتها بههمراه خواهد داشت. شاید بررسی تأثیر غیرمستقیم تجاوز نظامی روسیه بر مذاکرات برجام، برای اقتصاد ایران از اهمیت بیشتری برخوردار باشد.
موضوع دیگری که اقتصاد ایران را تحت تأثیر قرار خواهد داد و ممکن است منجر به تغییر رفتار سیاستگذارانه دولت در آینده نیز بشود، اقدام دولت به حذف یارانه در بخشهای مختلف اقتصادی، افزایش یارانه نقدی و گرانی کالاهای مصرفی است. دولت جدید آشکارا با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم میکند و به نظر میرسد چارهای جز اقدام به برخی اصلاحات اساسی در اقتصاد ایران ندارد. اما سرمایه اجتماعی اندک، بیاعتماد عمومی به محاسبات سیاستگذاری و همچنین تداوم اصلاحات و عمق مشکلات اقتصادی دهکهای با درآمد پایین از جمله کلیدیترین موانع بر سر راه اجرای سیاستهای اصلاحی است.
دولت اگر در محاسبات حذف ارز ترجیحی و جایگزینی یارانه نقدی برای جبران آسیبهای اقتصادی آن اشتباه کند، میزان کسری بودجه افزایش خواهد یافت و اثرات تورمی آن در میانمدت گریبان خودش را خواهد گرفت. همچنین زمانبندی اجرای تصمیمات نیز از اهمیتی اساسی برخوردار است، بخشی از جامعه چنان درگیر مشکلات اقتصادی است که نمیتواند منتظر نتایج مثبت سیاستهای تجویزی دولت بماند. ابهام مهم در سیاست حذف ارز ترجیحی مورد تأکید اقتصاددانان، این است که آیا دولت دست از سر قیمتگذاری محصولات نهایی بر خواهد داشت یا نه؟ اگر دولت همزمان با حذف یارانههای غیرنقدی و جلوگیری از توزیع رانت بهوسیله ارز، سیاست قیمتگذاری محصولات شرکتهای بورسی را رها نکند و بر اشتباهات گذشته خود پافشاری کند، حاشیه سود بسیاری از صنایع و شرکتهای مهم کاهش خواهد یافت. اما اگر سیاستهای اصلاحی به تصمیمات دولت نیز برسد بهاحتمال بسیار زیاد اوضاع صنایع در میانمدت بهبود خواهد یافت.
موفقیت یا شکست دولت سیزدهم به عوامل بسیاری گره خورده است. اگرچه بخشی از این عوامل در کنترل و اختیار دولتمردان نیست، اما اقناع نخبگان و اطلاعرسانی شفاف به عموم مردم و همچنین زمانبندی درست در اجرای سیاستها و البته اصلاح برخی رفتارهای نادرست سیاستگذارانه میتواند راهگشای دولت باشد و به رشد بازار سرمایه نیز کمک کند؛ بازاری که دولت بهزودی برای تأمین مالی به آن نیاز خواهد داشت و بهتر است اعتماد را به آن برگرداند.
- سعید اسلامی بیدگلی - دبیرکل کانون نهادهای سرمایهگذاری ایران