اوکراین دومین ذخایر بزرگ شناخته شده گاز طبیعی اروپا را کنترل میکند که تقریباً ۸۰ درصد آن در شرق رودخانه «دنیپرو» قرار دارد. بااینحال، این ذخایر کمتر از ۳ درصد کل ذخایر گاز طبیعی روسیه است. اگرچه اوکراین از نظر تئوری ممکن است ذخایر گاز شیل قابلتوجهی داشته باشد، اما این ذخایر تا حد زیادی «ثابت نشده» است و روسیه در حال حاضر هیچ تجربه یا فناوری خاصی برای تولید گاز شیل ندارد.
فناوری؛ بازیساز اصلی
روسیه همواره برای تولید نفت شیل به فناوری غربی متکی بوده است. بااینحال، این اتکا از سال ۲۰۱۷، یعنی زمانی که ایالات متحده تحریمهایی را برای ممنوعیت شرکتهای امریکایی از ارائه فناوریهای استخراج نفت شیل به روسیه اعمال کرد، به طور جدی با مانع مواجه شده است. بااینحال، اجازه دهید فرض کنیم که روسیه بهشدت تشنه ذخایر گاز اوکراین است. حتی در این صورت، مدل کنونی عملیات نظامی روسها از هدف مفروض پشتیبانی نمیکند. در نتیجه، اگر هدف آنها تصاحب منابع گازی بود، اکثریت نیروهای روسی در خط سامی ـ خارکیف برای پیشروی به سوی «پولتاوا» جمع میشدند در حالی که محورهای اصلی اولیه پیشروی به سمت کیف و بخش جنوب شرقی کشور متمرکز شده است و سامی ـ خارکیف نقش فرعی ایفا میکنند.
از طرف دیگر، فروش گاز طبیعی بهشدت توسط زیرساختهای حملونقل محدود شده است. روسیه باید یا گاز را از طریق خطوط لوله موجود، به کشورهای اتحادیه اروپا بفرستد یا یک کارخانه گاز طبیعی مایع (LNG) بسازد تا آن را به سراسر جهان صادر کند. هر دو گزینه بیش از حد خوشبینانه به نظر میرسند. اتحادیه اروپا سالهاست که پروژههای متعدد متنوعسازی تأمین گاز موردنیاز خود را آغاز و اکنون که روسیه به اوکراین (و به عبارت دیگر، امنیت گاز اروپا) حمله کرده، برنامهای را برای «مستقل کردن اروپا از سوختهای فسیلی روسیه تا قبل از سال ۲۰۳۰» اعلام کرده است. جنایات روسیه علیه غیرنظامیان اوکراینی ممکن است این طرح را بیش از پیش تسریع ببخشد.
روسیه؛ نیازمندتر از اروپا
روسیه از بسیاری جهات بیشتر به «صادرات گاز به اروپا» وابسته است تا اتحادیه اروپا به واردات از روسیه. براساس بررسی آماری بریتیش پترولیوم (BP) در سال ۲۰۲۱، اروپا در سال ۲۰۲۰ ـ به استثنای بلاروس ـ تقریباً ۷۸ درصد از کل صادرات گاز طبیعی روسیه را به خود اختصاص داده است. این عدم تناسب در صادرات از طریق خطوط لوله که اروپا ۸۵ درصد از صادرات روسیه را به خود اختصاص داده است، حتی بیشتر قابلتوجه است. در مقابل، سهم چین کمتر از دو درصد است. صادرات گاز به چین از طریق خط لوله تنها چند سال پیش آغاز شد و انتظار میرود در سالهای آینده افزایش یابد. اما اگر روسیه نتواند بیشتر گاز خود را به اروپا بفروشد، خطوط لوله جدید به چین، راهحل آسانی را ارائه نخواهد کرد. انتقال گاز روسیه به چین از میدانهای گازی سیبری شرقی تأمین میشود، در حالی که صادرات به اروپا متکی بر ذخایر گاز سیبری غربی است. از نظر تئوری، LNG که امکان صادرات گاز در سراسر جهان را فراهم میکند، میتواند راهی برای حل همه این مشکلات زیرساختی انتقال گاز باشد. اما ظرفیت تولید LNG روسیه محدود است و بیشتر آن در حال حاضر به مشتریان غیراروپایی اختصاص داده شده است. در سال ۲۰۲۰، صادرات LNG به اروپا - ظرفیتی که میتوان بهراحتی به کشورهای دیگر منحرف کرد ـ تنها ۷ درصد از کل صادرات گاز طبیعی روسیه را به خود اختصاص داد.
روسیه برای ایجاد ظرفیتهای جدید LNG برنامهریزی کرده است، اما ـ دوباره ـ این امر از نظر فنی و مالی تحت تحریمهای جدید دشوار خواهد بود، بهویژه به دلیل اینکه روسیه فاقد فناوری مایعسازی است. طبق گزارشها، نواتک روسی در حال کار روی فناوری مایعسازی خود است، اما نتایج تاکنون رضایتبخش نبوده است. با توجه به شرایط ژئوپلیتیک کنونی، تکیه بر فناوریهای غربی ممکن است بهزودی برای روسها غیرممکن شود.
آلمان قبلاً از پروژه LNG قطب شمال اعلام عدم همکاری کرد و این پروژه در حال از دست دادن حمایت مالی است. یکی از سهامداران یعنی توتال انرژی فرانسه، قبلاً تعلیق تدریجی فعالیتهای خود در روسیه را اعلام کرده بود، در حالی که بانکهای ایتالیایی بنابه گزارشها در حال بررسی مسدود کردن منابع مالی هستند. همین امر در مورد هر طرح احتمالی برای ساخت یک کارخانه جدید LNG برای صادرات گاز طبیعی استخراجشده از میادین گاز اوکراین نیز صدق میکند. همانند زیرساختهای جدید خط لوله، توسعه نیروگاههای LNG خود راهی طولانی و پرهزینه برای روسیه خواهد بود که اکنون به اوکراین حمله کرده است. حتی تصاحب میدانهای گازی اوکراین برای توجیه جبران هزینههای تهاجم روسیه به این کشور، بسیار کوچک به نظر میرسد، چرا که نگهداری آنها بسیار سخت است و بهرهبرداری از آنها برای روسیه تقریباً غیرممکن است.
- «کریستینا مارسینک» پژوهشگر علم سیاست در اندیشکده RAND
- فراز پارسی: مترجم