پس از عبور از دوران نزولهایی که از نیمه دوم سال ۱۳۹۹ آغاز شد و تا ماههای پایانی سال ۱۴۰۰ هم ادامه دار بود، از اسفند ماه شاهد تقویت معاملات در بازار سرمایه بودیم به شکلی که بازار فروردین و اردیبهشت ماه خوبی را سپری کرد و اکثر سهام شرکتها از کفهای قیمتی پاییز و زمستان سال گذشته فاصله گرفتند و به تناسب پتانسیلهایی که داشتند، بازدهیهای حداقل ۲۰ درصدی را برای سهامداران خود به ارمغان آوردند تاجایی که برخی نمادها بازدهی بیشتر از صد درصد را نیز تجربه کردند.
در اوضاع تورمی حاکم بر بازارها و رشد بازارهای رقیب باوجود اینکه شاخص بورس نیز در دو ماه ابتدایی سال جاری رشد کرد، اما برخی نمادها به دلایلی نتوانستند بازدهی متناسبی را نصیب سرمایهگذاران خود کنند که عمدتا دلایل آن را در عواملی همچون قیمت گذاری دستوری، نگرانیهای سرمایهگذاران و تحلیلگران درمورد نحوه محاسبه سود و زیان شرکتها، عدم تحقق انتظارات از گزارشات شرکتها و ریسکهای عمومی محیط اقتصادی و اجتماعی باید جستجو کرد. همچنین نگرانیهای مربوط به شورای امنیت و شرایط بازارهای جهانی را هم میتوان با احتیاط زیاد سرمایه گذاران بورسی مرتبط دانست.
البته باید توجه کنیم که در کنار این فاکتورها افزایش ارزش دلار میتواند مقدار مهمی از کاهش احتمالی قیمتهای جهانی را جبران کند. با توجه به مجوزی که بانک مرکزی به شرکتها برای عرضه دلار آنها به صرافیها داده است، به نظر میرسد گروههای مختلفی در بازار از جمله گروه فلزات اساسی، پتروشیمیها، معدنیها، پالایشیها و... پتانسیلهای خوبی داشته باشند. به دلیل اینکه در فصل مجامع هستیم، شرکتهای زیادی را در صنایع مختلف میتوان پیدا کرد که بعد از تقسیم سودهای نقدی، در محدوده قیمتی جذابی قرار میگیرند و p/e های کمتر از ۵ آنها ریسک بالایی به سرمایه گذاران تحمیل نمیکند.
البته در کلیات بازار پتانسیل رشد وجود دارد و به نظر میرسد در صورت رفع برخی ابهامات در صنعت پتروشیمی، پالایشگاهها، فلزات اساسی، معدنیها و سیمانیها بتوانیم در صورت بهبود وضعیت بازار تقویت معاملات را در تابستان مشاهده کنیم. از طرفی گروههای دیگری هستند که به واسطه اخبار، توافقات، قراردادها و تغییرات مالکیتی که ممکن است حاصل شود، میتوانند مورد اقبال و توجه قرار بگیرند. از جمله این شرکتها به گروههایی مثل خودرویی ها و یا صنعت بانکداری که به واسطه برجام و یا سود ناشی از سرمایهگذاریهای خود یا نرخ تسعیر در گزارشات شش ماهه میتوان اشاره کرد که با مخابره شدن شایعات و اخبار مربوطه به بازار میتوانند مورد توجه قرار بگیرند.
در مجموع به نظر می رسد که ریسکهای سیستماتیک، بی اعتمادی و کم رمقی ارزش پایین معاملات همچنان مهمترین مسائل بازار است که در صورت پایدار بودن آن نباید بازدهی جذابی را از کلیات بازار در کوتاه مدت انتظار داشت. بنابراین لازم است که سرمایهگذاران به نمادها و ارزندگی آنها وزن بیشتری بدهند و تمرکز خود را روی ارزندگی سهام شرکتها فارغ از صنایع قرار دهند تا به این شکل بتوانند منفعت بزرگتری را نصیب خود کنند.
-
احسان رضاپور - کارشناس بازار سرمایه