تاریخ انتشار: ۱۷ تیر ۱۴۰۱ - ۰۹:۱۳

الزاماتی که برای تورم پایدار پایین وجود دارد الزاماتی است که تصمیمات سخت از جنس همان جام‌های زهر در حوزه اقتصاد می‌طلبد. اتفاقاً این موضوعی است که پاره‌ای از آن موضوع نامه اقتصاددانان هم بوده است. نیاز به این تصمیم‌های سخت در حوزه‌های مختلف وجود دارد، از سیاست ارزی و پولی و تعریف کردن ابزارها، مدیریت انتظارها و ... و این‌که سیاست‌هایی باید در پیش گرفته شود که واکنش‌های احتمالی منفی از طرف جامعه ایجاد می‌کند.

صدای بورس - تصویر هولناک اسکناس‌هایی که طبقه‌طبقه روی هم چیده شده است تا با فقط چند تخم‌مرغ تاخت زده شود. این عمومی‌ترین تصویری است که از ابرتورم در اذهان عمومی نقش بسته است. به‌جز مورد ونزوئلا که کم‌وبیش همه در جریان تجربه تورم سهمگینی که تجربه کرد هستند، وقتی کلیدواژه ابرتورم را جست‌وجو می‌کنیم با تجربه کشورهایی مثل مجارستان و یوگوسلاوی و یونان و حتی آلمان هم روبه‌رو می‌شویم.

در چند سال اخیر، برخی از اقتصاددانان ایرانی هم نسبت به احتمال وقوع ابرتورم در ایران هشدار داده‌اند و در تازه‌ترین مورد ۶۱ اقتصاددان موسوم به نهادگرا نسبت به وقوع تورمی سه‌رقمی ابراز نگرانی کرده‌اند. انتشار آمار جدید تورم ماهانه نیز حکایت از رشد تکان دهنده دارد. در گفت‌وگوی پیش رو دیدگاه رامین مجاب اقتصاددان و پژوهشگر را در خصوص چشم‌انداز تورم در ایران و قضاوت احتمال ابرتورم جویا شده‌ایم. مجاب که دانش‌آموخته دکتری علوم اقتصادی از دانشگاه تهران است بر این باور است اگرچه باید به تورم به عنوان عنصر ماندگار در سال‌های آینده اقتصاد ایران نگاه کرد، اما با تکیه بر مدل‌های گذشته‌نگر تورم افسارگسیخته پیش‌بینی نمی‌شود. رامین مجاب که پیشتر پژوهشی را با عنوان «چالش‌های دستیابی به تورم تک‌رقمی پایدار در اقتصاد ایران» منتشر کرده است اعتقاد دارد ساختارها در ایران تورم‌زا هستند و نفت هم این موضوع را تشدید می‌کند. او می‌گوید: «الزاماتی که برای کاهش تورم پایدار وجود دارد تصمیماتی سخت از جنس جام زهر می‌طلبد.»

این روزها افزایش قیمت‌ کالاها و خدمات به نقل محافل تبدیل شده است. شما به‌عنوان یک اقتصاددان و براساس مفاهیم علمی، چه چشم‌اندازی را برای تورم متصور هستید؟
یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های شرایط فعلی بی‌ثباتی است. همین باعث می‌شود صحبت از عدد تورم در ماه آینده یا فصل آینده صحبت مفیدی نباشد و به همین واسطه است که نمی‌توان در خصوص عدد مشخص تورم اظهارنظری داشت. آنچه امکان پرداختن به آن وجود دارد وضعیت است، مثلاً این‌که آیا تورم سه‌رقمی یا ابرتورم در پیش است یا نه. اگر بخواهم کوتاه به این پرسش پاسخ بدهم باید بگویم ما در ایران احتمالاً تورم افسارگسیخته نخواهیم داشت.

چه چیزی باعث می‌شود که چنین دیدگاهی داشته باشید؟
در حال حاضر لایه سیاست‌گذاری نوینی در اقتصاد ایجاد شده و مدیران کسانی هستند که قبلاً در این عرصه نبوده‌اند. تصمیم‌گیری‌هایی در دست این گروه قرار دارد اما هسته اصلی تصمیم‌گیری تغییری نکرده است. وقتی هسته اصلی تغییری نداشته بر این باور هستم که مدل‌های گذشته‌نگر همچنان می‌توانند در زمینه تورم قدرت پیش‌بینی را داشته باشند. در میان این مدل‌ها مدلی که تورم افسارگسیخته‌ای را پیش‌بینی می‌کند سراغ ندارم.

مدل‌های گذشته‌نگر در مورد تورم در ایران چه می‌گویند؟
این مدل‌ها به ما می‌گویند در شرایط بحرانی که مثلاً شاید یک مدت دیگر باشد، مکانیزم‌هایی فعال می‌شود و اتفاق‌هایی در هسته اصلی می‌افتد که باعث می‌شود شرایط بحرانی به شکل ابرتورم را تجربه نکنیم. این نگاهی گذشته‌نگر است. بگذارید یک مثال بزنم، فردی به قصد زورگیری در خیابان به سراغ شما می‌آید، شما حاضرید وسیله‌ای که می‌خواهد مثل موبایلتان را بدهید و اصطلاحاً جام زهر بخورید. مکانیزمی که مدل‌های گذشته‌نگر به ما می‌گویند نیز مشابه همین اتفاق است. به این ترتیب که بهتر است به جای این‌که زیان‌های جبران‌ناپذیر به وجود بیاید تصمیمی را بگیریم که مانع از این زیان‌ها شود. من به کلیدها و محرک‌هایی که در این شرایط فعال می‌شوند امیدوار هستم.

چندی پیش نامه‌ای از سوی ۶۱ اقتصاددان مطرح شد که هشدارهایی نسبت به وضعیت اقتصاد ایران را بیان می‌کرد. بخشی از دیدگاه این اقتصاددانان این بود که راه‌حل شرایط اقتصادی فعلی، راه‌حلی سیاسی است. آیا راه‌حل تورم ایران هم راه‌حلی سیاسی است؟
من بحث را مقداری متفاوت می‌بینم. در انتقادهای اخیر اقتصاددانان حرف جدیدی به نظر من مطرح نشده است. اگر قرار باشد در جایگاه یک اقتصاددان قضاوت انجام دهم این جمله که راه‌حل شرایط اقتصادی یک راه‌حل سیاسی است جمله‌ای نامفهوم است. در اینجا جا دارد کمی به مفهوم و تعریف اقتصاددان در حوزه کلان بپردازیم. تعریفی که من از اقتصاددان سراغ دارم از این قرار است که به شما هدف و محدودیت‌ها داده شده و خواسته می‌شود که شما به عنوان یک اقتصاددان ابزار طراحی کنید یا نحوه استفاده از ابزارهای موجود را شرح دهید تا در همین محدودیت‌ها به آن اهداف دست پیدا کنیم. ممکن است شما بگویید این محدودیت‌ها آن‌قدر محدودکننده است که نمی‌توانیم به اهدافی که شما می‌خواهید برسیم. به نظر من کار اقتصاددان در این نقطه تمام شده است. اگر کسی بخواهد نسبت به این محدودیت‌ها که مانع تحقق اهداف می‌شوند یا مکانیزم‌های سیستم شما را به حوزه‌ای می‌برد که خیلی زیان‌آور است اعتراض کند احتمالاً از حیطه علم اقتصاد خارج شده است. اینجا که می‌خواهید نسبت به هدف یا محدودیت‌ها معترض شوید ارتباطی به اقتصاد و اقتصاددان ندارد. اینجا حیطه فعالیت علم اقتصاد نیست.

از منظر علم اقتصاد، ابرتورم در صورت وقوع چه تأثیر مشخصی بر زندگی مردم ایران خواهد گذاشت؟
بی‌ثباتی و نااطمینانی. در این فضا عملاً نمی‌توانید تصمیم‌گیری کنید، چه به عنوان مصرف‌کننده چه به عنوان سرمایه‌گذار برای هفته بعد برای ماه بعد نمی‌توانید تصمیم‌گیری کنید. کمی از این شرایط را حالا در ایران تجربه می‌کنیم اما آن شرایط به مراتب شدیدتر و متفاوت است. شرایط بی‌ثباتی روی ناکارایی قیمت‌های نسبی تأثیر می‌گذارد و خیلی از منابع به سمت پوشش ریسک می‌رود. شاید موقعیتی مشابه این را در یکی دو سال پیش تجربه کردیم، مثلاً زمانی برای انجام برخی امور به سازمانی مراجعه می‌کردیم و شاهد این بودیم که کارمند آن سازمان با اپلیکیشن سهام خریدوفروش می‌کند. در شرایط ابرتورم منابع حقیقی که قرار است به فعالیت‌های خاص اقتصاد داده شود سمت پوشش ریسک دارایی‌ها می‌رود. در حال حاضر هم تصمیم‌گیری‌های ما مختل شده است. مصرف‌کننده به نوعی، تولیدکننده به نوعی و احتمالاً شرایط بدتر هم می‌شود. شرایط ابرتورمی از همین جنس فعلی ولی بدتر است.

یکی از مشهورترین سیاست‌های اقتصادی دولت فعلی به سیاست ارزی آن بازمی‌گردد. تصمیم‌گیری‌های دولت در قبال نرخ ارز و بازار ارز چه اثری بر تورم خواهند گذاشت؟
تأثیر بازار ارز روی تورم تأثیری مارپیچ‌وار است. بازار ارز از یک‌سو روی نهاده‌های تولید تأثیرگذار است. موضوع بعدی به تأثیر ذهنی و انتظارات برمی‌گردد و بر شرایط بی‌ثباتی دامن می‌زند که خود این بی‌ثباتی می‌تواند فاکتوری در جهت افزایش قیمت‌ها باشد. از این طرف باید اثرات مرحله دوم و سوم را هم ببینیم که اول قیمت‌ها افزایش پیدا می‌کند و در ادامه اثر افزایش قیمت روی نرخ ارز می‌نشیند. این‌طور نیست که اثر افزایش قیمت ارز روی قیمت‌ها بنشیند و تمام شود. علیت دوطرفه‌ای احتمالاً در این میان وجود دارد و این شرایط همدیگر را تشدید می‌کنند و این خود به افزایش تورم منجر می‌شود. نگرانی برخی در مورد تورم سه‌رقمی هم از همین مسئله و مارپیچ‌هایی که به وجود می‌آید نشئت می‌گیرد.

به طور تاریخی سیاست‌هایی را که در قبال تورم در ایران اتخاذ شده چطور ارزیابی می‌کنید؟ آیا سیاست یا دوره خاصی در این زمینه متفاوت عمل کرده است؟
در تاریخ اقتصادی ایران تورم چندان مهار نشده و همواره به طور متوسط حول‌وحوش ۲۰ درصد تورم وجود داشته است. در ایران الزامات پایین آمدن و پایین ماندن تورم هیچ‌وقت رعایت نشده است و فکر می‌کنم شرایط آن را نداشتیم. دوره‌هایی که در آن‌ها تورم کم شده وجود داشته است اما پایدار نبوده‌اند. از همین‌رو نمی‌توانم مثال تاریخی‌ای در زمینه مهار پایدار تورم مطرح بکنم. از لحاظ نظری بحث‌هایی را می‌دانیم و در مقالات صحبت زیادی می‌شود، اما در عمل ساختارهایی وجود دارند که تورم‌زا هستند. به نظر می‌آید این ساختارها از سمت نفت
نیز تشدید می‌شود.
این ساختارهای تورم‌زا متکی به چه چیزی هستند که چند دهه همچنان پابرجا بوده است؟ صحبت از جراحی اقتصادی است، آیا دولت فعلی توان تغییر در زمینه روند تورم با اتکا به چنین روش‌هایی را دارد؟
الزاماتی که برای تورم پایدار پایین وجود دارد الزاماتی است که تصمیمات سخت از جنس همان جام‌های زهر در حوزه اقتصاد می‌طلبد. اتفاقاً این موضوعی است که پاره‌ای از آن موضوع نامه اقتصاددانان هم بوده است. نیاز به این تصمیم‌های سخت در حوزه‌های مختلف وجود دارد، از سیاست ارزی و پولی و تعریف کردن ابزارها، مدیریت انتظارها و ... در همایشی در سال ۹۲ بحث جراحی اقتصادی مطرح بود و این‌که سیاست‌هایی باید در پیش گرفته شود که واکنش‌های احتمالی منفی از طرف جامعه ایجاد می‌کند. وقتی می‌گوییم دولت هزینه‌هایی را قطع بکند دولتی قادر خواهد بود این کار را انجام دهد که حمایت جامعه را داشته باشد. این دولت می‌تواند سیاست‌های انقباضی را اجرا کند. در شرایط فعلی دست دولت از این لحاظ چندان باز نیست و هزینه‌های دولت به‌شدت چسبنده است. در شرایط فعلی و براساس سرمایه‌های اجتماعی، چندان نمی‌توان به این‌که دولت از طرفی هزینه‌ها را کم کند و وضعیت کسری بودجه را بهتر کند و تصمیمات سخت بگیرد امیدوار بود. پس ابزار کاهش هزینه‌ها و کوچک کردن بودجه چندان ابزار مناسبی برای شرایط فعلی در زمینه مهار تورم نیست.

اخیراً صحبت‌هایی در خصوص الگوگیری از روش ونزوئلا برای مهار تورم، از زبان مسئولان ایران شنیده شده است. مهار تورم الگوی به‌خصوصی دارد که بتوان آن را از ونزوئلا اقتباس کرد؟
اقتصاد ونزوئلا حیطه کاری من نبوده و از تصمیم‌ها و سیاست‌هایشان مطلع نیستم و فقط حذف چند صفر را در خاطر دارم. اما این را می‌دانم که قواعد مهار تورم قواعدی جهان‌شمول است که ایران و ونزوئلا ندارد. چیزی که باعث تورم می‌شود و چیزی که آن را کنترل می‌کند چیزهایی عمومی است. اما اگر بخواهیم به موضوع الگو به طور کلی اشاره کنیم الگو برای استفاده زیاد است اما چالش وجود دارد. محدودیت‌هایی که پیشتر از آن صحبت کردیم در اینجا نیز بر سر راه قرار می‌گیرد. شما مسئله‌ای را مقابل اقتصاددان می‌گذارید که جواب پیدا کردن برای آن سخت است. اگر بخواهیم به این سؤال جواب بدهیم دوباره برمی‌گردیم به همان دادوبیدادها که این محدودیتی که شما گذاشتید اجازه نمی‌دهد بتوانیم جوابی بیابیم. این محدودیت را بردارید تا فضایی ایجاد شود و ما بتوانیم در آن فضا کاری کنیم و بگوییم که جواب
خوبی وجود دارد.

برای جمع‌بندی در توصیف آنچه پیش روی ما خواهد بود چه می‌توان گفت؟
به بحث اولم برمی‌گردم که با وجود همه آنچه در حال تجربه کردن آن هستیم بعید است تورم از دست در برود و ابزارهایی در دست بانک مرکزی و دیگر نهادها قرار دارد که می‌توانند کج‌دار و مریز شرایط و انتظارها را کنترل کنند. این می‌تواند شامل وارد کردن برخی شوک‌های مثبت، تغییر افراد و سیاست‌گذارها و خبرهای خوب هم باشد. یعنی نه محدودیت سیاسی حل شود و نه خیلی مثلاً بحرانی‌تر شود. هرازچندی خبر خوبی در گشایش‌های ارزی شنیده می‌شود و به این ترتیب کج‌دار و مریز شرایط ادامه پیدا کند. در مجموع اما ساختار طوری طراحی شده که تورم سال‌ها با ما خواهد بود.

  • نادی صبوری -روزنامه‌نگار