به گزارش صدای بورس زمانی که نفت ایران در سال ۲۰۱۲ تحریم شد، قیمت جهانی طلای سیاه در محدوده ۹۰ دلار قرار داشت و بسیاری از کارشناسان گمان میکردند نبود ایران در بازارهای جهانی قیمت را به ۲۰۰ دلار در هر بشکه خواهد رساند، اما این اتفاق معکوس شد و قیمت نفت در بازارهای جهانی با سیاستهایی که در آن زمان توسط فدرال رزرو اتخاذ شد و امیدها به رونق اقتصاد جهان را کاهش داد، بار دیگر روند نزولی به خود گرفت در حالی که اولا ایران اجازه صادرات یک میلیون بشکه در روز را همچنان در اختیار داشت و از سمت دیگر خلأ ناشی از غیبت ایران به سرعت توسط کشورهای دیگر پر شد. در آن زمان موضوع صادرات نفت توسط بخش خصوصی از کانال بورس مطرح شد ولی مورد انتقاد بسیاری از کارشناسان و بخش خصوصی قرار گرفت و در عمل هیچگاه به مرحله اجرا نرسید، مضاف بر اینکه کارسازی برخی افراد مانند بابک زنجانی در فروش و صادرات نفت فسادهای گسترده ای را به کشور تحمیل کرده بود و این موضوع باعث تردیدهای فراوان در بدنه دولت وقت شد.
از ژوئن ۲۰۱۴ تا مارچ ۲۰۱۵ قیمت جهانی نفت از ۱۰۴ به ۴۸ دلار در هر بشکه رسید و در همین زمان مذاکرات هستهای ایران با غرب در دولت حسن روحانی با پیشرفتهای بسیار خوبی همراه بود، اما تقاضا برای نفت در دنیا به دلیل شرایط رکودی رشد چندانی نداشت. در نتیجه عدم حضور نفت ایران چندان به چشم نمی آمد، اما بالاخره دولت توانست موافقت آمریکا و قدرتهای جهانی را کسب کند و برجام به امضا رسید و صادرات نفت ایران با قدرت آغاز و به این ترتیب موضوع ورود بخش خصوصی به حوزه نفت بایگانی شد.
درست زمانی که به نظر میرسید همه چیز در حوزه صادرات نفت خوب پیش میرود ترامپ در آبان سال ۱۳۹۷ (نوامبر ۲۰۱۸) ایران را از فهرست کشورهای صادرکننده نفت حذف کرد و به این ترتیب دور تازهای از تحریم نفتی ایران آغاز شد. در آن زمان قیمت هر بشکه نفت ۵۲ دلار بود و این قیمت تا آوریل ۲۰۲۰ که بهای هر بشکه نفت آمریکا به محدوده ۱۸ دلار رسید روند کاهشی را تجربه کرد و در عمل نبود ایران تاثیری روی بازار جهانی نفت نگذاشت و تنها ایران را از دلارهای نفتی محروم کرد. البته ایران از روشهای دیگری برای دور زدن تحریمها استفاده کرد، اما هزینه این روشها بسیار بالا بود و در عمل درآمد نفتی حاصل از این روش چنگی به دل نمیزد.
بار دیگر دولت پرونده عرضه نفت در بورس انرژی توسط بخش خصوصی را گشود و عرضه هفتگی نفت آغاز و البته طولی نکشید که با شکست روبهرو شد و جز اولین عرضه که در آن یک میلیون بشکه نفت خام عرضه و معامله شد، در عرضههای دیگر عملا معامله خاصی روی طلای سیاه صورت نگرفت و خیلی زود این فرآیند متوقف شد. اما و اگرهای وزارت نفت و شرکت ملی نفت در مورد قیمت پایه عرضه نفت در بورس انرژی از یک طرف که در مقایسه با خریداران خارجی منصفانه نبود، بوروکراسی حاکم بر عرضهها، نگرانی خریداران از تحریمهای آمریکا، ناآشنایی با ساز و کار بورس انرژی توسط بخش خصوصی، چالشهای مربوط به تسویه و دریافت دلار صادرات نفت و موارد دیگری از این دست در عمل باعث شد تا این فرآیند در آن دوره نتواند به کمک دولت بیاید در حالی که دنیا نیز اقبال چندانی به نفت ایران نداشت و با توجه به قیمتهای پایین نفت تامین نیازهای موجود کار چندان مشکلی نبود و کشورها حاضر به پذیرش ریسکهای موجود نبودند.
اما بررسی وضعیت کنونی بازار نفت جهان از یک سو و تغییر فضای حاکم بر دولت آمریکا و ایران از سمت دیگر و تحولات منطقهای و جهانی مانند کرونا و جنگ اوکراین همگی فضای فعلی را با تغییر روبهرو کرده است. این تغییرات در نهایت به نفع ایران است و تسامح دولت آمریکا در صادرات نفت ایران در یک سال اخیر نشان میدهد که جهان متقاعد شده نفت ایران با احتیاط در بازارهای جهانی حضور یابد تا بتوان به تعدیل قیمتها امیدوار بود. در چنین شرایطی بار دیگر اتک به موضوع عرضه نفت در بورس انرژی میتواند به عنوان یک راهکار مورد توجه دولتمردان قرار بگیرد. ایجاد اطمینان در بخش خصوصی و توجه به اینکه ریسکهای کنونی در مقایسه با دولت ترامپ کاهش یافته و در عین حال تسهیل شرایط برای عرضه نفت در بورس انرژی از سمت دولت دو موضوعی هستند که باید مورد توجه قرار گیرند تا برای سومین بار شانس استفاده از این ظرفیت مورد آزمون قرار گیرد.
ظرفیتها و موقعیت مطلوب نفت و گازی ایران و در عین حال نوع نفت مرغوب که مورد توجه کشورهای خریدار است به علاوه توان بخش خصوصی در ایران همگی موضوعاتی است که میتواند در کنار ایجاد ارتباطات مفید با دنیا کشور را بههاب انرژی دنیا و منطقه تبدیل کند و در نتیجه ایران از یک کشور قیمت پذیر نفت به یک کشور قیمتگذار تبدیل و منافع ناشی از آن به توسعه صنعت نفت و در نهایت اقتصاد کشور منجر شود.