به گزارش صدای بورس، ما آدمهای همین کشور هستیم، چرا با داراییهای ما اینطور برخورد میکنند؟ این کلیتی از گلایه سهامداران عدالت بعد از گذشت سالها است. سهامدارانی که روزگاری دل خوش به این سهام بودند و حالا مدتها است که از آیندهای نامعلوم صحبت میکنند. خردادماه ۱۳۹۹ در گزارشی در همین صفحه روایتهایی از آدمهایی که میخواهند سهامعدالتشان را بفروشند، نوشته شد.
در آن زمان هم خیلی از آدمهایی که آن روزها برای فروش و آزادسازی سهامعدالتشان اقدام کرده بودند از آیندهای نامعلوم حرف میزدند. از اینکه دورنمایی از آینده ندارند و مدتهاست که این سهام را دارند و حالا میخواهند اختیارش دست خودشان باشد. هرچه هست، همچنان بعد از گذشت بیش از ۱۰سال از مطرحشدن سهام عدالت، در بر همان پاشنه میچرخد؛ پاشنه بلاتکلیفی و سردرگمی جماعتی که دارنده سهام عدالت هستند؛ حتی اگر شعارها و وعدههایی مبنیبر پیشبینیپذیرکردن بازار و ایجاد ثبات داده شود. مسالهای که در این میان مطرح میشود این است که سهامداران عدالت برای فروش سهمهایشان تا چه زمانی باید صبوری کنند؟
آیا اصولا در این شرایطی که بازار با آن دست به گریبان است، فروش این سهام اقدامی درست است یا به بازار آسیب وارد میکند؟ کارشناسان در گفتوگو با روزنامه «دنیایاقتصاد» به این سوالها و موارد دیگر در رابطه با سهام عدالت پرداختهاند. انگار که دست روی دل پر دردشان از سیاستگذاریهای اقتصادی گذاشته شده باشد. آنها معتقدند که نوع آزادسازی این سهام از ابتدا اشتباه بوده است. دو کارشناسی که نظرشان را با ما درمیان گذاشتهاند به مساله صبر و گذر زمان اشاره کردهاند اما یکی از آنها گفته است که بعدها سهامداران عدالت متوجه استراتژی کنونی خواهند شد که به نفعشان بوده و دیگری هم بیان کرده است که نمیتوان این درک را برای مردم ایجاد کرد که رفع این مساله زمانبر خواهد بود و در نهایت طی گذر زمان اهمیت خودش را چه برای مردم و چه سیاستگذار از دست خواهد داد.
بیشتر بخوانید: کدام جاماندگان سهام عدالت میگیرند؟
سهام عدالت همان برج کج پیزا است
پیمان مولوی/ کارشناس اقتصادی
در اقتصاد ایران کارهایی اتفاق میافتد که این کارها در ابتدا بهنظر میرسد در مسیر برابری و عدالت است، اما این کلمات برابری و عدالت دستخوش یکسری تعاریفی است که بعدا آنها را از مسیر خودشان خارج میکند، چراکه وقتی کلمهای مثل عدالت را تعریف میکنید، باید برای آن یکسری مصداقها، معیارها و اندازههایی را مشخص کنید که قابلسنجش باشد. در روزگاری که بحث سهام عدالت یا یارانهها مطرح شد، رویکردی وجود داشت که این اتفاقات میتوانند موفقیتآمیز باشند، ولی بعدا دیدیم که یارانهها به چه سرنوشتی دچار شد و الان در چه مسیری است و حالا هم میبینیم که سهام عدالت چگونه دچار مشکل شده است.
دلیل این اتفاق هم از این قرار است که در فضای سیاستگذاری یک بیزینسپلن یا طرحتوجیهی عقلانی که روی زمین باشد، نداریم. برای همین است که میگویم ما متخصص ساختن برج پیزا هستیم. نه اینکه برج را بسازیم و کج شود، بلکه از همان ابتدا آن را کج میسازیم. در فضای اقتصاد کشورمان هم از این نمونهها زیاد داشته و داریم. به بیان دیگر یک مسیر اشتباهی نشان داده میشود و بر اساس رویکردهای سیاسی روی آن کار میشود و متاسفانه به مسیری وارد میشود که الان در آن، عمرمان را میگذرانیم.
سهام عدالت هم در حالحاضر به مسیری رفته که خودش پرچالش بوده است. در این رابطه پرسشهایی که مطرح میشود این است که چه ایرادی داشت، همین برنامهای که تحتعنوان شرکتهای سرمایهگذاری و... وجود داشت، در ابتدای مسیر ایجاد میشد؟ یا قرار است چه کسانی صندوقهای سرمایهگذاری استانی را مدیریت کنند؟ مگر خارج از دایره مدیریت فعلی قرار است باشند؟ آیا روش آنها متفاوت خواهد بود؟ و در نهایت اینکه آن چیزی که تحتعنوان استراتژی سود تقسیمی، توسعه و بهرهمندکردن عموم مردم از مواهب این شرکتها است، چگونه با تقسیم سود و از آنطرف با پروژههای توسعهای ادغام خواهد شد؟
حالا شرکتهای سرمایهگذاری و استانی در حال تشکیلشدن هستند. بد هم نیست، اما واقعیت این است که در مدیریت آنها خواهیم دید که از کوزه همان تراود که در اوست. معتقدم مسیری که خواهند رفت پرچالش خواهد بود و ممکن است به شکست کامل بینجامد. مساله دیگری که در اینجا باید به آن پرداخته شود این است که ذاتا یک اقتصاد مبتنی بر رویکرد دولتی و یک اقتصادی که بستر آن ذینفعانه است، در بُعدکلان دچار مشکل خواهد شد. آن آگراندیسمانی(بزرگنمایی) که درخصوص سهام عدالت در سال۹۹ اتفاق افتاد، در جهت همین بستر است و مساله این است که رویکردی که وجود دارد، خلاف علم اقتصاد است. مساله دیگر این است که در حالحاضر و در این شرایط اقتصادی کشور، مردمان زیادی به پول سهام عدالت نیاز دارند.
آدمهایی در زندگی روزمرهشان با درگیریهای زیادی روبهرو بوده و نیازمند یکی دومیلیون تومان برای دخل و خرج خانوادههایشان هستند اما آنها را در سهام عدالت وارد کردهاند و سرنوشتشان را گره زدهاند به پرریسکترین بازار کشور و حالا از این موضوع خروجیای که میخواهد ایجاد شود، خروجیهای اقتصادی و اجتماعی خواهد بود و اینکه یک روز گفته میشود میتوانند آن را برداشت کنند و روز دیگر اجازه فروش سهام را نمیدهند، بازی با روح و روان مردم است و خروجی خوبی برای سیاستگذار ندارد. نکتهای که بارها و بارها به آن پرداخته شده، این است که قبل از اجرای هر طرحی، باید آن را متخصصان بیطرف مطرح کنند و با درنظر گرفتن تمام نظرها، آن را به مرحله اجرا دربیاورند، اما متاسفانه در ایران طرحها در اتاقهای در بسته نوشته میشوند و وقتی هم که به اجرا میرسند، خروجی آنها میشود مانند سد گتوند؛ طرحی که ساخت آن اشتباه بود و تخریبش هم به گفته کارشناسان کاری اشتباه است.
حالا سهام عدالت هم چنین سرنوشتی پیدا کرده و سد گتوند این سالها شده است. در نهایت که امیدوارم این موضوع به نتیجه برسد اما بر اساس تکرار اشتباهات گذشته، نمیتوانیم خوشبین به این اتفاق باشیم. همچنین در عموم مردم که تجربه و دانش زیادی در حوزه بازار سرمایه ندارند، نمیتوان این درک را ایجاد کرد که رفع این مساله زمانبر خواهد بود و طی گذر زمان هم مشمول مرور زمان خواهد شد و اهمیت خودش را چه برای مردم و چه سیاستگذار از دست خواهد داد.
بازگشایی سهام عدالت به ضرر سهامداران است
بهمن فلاح/کارشناس بازار سرمایه
مساله اصلی در ماجرای سهام عدالت این است که نوع آزاد شدن آن از ابتدا کار اشتباهی بود. به این معنا که به یکباره داراییهای سهام عدالت، بهصورت صددرصد آزاد شد، یعنی با توجه به اینکه حجم سهام عدالت بالای ۸۰۰هزارمیلیارد تومان طبق معادل ارزش امروز آن است، نباید اجازه فروش صددرصدی به این سهام داده میشد یا اصلا این سهم بازنمیشد. کاری که میشد سیاستگذار انجام بدهد این بود که تمهیداتی در نظر میگرفت که یا بهصورت پلهای این سهام پنج سال یکبار، ۱۰ یا ۲۰درصد آزاد میکرد و یا از محل سود سهام عدالت، سهامداران منتفع میشدند، اما بهجای این راهکارها، دو گزینه به سهامداران ارائه کردند.
یکی اینکه اختیار فروش برای سهامداران در نظر گرفتند و یکی دیگر هم واگذاری مدیریت سهام به سرمایهگذاری استانها بود. در حالحاضر با توجه به اینکه حجم سهام عدالت و ارزش روز آن چیزی در حدود ۸۰۰هزارمیلیاردتومان میشود، مساله این است که بازار اصلا گنجایش حتی ۱۰درصد عرضه این سهام را ندارد، چراکه نقدینگی در بازار نیست، بنابراین بستهبودن سهام عدالت هم یک نوع خدمت به سهامداران عدالت است و هم حمایت و خدمت به بازار سرمایه است. در مقطع فعلی بهترین حالت این است که سهامداران عدالت از سود سهام سالانه که امسال دوبرابر هم شده، استفاده کنند. از دیگر نکاتی که در این رابطه باید به آن اشاره شود این است که اگر در مقطع فعلی سهام عدالت بازگشایی شود، اتفاقات خوشایندی در بازار رخ نمیدهد.
باید توجه داشته باشیم که آخرین NAV که سهمهای استانی داشتهاند زیر ۴۰درصد بوده است. به این معنا که سهمهای استانی که در قالب سهام عدالت آنها را میشناسیم با NAV یا ارزش خالص دارایی زیر ۴۰درصد هم خریدار نداشتهاند و فشار فروشی که داشتهاند را بازار نمیتوانسته است، تحمل کند. در اینجا اتفاقی که میافتد این است که P/ E و NAV مدام کاهش پیدا میکند و در نهایت ضررکنندههای اصلی، خود سهامداران عدالت میشوند. آنهایی هم که روش سرمایهگذاری مستقیم را انتخاب کردهاند، مجبور میشوند داراییهایشان را با ماکسیمم سی و پنجدرصد سود بفروشند که این هم ضربه زیادی به سهامداران عدالت میزند و بازار را هم تخریب میکند، بنابراین نفع دوجانبه برای بازار و سهامداران این است که این سهام فعلا بسته باشد و سهامداران از سود سالانه آن استفاده کنند، چون که نه گرانیها، نه تورم فعلی و نه وضعیت بازار به نفع بازار سرمایه نبوده و سهام عدالت هم از این قاعده مستثنی نیست.
به گزارش دنیای اقتصاد،ر رابطه با خدشهدارشدن اعتماد عمومی به سیاستگذار هم باید بیان شود که این اتفاق در کوتاهمدت ممکن است که باعث بیاعتمادی به دولت و سیاستمداران شود ولی در بلندمدت سهامداران عدالت، متوجه خواهند شد که این اقدام کار عاقلانهای بوده و به نفع خودشان و بازار سرمایه بوده است. در نهایت ذکر این نکته خالی از لطف نیست که همانطور که در ابتدا اشاره شد، فروش سهام عدالت، اشتباه بزرگی بوده است اما با وجود این اشتباه، عدهای هم اعتقاد دارند که میتوان خارج از تابلو و خارج از ساعت معاملات و در یک بازه قیمتی توافقی، معاملات سهام عدالت صورت بگیرد که البته برای این پیشنهاد هم مکانیزمی نداریم چون یک طرف کار خریداران هستند و آنجا هم چون کمبود نقدینگی وجود دارد، این روش شکست میخورد. به هر حال در حالحاضر با این وضعیتی که بازار دارد، بازگشایی سهام عدالت میتواند یک خودکشی مالی هم برای سهام عدالت و هم برای سهامداران آن باشد.