به گزارش صدای بورس از زمانی که سازمان بورس و اوراق بهادار به شرکتهای بورسی و فرابورسی اجازه داد در صورتی که رتبهبندی اعتباری را در اولویت کاری خود قرار دهند میتوانند بدون داشتن ضامن به انتشار اوراق بهادار اقدام کنند، مؤسسات رتبهبندی بیش از پیش پررنگ شدند و مورد توجه قرار گرفتند. این مؤسسات شرکتهای خصوصی هستند که رتبهبندی ناشران و ابزارهای بدهی را بر عهده دارند همچنین به سرمایهگذاران کمک میکنند تا ریسک سبد سرمایهگذاریشان را اندازهگیری کنند. در ایران مدتهاست به اهمیت این موضوع برای سرمایهگذاران، صادرکنندگان، بانکها و کارگزاران پی برده شده است اما هنوز به جایگاهی که باید دست نیافته است که دلیل آن میتواند آموزش، مسائل اقتصاد، فقدان بانک اطلاعاتی متمرکز و وضع نشدن قوانین و مقررات باشد. قاسم محسنی، مدیرعامل شرکت رتبهبندی برهان در گفتوگو با هفتهنامه اطلاعات بورس با اشاره به نقش و جایگاه شرکتهای رتبهبندی در بازار سرمایه فرصتها و چالشهای این مؤسسات را بررسی کرد.
* نقش و جایگاه شرکتهای رتبهبندی در اقتصاد و بازار سرمایه را چگونه ارزیابی میکنید؟
مفهومی به نام عدم تقارن اطلاعاتی وجود دارد به این معنا که بین سرمایهگذاران، اعتباردهندگان و سرمایهپذیرها اطلاعات یکسان نیست؛ شرکتهای سرمایهپذیر نسبت به پروژهای که میخواهند اجرا کنند و وضعیت کلان مالی و کسب و کار آن آگاه هستند همچنین مدیران این شرکتها اطلاعات بیشتری درمورد شرکت، کسب و کار و پروژه خودشان دارند و فقط به منابع مالی برای اجرا نیاز دارند. براین اساس اعتباردهندگان اطلاعات کمتری دارند مانند بانکها که میخواهند وام بدهند یا سرمایهگذارانی که قصد دارند اوراق بهادار شرکتها را خریداری کنند و یا سهامدارانی که از طریق خرید سهام میخواهند منابع مالی خود را در اختیار شرکتها قرار دهند. برای رفع عدم تقارن اطلاعاتی باید اطلاعات شرکتهای سرمایهپذیر، اعتباردهندگان و سرمایهگذاران یکسان شود ضمن آنکه لازم است برای سنجش صحت و دقت این اطلاعات، از فیلتری عبور کنند مثلا در مورد صورتهای مالی، مؤسسات حسابرسی آنها را حسابرسی و درمورد آنها اظهار نظر میکنند که آیا وضعیت مالی شرکت را به نحو مناسبی نشان میدهد یا خیر. در این بین نقش مؤسسات رتبهبندی واسطهگری است یعنی مؤسسات معتبر و مستقلی هستند که وضعیت شرکت اعتبارگیرنده را از نظر ریسک نکول اینکه تا چه حد ممکن است منابع مالی دریافتی را به همراه سود آن به موقع به اعتباردهندگان برگرداند، بررسی میکند. برای این منظور، مؤسسات رتبهبندی ریسکهایی که در داخل شرکت، صنعت شرکت، کلان اقتصاد و شرایط سیاسی است را بررسی، اثر آن را بر روی شرکت موضوع رتبهبندی، ارزیابی و در نهایت بهصورت علائمی تعیین میکند که رتبه اعتباری شرکت چیست به عبارتی با این رتبهها نشان میدهد که ریسک نکول چقدر است یعنی به هر میزان رتبه اعتباری شرکت بالاتر باشد، احتمال نکول، کمتر است و براین اساس احتمال اینکه شرکت به تعهدات خود در قبال سرمایهگذاران و اعتباردهندگان به موقع عمل کند بالاست.
* شرکتهای رتبهبندی با چه فرصتها و چالشهایی مواجه هستند؟
یکی از چالشها اینکه صنعت رتبهبندی، صنعتی جدید است و نسبت به آن آشنایی کافی وجود ندارد. چالش دیگر از اینجا ناشی میشود که مشتریان ما اعتباردهندگان و سرمایهگذاران هستند و قصد داریم کمبود اطلاعات آنها را جبران کنیم ولی متقاضیان رتبهبندی، شرکتها هستند که طبیعتا تمایل دارند رتبههای بالاتری از مؤسسات رتبهبندی، دریافت کنند. در کشورهایی که بازارهای مالی پیشرفته دارند اگر شرکت رتبهبندی نشدهای از بانک تسهیلات بخواهد به آن اختصاص داده نمیشود چون ریسک اعتباری آن مشخص نیست ضمن آنکه چنین شرکتی برای انتشار اوراق بهادار هم با مشکل روبهرو میشود و عموم سرمایهگذاران اوراق منتشره آن را خریداری نمیکنند. کشور ما فاصله بسیاری برای رسیدن به چنین فرهنگی دارد و اگر رتبهبندی به این درجه که در دنیا مرسوم است رسیده بود شرکتها متوجه میشدند تا زمانی که رتبهبندی نشوند نمیتوانند تأمین مالی کنند همچنین در بازارهای مالی پیشرفته، نرخ تأمین مالی به رتبهبندی وابسته است؛ یعنی هر شرکتی که رتبه اعتباری بالاتری داشته باشد نرخ تأمین مالی آن پایینتر است. در شرایط فعلی یکی از چالشها در ایران این است این موارد ارتباطی به یکدیگر ندارند یعنی هر شرکتی با هر ریسک اعتباری به بانک مراجعه کند به نرخ سود یکسانی، وام دریافت میکند. در بازار اوراق بهادار هم، سیاست یکسانی حاکم است؛ در حالی که باید نرخ تأمین مالی به رتبه اعتباری وابسته باشد تا شرکتها برای بالا بردن رتبه اعتباری و پایین آوردن هزینه تأمین مالی خود مسابقه بدهند. حاصل این مسابقه، به نفع اقتصاد هم هست؛ چون باعث ارتقای سطح سلامت مالی شرکتها میشود.
* متغیرهای تأثیرگذار در رتبهبندی چه مواردی است؟
متغیرهای بسیاری در رتبهبندی مؤثر است بهطور مثال برای بالا بردن رتبه اعتباری باید کنترل داخلی بهبود داده شود، مدیریت صلاحیت لازم را داشته باشد و مدیریت ریسک، حاکمیت شرکتی و مدیریت استراتژیک مناسب باشد. شرکت از یک ترازنامه قوی برخوردار باشد، نظم مناسبی در تأمین مالی داشته باشد و سودآوری آن به قدری باشد تا بهخوبی بتواند از عهده هزینههای مالی و سایر هزینههای عملیاتی و غیرعملیاتی خود برآید بنابراین همه این موارد موجب ارتقای شرکتهاست و باید با اتصال مقدار اعتبار اعطایی و هزینه تأمین مالی به رتبه اعتباری، به ارتقای شرکتها در زمینههای گفته شده کمک کنیم درنتیجه نقش مؤسسات رتبهبندی بسیار مهم است و ما از کشورهای مشابه خودمان مانند هند، ترکیه، پاکستان، چین، کره جنوبی و مالزی عقبتر هستیم. مؤسسات رتبهبندی محلی در این کشورها، حداقل ۳۰ سال سابقه فعالیت دارند، ولی در کشور ما از سال ۹۶ تاکنون این صنعت فعال شده است.
* در شرایط فعلی اولویتهای پیش روی مؤسسات رتبه بندی چیست؟
در حال حاضر اولویت ارائه خطوط مختلف خدمات است مثلا مؤسسه رتبه بندی اعتباری برهان، درخصوص صندوقهای سرمایهگذاری، درجهبندی عملکرد آنها را انجام و به سرمایهگذاران، ارائه میدهد. برهان در نظر دارد که درمورد شرکتهای سبدگردانی و صندوقهای سرمایهگذاری، رتبهبندی کیفیت مدیریت آنها و در مورد پروژهها هم، خدمات رتبهبندی پروژه را ارائه دهد. معنی و هدف رتبه پروژه متفاوت از رتبه شرکت است. یکی از مشکلات این است که با مقررات موجود اجازه انتشار اوراق بهادار برای تأمین مالی پروژهها وجود ندارد چون طبق مقررات، شرکت متقاضی انتشار اوراق بهادار باید سودآور بوده و چندسالی از فعالیت آن گذشته باشد؛ درغیراینصورت باید یک بانک یا ضامن معتبر آن را تضمین کرده باشد. بانکها هم علاقه چندانی به دادن تسهیلات مالی به پروژهها ندارند بنابراین اگر رتبهبندی پروژه راهاندازی شود میتوان نشان داد تا چه اندازه یک پروژه میتواند به موفقیت برسد و آیا میتواند براساس زمانبندی پیشبینی شده پروژه اجرا شود درنتیجه علاوه بر ریسک اجرای پروژه، ریسکهای عملیاتی بعد از اجرا و در هنگام بهرهبرداری همچنین ریسک رسیدن به اهداف بازدهی، بررسی میشوند. رتبهبندی پروژه به بانکها کمک میکند به پروژههایی که رتبه بالایی دریافت میکنند اعتبار دهند علاوه بر آن پروژههایی که رتبه بالای دریافت میکنند، میتوانند اجازه انتشار اوراق بهادار هم پیدا کنند.
* رتبهبندی شرکتهای دانش بنیان را چگونه ارزیابیمیکنید؟
مؤسسات رتبهبندی میتوانند شرکتهای دانش بنیان را از نظر ایدهای که شخص کارآفرین دارد و میخواهد آن را تجاریسازی کند بررسی کنند اینکه این ایده تا چه حد قابلیت تجاریسازی دارد، تا چه میزان ایده مناسبی برای رفع یک مشکل موجود است، توانمندی تیمی که برای تجاریسازی ایده دور یکدیگر جمع شدهاند، در چه حد است و آیا منابع مالی کافی برای تجاریسازی پیش بینی شده و فراهم است، مورد بررسی مؤسسات رتبه بندی قرار میگیرند همچنین شرکت دانش بنیان باتوجه به رتبه اعتباری دریافتی، میتواند شریک یا اعتبار بگیرد.
نکته حائز اهمیت دیگر این است که باید حاکمیت شرکتی را تقویت کنیم. در حال حاضر بدون تفکر درمورد نظام نظارتی، شرکتها از نظام دولتی خارج و به یک بی نظمی تحت عنوان خصولتی وارد شدهاند. در بسیاری از کشورها به این نتیجه رسیدهاند که برای کنترل فساد در شرکتهایی که منابع مالی خود را از عموم مردم دریافت کردهاند، باید حاکمیت شرکتی تقویت شود. حاکمیت شرکتی یعنی پاسخگویی مدیریت، شفافیت، برقراری نظامی برای سنجش صلاحیت مدیران شرکتها، چارچوب گذاشتن بر روی حقوق و دستمزد مدیران ارشد و اعضای هیأت مدیره، برقراری عدالت بین ذینفعان مختلف، شامل تمام سهامداران، اعتباردهندگان، دولت، جامعه و حتی رعایت محیط زیست. در حال حاضر بشر به نتیجهای رسیده است که برای حفظ پایداری، شرکت باید به مسئولیت اجتماعی خود توجه کند، مدیریت استراتژیک و مدیریت ریسک برقرار کند، شرکت را به دست مدیران صاحب صلاحیت بسپارد، در اداره شرکتها شفافیت وجود داشته باشد و همچنین مدیریت پاسخگو باشد حتی در بعضی بورسها، تابلویی برای فهرست کردن شرکتهایی که پایداری آنها بیشتر و این موارد توسط آنها رعایت میشود، ایجاد شده است. برای تشخیص اینکه چه شرکتی، موارد پیش گفته را رعایت میکند، مؤسسات رتبهبندی وارد شده و شرکتهای متقاضی را از نظر رعایت اصول محیط زیست، پایداری و حاکمیت شرکتی، رتبهبندی میکنند که به عنوان ESG RATING معروف است بنابراین پیشنهاد این است که در ایران نیز مؤسسات رتبهبندی، شرکتهای پذیرفته شده را از نظر رعایت اصول حاکمیت شرکتی رتبهبندی کنند تا این شرکتها برای رعایت این اصول تشویق شوند. در ایران، مقررات حاکمیت شرکتی برای شرکتهای پذیرفته شده در بورس و فرابورس، شرکتهای بیمه و بانکها، در سالهای ۱۳۹۶ و ۱۳۹۷، توسط سازمان بورس، بیمه مرکزی و بانک مرکزی به تصویب رسید درحالی که اولین قانون حاکمیت شرکتی در انگلستان سال ۱۹۹۸ و در آمریکا سال ۲۰۰۱ به تصویب رسید بنابراین برای جبران این عقب ماندگی نیاز است مؤسسات رتبهبندی در این زمینه به کار گرفته شوند.
* شرکتهای رتبهبندی چه نقشی در افزایش تأمین مالی از بازار سرمایه دارند؟
در حال حاضر نقش بازار سرمایه در تأمین مالی راضی کننده نیست، طبق بررسی انجام شده بهطور کلی ارزش اوراق بهادار منتشر شده شرکتی (یعنی آنهایی که منتشر شدند و هنوز به سررسید نرسیدند) درمجموع دو درصد تولید ناخالص ملی است. در حالی که این رقم برای آمریکا ۱۲۰ درصد و برای کشورهای اروپایی حدود ۱۰۰ و مثلا برای مصر ۴۰ درصد تولید ناخالص داخلی این کشورهاست. این موضوع چند علت دارد: یکی اینکه اوراق بهادار ما اسلامی است ونسبت به اوراق قرضه پیچیدگی دارد و تحلیل و هضم آن برای سرمایهگذار سختتر است البته بسیاری از این اوراق از نظر کارکرد با یکدیگر شباهت دارند اما اسامی و مقررات آنها مختلف است. بهنظر میرسد در برخی مواقع این مقررات زائد است و میتوان انتشار اوراق را تسهیل کرد. مشکل دوم اینکه همه بررسیها را برای تقاضای انتشار اوراق بهادار، سازمان بورس برعهده گرفته که طبیعی است فرصت و نیروی کافی ندارد و طول میکشد تا بررسیها و مدارک کامل شوند بنابراین سازمان بورس میتواند در این زمینه از شرکتهای مشاور عرضه کمک بگیرد. مشکل دیگر مسئله ضمانت است که تمامی اوراق باید ضامن داشته باشند. این مشکلات باید با تدبیر برطرف شوند. یکی از راههای برداشتن برخی از این موانع رتبهبندی است. باید اجازه داده شود که شرکتها با رتبههای اعتباری مختلف اوراق با ریسکهای متفاوتی منتشر کنند، طبیعتا به هر میزان ریسک بیشتر باشد؛ بازدهی و هزینه تأمین مالی هم باید بالاتر باشد.
* چه آیتمهایی وجود دارد که رتبهبندی میتواند پوشش دهد و در تسهیل تأمین مالی برای شرکتها اثر بگذارد؟
یکی از چالشهای موجود این است که اجازه دهیم هر شرکت رتبهبندی شدهای اوراق منتشر کند، یک سری اوراق به نام اوراق بنجل وجود دارد که ریسک آنها بالاست طبیعتا باید بازدهی بالایی هم داشته باشند بنابراین لازم است مقرراتی گذاشته شود که صندوقهای بازنشستگی این اوراق را خریداری نکنند یا صندوقهای سرمایهگذاری وارد چنین اوراقی نشوند، ممکن است عدهای به امید بازدهی بالاتر حاضر به خرید اوراق این شرکتها باشند به همین دلیل باید اجازه داد رتبه آنها با شفافیت اعلام شود که در این زمینه افراد خود تصمیمگیری کنند، طبیعی است هر پروژهای ریسک خود را دارد و برای اینکه اقتصاد به سمت جلو حرکت کند، ناچار به پذیرش ریسک هستیم. تمام مرزهای دانش با ریسک کردن انسان جلو رفته است بنابراین نمیتوان گفت به شرکتی که ریسک بالایی دارد اجازه تأمین مالی از طریق اوراق بهادار داده نشود.
* رتبهبندی میتواند تأثیری بر بازگشت اعتماد به بازار سهام داشته باشد؟
معمولا شرکتهای رتبهبندی در بازار سهام کار نمیکنند و بحث رتبهبندی اعطای اعتبار و رتبهبندی اوراق بهادار و تسهیلات بانکی است که نشان میدهد شرکتها تا چه میزان میتوانند در قبال اعتباردهندگان به تعهدات خود عمل کند اما اگر بخواهیم به سمت رتبهبندی حاکمیت شرکتی حرکت کنیم، مؤسسات رتبهبندی میتوانند کمک کنند که شرکتها از نظر حاکمیت شرکتی شفاف شوند و شرکتی که رتبه پایین دارد ممکن است درمورد تمام سهامداران، عدالت را رعایت نکند، معامله با اشخاص وابسته را به درستی کنترل نکند، کنترلهای داخلی ضعیف داشته باشد و یا مدیریت صلاحیت کافی نداشته باشد. مؤسسات رتبهبندی میتوانند جزئیات امتیازات شرکتها در این حوزهها را نیز افشاء کنند. درنتیجه سرمایهها به سمت شرکتهایی که اصول حاکمیت شرکتی را بیشتر رعایت می کنند و پایدارتر هستند، روانه میشوند.
- همراز فیروزی - خبرنگار