با توجه به اینکه مدتی است دامنه نوسان و یا نوسان قیمت وجود دارد، سهام میتواند به راحتی پروژه شود به ویژه سهامی که شناوری و ارزش بازار بسیار پایینی دارند، میتوانند به نوعی با ایجاد صفهای خرید کاذب سرمایهگذاران غیرحرفهای را جذب آن سهم کنند و با سناریوسازی، تارگتهای بالا و سودهای فیکی که از آن سهم ایجاد میکنند در فضای مجازی تبلیغات انجام دهند و با توجه به این نکته که آن سهم هم ارزش بازار اندک و هم شناوری محدودی دارد، کاملا میتوانند آن سهم را ابتدا خشک کنند و بعد با ترفندی (که نوع چیدمان سفارشات خرید و فروش آن است) از سهم خارج شوند، در این میان سهامداران خرد که تعداد زیادی هم هستند درگیر آن سهم میشوند و در همان زمان بازیگر اصلی سهم را خالی کرده است.
این موارد بیشتر نشأت گرفته از موضوع دامنه نوسان است، اگر دامنه نوسان باز و گستردهتر و از ایجاد صفهای خرید و فروش کاذب جلوگیری شود این موضوع به آسانی اتفاق نخواهد افتاد، زمانی که چنین اتفاقی رخ میدهد باید از سهامدار عمده تعهد گرفت تا به میزان مشخصی سهم دهد، به طور مثال در بازار باید حداقل ۳۰ درصد سهم شناور وجود داشته باشد و زمانی که سهمی با ارزش بازار زیر ۵۰۰ میلیارد تومان بر روی تابلو با ۲۰-۱۰ درصد شناوری وجود داشته باشد به راحتی پروژه میشوند. هر میزان که شناوری بالاتر رود و دامنه نوسان نیز بیشتر شود امکان پروژهکردن سهم بسیار سختتر میشود، آگاهسازی و آموزش به سهامداران هم میتواند بسیار کمککننده باشد البته اگر سهامداران اطلاعات مالی داشته باشند و بتوانند از طریق کدال صورتهای مالی، گزارشات هیأت مدیره و برنامههای آتی آن سهم را مورد برآورد قرار بدهند در آن صورت در دام چنین سهمهایی نمیافتند و یا مثلا از طریق صندوقهای سرمایهگذاری، سرمایهگذاری خود را انجام دهند.
معضل بازار سرمایه ما این است که سهامداران حرفهای نیستند و خود آنها هم به صورت مستقیم ورود پیدا میکنند، بنابراین اصولا سهمهایی که پروژه میکنند میتواند برای کسانی که متولی پروژه کردن سهم هستند، توفیقی ایجاد کند. با پرداختن به تمامی موارد گفته شده کمتر سهامی پروژه میشود. در حال حاضر سهامدارانی که در بازار متضرر هستند با تعدادی سهام حباب شده روبهرو هستند و گاه با یک پروژه بالا رفتهاند که افزایش دامنه نوسان، بالابردن شناوری و در کنار آن آموزش و آگاهی و بر اساس ارزشهای سودآوری که در آینده کسب میکنند باید مبادرت به خرید سهم کنند و نه صرفا بر این اساس که سه ماه سهمی در صف خرید است.
اتفاق بدی که در این زمان رخ میدهد اینکه سهمهای بزرگ مورد اقبال قرار نمیگیرند و زمانی که سهامداران احساس کنند سهمهای بزرگ و با شناوری بالا، در نبود نقدینگی امکان بالا رفتن ندارند، به صورت ناخودآگاه به سمت این نوع سهام پروژهای سوق پیدا میکنند یعنی یکی از دلایلی که باعث شده سهمهای کوچک در نیمه اول سال بازدهی بیشتری داشته باشند این است که سهمهای بزرگ شناوری بالایی داشتند و چون در آن سهمها فروشنده بودهاند علیرغم p/e پایین چون امکان بالا رفتن نداشته افراد از آن سهمها خارج و وارد سهمهای کوچک شدهاند.
این سهمهای کوچک به کلیت بازار سرمایه آسیب میرساند البته نبود نقدینگی باعث میشود که افراد بر روی سهمهای کوچک متمرکز شوند البته نه به این منظور که سهمهای کوچک ارزنده نیستند بلکه منظور سهمهایی هستند که پروژه میشوند یعنی باید تناسبی بین قیمت سهم و p/e برقرار شود.
-
احمد اشتیاقی - کارشناس بازارسرمایه
-
منبع: هفته نامه اطلاعات بورس شماره 464