تاریخ انتشار: ۱۶ آبان ۱۴۰۱ - ۰۹:۴۱

در دو ماه گذشته شاخص سهام فولاد، شیمیایی فلزات اساسی و غذایی کاهش تندی را تجربه کردند.

به گزارش صدای بورس بررسی شاخص صنایع در گروه‌های ۶ گانه حکایت از افت قابل توجه این شاخص‌ها در دو ماه گذشته دارد. بر این اساس در این مدت شاخص گروه شیمیایی ۱۲ درصد، شاخص گروه فولاد ۲۰ درصد، شاخص فلزات اساسی ۱۸ درصد، شاخص گروه سیمان ۱۰ درصد، شاخص صنعت غذا بجز قند و شکر ۱۴ درصد و شاخص قند و شکر ۱۵ درصد افت را تجربه کرده است. در همین مدت شاخص کل بورس نیز در حدود ۱۲ درصد افت را تجربه کرده است.

طبیعتا همه صنایع در یک جهت حرکت کرده‌اند و رفتار صنایع تابع شرایط حاکم بر اقتصاد کشور، تولید و صادرات، بازارهای مختلف مالی و کالایی و دورنمای موجود در بورس همگی باعث به وجود آمدن چنین شرایطی در صنایع شده‌اند، اما در این گزارش در تلاشیم به بررسی عواملی بپردازیم که صنایع مختلف را دستخوش نزول کرده است.
افت صنایع مختلف از آن جهت که بسیاری از آنها در مقایسه با قبل از تحریم‌های سال ۹۷ وضعیت متفاوتی را تجربه کرده‌اند، حائز اهمیت است. در آن دوره تعیین قیمت صنایع پایه یا به صورت دستوری بود و یا اصولا صنایعی مانند سیمان اصلا در بورس حضور نداشتند. از سوی دیگر با اعمال تحریم‌ها نیز تا چند ماه قیمت‌گذاری بر مبنای ارز دولتی بود و دولت حاضر نبود قیمت‌گذاری را به سمت ارز نیما سوق بدهد.
اما حالا هم قیمت‌گذاری صنایع بر مبنای ارز نیمایی است و هم میزان مداخلات دولتی در قیمت‌گذاری به حداقل رسیده و در عین حال ابزارهای مختلفی نیز برای صنایع در بورس کالا تعریف شده است که می‌تواند تامین کالا را برای این صنایع آسان کند. در عین حال روابط بین اجزا نیز در مقایسه با گذشته بهبود یافته و زنجیره‌های تامین تا حد بیشتری در ارتباط با هم قرار دارند، اما چند نکته مهم وجود دارد که در همه صنایع مشترک است.

اختلاف ارز نیمایی و آزاد؛ مشوق رانت
نکته اول آن که اختلاف ارز نیمایی و بازار آزاد روند رو به رشدی به خود گرفته است. این موضوع باعث اثرگذاری روی بازی معاملات در بورس کالا شده است. در واقع تقاضا برای کالاهای پایه روند رو به رشدی را تجربه کرده است. به عنوان مثال در دو ماه گذشته در مقایسه با دو ماه قبل از آن میزان تقاضای محصولات پلیمری در بورس کالا ۲۵ درصد افزایش یافته است و این در حالی است که در طرف مقابل میزان عرضه‌ها تقریبا بدون تغییر مانده است. در حال حاضر میزان تقاضا برای اغلب کالاهای پایه در مقایسه با خط روند میانگین یک ساله اخیر آنها لااقل ۱۵ تا ۲۰ درصد بالاتر است و این در حالی است که عرضه‌ها از چنین روندی تبعیت نمی‌کنند. این بدان دلیل است که اختلاف بین قیمت ارز نیمایی و آزاد خرید از بورس کالا را حائز انتفاع کرده است. از سوی دیگر تقاضاکنندگان می‌دانند عبور از این وضعیت توسط دولت ناگزیر است و در نتیجه باید به هر ترتیب این شکاف برطرف شود، بنابراین خرید از بورس افزایش یافته است.

انتظارات تورمی بیداد می‌کند
مساله دیگر انتظارات تورمی در ایران است؛ نگاهی به آمارهای تورمی در کشور نشان می‌دهد رشد هزینه‌های تولید در کشور در خلال سال‌های اخیر در نتیجه رشد قیمت ارز، کمیابی مواد اولیه، رشد قیمت مواد غذایی در نتیجه آزادسازی قیمت ارز در چند ماه گذشته، تحریم‌ها و همه‌گیری کرونا باعث شد تا تولید همواره در برابر این پرسش جدی قرار بگیرد که چگونه می‌توان بین هزینه‌های تولید و قدرت خرید جامعه تعادل ایجاد کرد.
امروزه میزان تقاضای واقعی برای مواد اولیه در صنعت پلیمری، فلزات پایه، محصولات غذایی، سیمان و... کاهش یافته است که دلیل آن کاهش میزان تولید در بخش‌های مختلف است. در مقابل تقاضای واسطه‌گری و دلالی با رشد قابل توجهی روبه‌رو شده است که این موارد تعادل در بازارها را به هم زده است.
از سمت دیگر دولت به دلیل کسری بودجه بالایی که با آن روبه‌روست و از سمت دیگر به دلیل چاپ پول گسترده در کشور انتظارات تورمی را افزایش داده و این مساله بعید نیست به زودی عدم تعادل بازارهای پایه را تشدید کند. نرخ تورم در مهر ماه به بالای ۴۸ درصد رسیده است.
جدا از پیش‌بینی‌های دولتی از تورم، اما شواهد حکایت از آن ندارد که تورم در آینده با افت قابل توجهی روبه‌رو شود؛ هزینه‌های تولید روز به روز در حال افزایش است و گردش نقدینگی در صنایع در نتیجه رشد شدید قیمت ارز به شدت کاهش یافته است. تولیدکنندگان در صنایع مختلف می‌گویند اگر بالا ماندن هزینه مواد اولیه به همین وضعیت ادامه یابد، می‌تواند برای صنایع پایین‌دستی مشکلات بیشتری ایجاد کند.

تقاضای بازار واقعی است؟
از سمت دیگر تولیدکنندگان صنایع مختلف می‌گویند تقاضا برای مواد اولیه نیازمند بازنگری است، به عقیده آنها اگر خریداران مواد اولیه صنایع واقعی نباشند و در شرایط مختلف ریسک خریدهای پایه را افزایش دهند، این موضوع شاید در کوتاه‌مدت به نفع صنایع بالادست باشد، اما در بلندمدت مشکلات اساسی را برای زنجیره ایجاد می‌کند.
این در حالی است که در برخی گروه‌های کالایی بازارهای جهانی روندی معکوس دارند؛ به عنوان مثال شاخص قیمت محصولات پلیمری در یک سال گذشته نزدیک به ۱۴ درصد کاهش یافته است و این نرخ برای فولاد ۲۰ درصد کاهش داشته است. این روند برای سایر کالاها مثلا سنگ آهن ۱۹ درصد و مس ۲۰ درصد است. به این ترتیب شرکت‌های بالادستی که قیمت‌گذاری محصولات آنها بر اساس ضریبی از قیمت‌های جهانی است، نگران افت بیشتر موجودی انبار در آینده هستند و در نتیجه تورم و افزایش نرخ ارز را به عنوان جایگزینی برای حل بحران‌های فعلی می‌بینند، اما واقعیت این است این تحلیل درستی نیست و تا زمانی که صنایع پایین‌دستی خریدار نباشند و دلالان به منظور سوءاستفاده از شرایط بازاری در میدان حضور داشته باشند، منافع کوتاه‌مدت بهره‌ای برای صنایع بزرگ ندارد.
در چنین شرایطی عدم تعادل موجود در صنایع گوناگون در شاخص‌های صنایع بورسی نمود یافته است. شاخص شیمیایی به رغم رشد تقاضا و قیمت در بورس کاهشی است. شاخص گروه سیمان چرا کاهشی است؟ صنعت سیمان در حال حاضر در وضعیت بسیار مناسبی در قیاس با گذشته قرار دارد اما صنعت و تولیدکنندگان همچنان معتقدند سیاست‌های دولت در این صنعت نیازمند بازبینی است. صنعت فولاد نیز از وضعیت مشابهی برخوردار است.

بازارهای سهام و کالا از هم منفک هستند
کارشناسان معتقدند، یکی از دلایل مهم این موضوع آن است که بازار سرمایه در ایران تا حد زیادی از بازارهای کالایی منفک است و همانطور که رشد بازار تابع رشد متغیرهای واقعی در بازارهای کالایی نبوده و متغیرهای سیاسی و بین‌المللی روی آن اثرات جدی‌تری دارند، ریزش آن نیز از همین وضعیت رنج می‌برد. جریان خروج سرمایه از بورس به دلایلی همچون ناامیدی از نتیجه بخش بودن مذاکرات و حتی نگرانی از وخیم شدن وضعیت تحریم‌ها و تابع اعتراضات در داخل شدت یافته و این موضوع را تقریبا در همه صنایع شاهد هستیم.
البته دولت تلاش کرده است تا از طریق اجرای سناریوهای تکراری مانند پیشنهادات ۱۰ بندی برای حمایت از بازار سرمایه مانع از خروج بیشتر نقدینگی از بازار شود، اما در واقع این سیاست‌ها پیشتر نیز آزموده شده و آزموده را آزمودن خطاست!