در مورد ورود استارتاپها به بازار ابتدا باید به گزارشهای میان دورهای شرکتهایی که قصد ورود دارند، توجه کرد که چگونه تهیه میشوند و بازار اینها را چگونه درک میکند. بعد از گذشت چند روز از قیمتگذاری این شرکتها، بازار باید منتظر گزارشهای میان دورهای آنها باشد چون پایداری سود آنها با گزارشهای میان دورهای سنجیده میشود و اگر آنها روند رو به رشد سودآوری داشته باشند طبیعتا به این قیمتها پایبند مانده و ادامه میدهند اما اگر روند پایداری و تدوام فعالیت آنها در گزارشهای میان دورهای روند نزولی داشته باشند ممکن است از شرکتهایی که در آینده وارد بازار میشوند، استقبال نشود.
در کل بقا و تداوم سودآوری شرکتهای استارتاپی مهم است که آن هم با گزارشهای میان دورهای و آماری که منتشر میکنند و همچنین پیش بینی از وضعیت آتی خود به حرکت این سهمها جهت میدهند. البته ابعاد و اندازههای این شرکتها خیلی بزرگ نیست تا پولهای جهت داری وارد آنها شده و برای مدتی باعث حرکت آنها شود. در کل استارتاپها جزو شرکتهای پر ریسک حساب میشوند و چون در قالب صندوقهای vc راهاندازی نشده و شکل نگرفتند، جزو سهمهای پر ریسک به حساب میآیند و از طریق عرضه به سهامداران حرفهای وارد بازار شدند و با توجه به اینکه سرمایهگذار حرفهای هم طبق ضوابطی که برای آنها مشخص شده از دانش مالی و تحلیلی برخوردار هستند، با بررسی این گزارشها متوجه میشوند که چه شرکتی رشد سودآوری خوبی داشته و سهام آن را نگه داشته یا اضافه میکنند. در مقابل هم اگر این گزارشهای میان دورهای روند رو به رشدی را برای شرکت نشان ندهند قاعدتا دلیل برای ورود پولهای بزرگتر به آن ندارند.
با توجه به اینکه سالها در صنایع خاصی محدود بودیم به نظر میرسد که باید تنوع داده و همه مدل از صنایع را در بازار داشته باشیم هرچه صنایع در بازار جدیدتر و متنوعتر باشند، کمتر از دلار، قیمتهای جهانی و مسائل این چنینی آسیب میبینند. همچنین تنوع پرتفویها باعث تنوع سرمایهگذاری بیشتر خواهند بود اما این گزارشها باید آگاهانه و هوشمند بررسی شده و از حرکتهای شتابزده جلوگیری شود. نکته دیگر اینکه ابعاد این شرکتها هم باید بزرگ باشد یعنی هر چه شرکتهای بزرگتر وارد بازار شوند دستکاری و موضوعات این چنینی کمتر اتفاق میافتد. به این دلیل که معمولا شرکتهای کوچک بیشتر درگیر حباب، دستکاری و... میشوند، از چشم برخی مدیران صندوقها و سهامداران حرفهای میافتند.
مدل ارزشگذاری استارتاپها پیچیدگی زیادی داشته و بیشتر مدلها انتزاعی هستند یعنی رشدهای بالایی برای آنها متصور است. با توجه به اینکه استارتاپها جزو شرکتهای رشدی به حساب میآیند، قیمتهای آنها بالاست درواقع قیمت شرکتهای رشدی بالاتر از حد معمول بازار است ولی گزارشهای میان دورهای ارزش ذاتی این شرکتها را تأیید میکند برای مثال در مورد تپسی به صورت خاص حمل و نقلی که اتفاق میافتد، رشد مشتریها و رانندههایی که قرارداد میبندند، تعیین کننده ارزش ذاتی آنهاست. اما چون هنوز گزارش میان دورهای خود را منتشر نکردند اگر به اعداد و رقمهایی که در بودجهگذاری پیش بینی شده نرسند، تجربیات بعدی هم تجربیات خوبی نخواهد بود. اکثر شرکتهایی که میخواهند وارد بازار سرمایه شوند، فرقی نمیکند فرابورس یا بورس تهران همه برای تداوم فعالیت خود وارد میشوند که از برند بازار استفاده کنند تا شکست نخورند و زنده بمانند. ما هم تا حدودی کمک کردیم که این صنعت زنده بماند چون حجم بزرگی از نیروی انسانی در آن کار میکنند و شبکهای از مردم هم از آنجا در حال ارتزاق هستند بنابراین رو به رشد میتوانند کار خود را ادامه دهند.
وزن داراییهای نامشهود در این مدل ارزشگذاریها خیلی بالاست ولی از آنجایی که بیشتر جنبه انتزاعی دارند، در حال حاضر بلوغ بازار سرمایه نمیتواند به اینها وزن عددی بدهد. به نظر میرسد با تفاوت درآمدی و سودآوری که این شرکتها در چند سال آینده ایجاد میکنند این دارایی نامشهود جا میافتد. در سالهای آینده که بازار اینها را درک کرد، شرکتهای بعدی که میآیند متوجه میشوند هر یک سالی که میگذرد چه مقدار خلق درآمد میکنند، داراییهای نامشهود از چه نقطهای به چه نقطهای رسیدند و با توجه به اینها برای آن ارزش ایجاد میشود اما در حال حاضر بازار به راحتی نمیتواند برای آنها تعیین ارزش کند و در آینده باید این کار را انجام داد چون معمولا اولین شرکتی که وارد میشود، گزارشی وجود ندارد تا با آن مقایسه شود. بنابراین تا نتوان مقایسه کرد تعیین ارزش آن خیلی سخت است ولی استانداردهای ارزشگذاری داریم که درمورد دارایی نامشهود هم نظر میدهند، کارشناس رسمی در این حوزه نیز نظر میدهد و همچنین استانداردهای حسابداری هم وجود دارد.
منبع: هفته نامه اطلاعات بورس شماره ۴۷۴