برای هر دو صندوق دارا و پالایش از روز اول محدودیتهایی در نظر گرفته شده بود که چه تعداد سهم بفروشند و مانند صندوقهای بخشی که در یک تعداد به خصوص از صنایع فعال هستند، اینها را محدود کردند. این موضوع یکی از عوامل افزایش ریسک این صندوقها تلقی میشود.
موضوع بعدی بحث نقدشوندگی این صندوقهاست که به دلیل نبود بازارگردانی منسجم به نوعی در بازار رها شده بود و نقطه شروع نامناسب این دو صندوق به نوعی پیک هیجان در سال ۱۳۹۹ است که این صندوقها پذیرهنویسی و عرضه شدند. بنابراین به استناد فرمول محاسبه NAV و به دلیل آنکه شرکتهای سرمایهپذیر آنها در قله قیمت قرار داشتند، در نتیجه در طول یک تا دو سال روندی نزولی پیدا کردند و به این دلیل که بازارگردان نداشتند، نتوانستند آن را حتی به قیمت NAV نزدیک کنند و تا مدتها اینها پایینتر از ارزش ذاتی خودشان معامله میشدند. بنابراین به نظر میرسد بزرگترین ایراد این صندوقها مدیریت دولتی آنها بود که خود نهاد ناظر و سازمان بورس هم به این جمعبندی رسیدند که در حقیقت اساسنامه و امیدنامه این صندوقها را اصلاح و محدودیتهای موجود را رفع کنند اما در حال حاضر کماکان مدیریت این صندوقها دولتی است، یعنی توجه ویژه و هدف از انتشار و پذیرهنویسی این صندوقها این بود که بخشی از داراییهای مالی را دولت به فروش برساند. بنابراین به نظر میرسد عملکرد این دو صندوق صرفا دستوری در ارتباط با فروش بخشی از داراییهای دولت در سال ۱۳۹۹ از طریق بازار سرمایه بود که اگر بخواهیم نگاهی به عملکرد دو سه ساله آنها بیندازیم، سال ۹۹ و در اوج هیجان اشخاص حقیقی ۲۵ هزار میلیارد تومان پول وارد بازار کردند و در سال ۱۴۰۰ نیز ۶۰ هزار میلیارد تومان پول وارد شد و در حال حاضر و با گذشت ۱۱ ماه از سال حدود ۴۲ همت پول خارج شده است یعنی ۲۵ هزار به طرز نامناسب منابع جذب شد که تصادفا این ۲۵ هزار میلیارد تومان و بخش عمدهای از همین منابع با این دو صندوق دارا و پالایش برابری میکند، اما با قرار دادن این اعداد و ارقام در کنار هم این نتیجه حاصل میشود که این موضوع تجربه ناموفقی بوده و منجر به این شده که حال و روز بازار اینگونه شود.
دیوار بلند اعتماد و اعتمادسازی به سختی درست میشود و به راحتی نیز تخریب میشود. ذهنیتی که بازار از یک نماد و یک صنعت و فرضا بازار خودرو داشته است، بسیار اثرگذار است و میتوان گفت نگاه نامناسب اثرگذاری بیشتری دارد. به دلیل سابقه ناهنجاری که این دو صندوق باوجود اصلاح بازارگردان داشتهاند، هرچند منابع مالی نامحدود نیست، گمانههایی زده میشد که چنانچه این قیمت به حدود nav برسد و به محض اینکه تاچ بکند، پوزیشن معکوسی برای فروش سهام میگیرد، بنابراین مدت کوتاهی طول کشید که اینها در حدود nav معامله شدند. این دو صندوق اختلاف فاحشی با سایر صندوقها دارند.
عمدتا به نظر میرسد مسائل روانی در این موضوع حاکم است، نه اینکه صرفا بازارگردانی وجود نداشته و به محض ورود بازارگردان، همه چیز اصلاح شود. آن سابقه را به این راحتی نمیتوان تغییر داد. به ویژه که حدود چهار ماه پیش نیز به طور مشابه بستهای ۱۰ بندی برای حمایت از بازار مطرح و اجرا شد که دو بند مهم داشت؛ اول هماهنگی نرخ بازار پول و سرمایه و بعد جلوگیری از انتشار و پذیرهنویسی اوراق و عرضه سهام جدید که این موضوع تنها دو ماه پایدار ماند و بلافاصله روند معکوس و عرضههای سهام نیز از سر گرفته شد.
- فردین آقابزرگی - مدیرعامل سبدگردان نیکان