با توجه به اینکه احتمالا نرخ دلار عامل تعیینکننده بازار خواهد بود، استنباط میشود که صنایع مرتبط به هلدینگها، پالایشگاهها، پتروشیمیها، معادن و فلزات که فروش دلاری دارند، میتوانند نسبت به دیگر صنایع از وضعیت بهتری برخوردار باشند.
دلیل عقب ماندن بورس از سایر بازارها دو اتفاق است. ابتدا شوکی است که به سیاست پولی از سال ۹۸ و ۹۹ داده شده و ضریب منفی ایجاد شد. مسئله دیگر اینکه فروش شرکتها وابسته به نرخ دلار بوده و در حال حاضر بیشتر از دو سال است که نرخ دلار شرکتها سرکوب شده است. ضمن اینکه دلار در بازار آزاد رشد کرده است منتها شرکتهای ما نتوانستند به نرخ آزاد فروش داشته باشند.
نکتهای که در حاشیه میتوان اضافه کرد این است که بودجه و سیاستهایی که در پیش گرفته شده به این سمت بوده که هزینهها، هزینه صنایع را افزایش داده است. از این دو محل حاشیه سود شرکتها کاهش پیدا کرده و از طرف دیگر نرخهای فروش آنها افزایش پیدا نکرده است، بنابراین در کل باعث شده که سود شرکتها افزایش پیدا نکند و چون سود شرکتها افزایش پیدا نکرده است یا حتی گاهی بعضی از آنها کاهش هم پیدا کرده است، تاثیر خود را به صورت تجمیعی به گونهای نشان داده که شاخص کل آنچنان که باید و شاید رشد نکرده و پرتفوی سهامداران آنطور که باید وضعیت مناسبی ندارد و در سود نیستند. برای پیشبینی حرکت بورس چند فاکتور باید مشخص باشد.
مهمترین فاکتور این است که بحث دلار ۲۸ هزار و ۵۰۰ تومانی باید اصلاح شود. پس از اصلاح این موضوع اگر با این شرط که سیاست پولی به سمت انقباض شدید پیش نرفت و از طرف دیگر هم قیمتهای جهانی افت نکند، شاخص میتواند بعد از افت اخیری که داشت، کف بلند مدتی برای آن شکل بگیرد تا بعد از آن یک ترند صعودی را در بازار شاهد باشیم.
- عبدالله مشکانی - کارشناس بازار سرمایه
- شماره ۴۸۵ هفته نامه اطلاعات بورس