تمام اشخاص حقیقی، حقوقی و یا کلیه نهادهای دولتی و عمومی دارایی‌هایی را در تملک دارند که این دارایی‌ها به دو شکل می‌تواند برای آنها ایجاد درآمد کند.

شکل اول این است که دارایی برای مدتی نگه داشته شود و بعد از مدتی افزایش قیمت پیدا کند که این افزایش قیمت به عنوان درآمد ناشی از داشتن آن دارایی شناسایی شود. نوع دیگر درآمدی که دارایی می‌تواند ایجاد کند، درآمدی است که آن دارایی بتواند در چرخه عملیات ایفای نقش کند و در اثر نقشی که ایفا می‌کند برای شخص حقیقی، حقوقی، نهاد دولتی و یا عمومی درآمد ایجاد کند.

در اقتصادهایی که تورم وحشتناک و بالا وجود ندارد، شکل اول درآمد و انتظار اینکه دارایی گرفته شود و پس مدتی در اثر افزایش قیمت و فروش آن ایجاد درآمد کند، اصلا بی معنی است و هیچ شخص، شرکت و یا نهادی چنین هدفی را دنبال نمی‌کند که دارایی را بگیرد و نگه دارد بدون اینکه در چرخه عملیات موضوع فعالیت شرکت ایجاد درآمد کند. بنابراین اگر هر مجموعه‌ای دارایی دارد و این دارایی در چرخه عملیات و موضوع فعالیت آن ایجاد درآمد نمی‌کند، به آن دارایی غیرمولد گفته می‌شود و اگر در چرخه عملیات و در راستای موضوع فعالیت شخص حقیقی یا حقوقی یا نهاد عمومی یا دولتی در حال فعالیت است، به آن مولد گفته می‌شود. نکته بعدی اینکه اگر دارایی مولد نیست، مجموعه باید چه کند؟ به لحاظ تئوری برای همه روشن است که به محض اینکه این دارایی‌ها در مجموعه شناسایی شدند باید به سرعت تبدیل شوند و به دارایی‌هایی که بتواند در آن مجموعه نقش‌آفرینی کند، تغییر پیدا کنند.
ما در اقتصادمان، شرایط تورمی داریم و در اثر نوسانات و تکانه‌های اقتصادی حتی نگه داشت دارایی‌ها به شکل غیرمولد هم می‌تواند درآمد آنچنانی داشته باشد. در نتیجه می‌توانیم اشخاص یا نهادهایی پیدا کنیم که مالک دارایی‌هایی هستند که بدون اینکه در چرخه عملیات ایجاد درآمد کنند، صرفا به دلیل نگه داشتن‌شان بعد از مدتی عوایدی برای دارنده آنها داشته باشند اما به طور کلی و به لحاظ تئوری این روش از نگهداری دارایی‌ها که به اصطلاح به آن دارایی‌های غیرمولد می‌گوییم، امر پسندیده‌ای نیست. دولت قصد دارد دارایی‌های غیرمولد را واگذار کند که به لحاظ تئوری و اصولی کار درستی است. به دو شکل در باب این موضوع می‌توان صحبت کرد. در ابتدا اینکه نحوه اجرای آن به چه شکل خواهد بود و بخش دوم اینکه مولدسازی چه آثاری می‌تواند داشته باشد. اگر فرض گرفته شود دولت به شکل مناسبی دارایی‌هایی که مولد نیستند را واگذار کند، منابع حاصل از این واگذاری در صورت محقق شدن و اجرای درست، می‌تواند به گونه‌های مختلفی هزینه و خرج شود. اگر منابع حاصل از واگذاری دارایی‌ها با هدف این باشد که صرف ایجاد دارایی‌های مولد دیگری بشود، مثل تکمیل پروژه‌های ناتمام و طرح‌های عمرانی، قاعدتا آثار بسیار مطلوبی بر اقتصاد خواهد داشت ولی اگر تصور بر این باشد که این منابع صرف هزینه‌های جاری شود و یا به عبارتی در ایجاد دارایی‌های مولد دیگر پروژه‌ها و یا پروژه‌های عمرانی به طور مشخص صرف نشود، قاعدتا فقط دارایی‌ها را فروخته‌ایم بدون اینکه آثار مناسبی بر اقتصاد داشته باشد.
با فرض اینکه مولدسازی به شکل درستی اجرا شود و منابع حاصل از آن هم صرف دارایی‌های مولد دیگری در اقتصاد بشود، آن زمان می‌توان گفت که این موضوع چه آثاری بر بازار سرمایه می‌تواند داشته باشد. به نظر می‌رسد اگر این اتفاق پسندیده بیفتد حتما بر بازار سرمایه آثار مناسب خواهد داشت. به دلیل اینکه در چرخه اقتصادی زمانی که پروژه‌های نیمه تمام تکمیل شود و یا پروژه‌های نیمه تمامی که بازده ندارند، تکمیل شده و درآمدزا شوند، قاعدتا هم در کلیت اقتصاد آثار مثبت خواهد داشت و هم در بازار سرمایه می‌تواند آثار مثبتی داشته باشد. فرض می‌شود که دولت کلی پروژه‌های عمرانی دارد که بخواهد آنها را تکمیل کند. به محض اینکه منابع برای تکمیل این پروژه‌ها مصرف شود، اولین اثری که دارد این است که این پروژه‌ها به‌طورکلی مواد بسیار زیادی نیاز خواهد داشت و مجموعه‌هایی که در حال حاضر در بورس حضور دارند، به دلیل تقاضای ایجاد شده، فعال‌تر می‌شوند و وقتی فعالیت آنها بیشتر شود، کسب و کار آنها گسترش پیدا می‌کند. این موضوع می‌تواند آثار درآمدی داشته باشد و این آثار درآمدی می‌تواند در قالب EPS و DPS به سهامدارانی که هم‌اکنون در بازار سرمایه حضور دارند، منتقل شود. اگر مولدسازی به صورت درست اتفاق بیفتد و منابع حاصل از آن به شکل درستی در اقتصاد تزریق و خرج شود قاعدتا هم بر کلیت اقتصاد آثار بسیار مناسبی خواهد داشت و هم می‌تواند آثار مثبتی بر بورس داشته باشد.

  • حسین میری - کارشناس بازار سرمایه
  • شماره ۴۸۵ هفته نامه اطلاعات بورس