زمانی که افرادی بتوانند نرخهای بالاتر بگیرند، به صورت رسمی نرخ سپرده بانکی بالا رود یا افرادی که منابع کلان دارند بتوانند نرخهای ترجیحی از سیستم بانکی بگیرند، باعث میشود که بازارهایی مثل بازار سرمایه که آمیختهای از ریسک و بازدهی است تحت تاثیر قرار بگیرد.
وقتی شخص بتواند در بازار پول یا سیستم بانکی نرخهای موثر بیش از ۳۰ درصد دریافت کند، به اصطلاح بازاری p/e تقریبا ۳ را دریافت میکند. بنابراین برای اینکه شخص بخواهد در بازار سرمایه سهامی را که هم ریسک و هم انتظارات بازدهی دارد، خریداری کند، نمیتوان سهمهایی با نسبت زیر ۳ به آنها ارائه کرد بنابراین رقابت سالمی بین اینها شکل نمیگیرد.
همچنین این موضوع بر روی کلیت اقتصاد هم تاثیرگذار است. وقتی بتوان بدون هیچ پذیرش ریسکی سالانه ۲۸ یا ۳۰ درصد سود به دست آورد، دیگر انگیزهای برای سرمایهگذار باقی نمیماند که کسب و کار راهاندازی کند، کارخانه راهاندازی کند و درواقع کار تجاری و تولیدی انجام دهد.
در کنار این موضوع افزایش نرخ سود باعث افزایش نرخ تامین مالی هم میشود. بنابراین هم روی بازارهای مالی و بورس اثر منفی میگذارد و هم روی کلیت اقتصاد اثر منفی میگذارد.
این نوسانات بر روی ورود و خروج حقیقیها هم اثر دارد. زمانی که میانگین بازدهی سال قبل شاخص کل بازار زیر ۱۰ درصد بوده، سرمایهگذاران خرد مقایسه و پیشبینی میکنند درباره اینکه بازار در سال آینده میتواند بازدهی بیشتری را نسبت به سود تضمین شده بدهد یا خیر. اگر نرخ سود بدون ریسک ۳۰ درصد باشد، مقایسه میشود با عملکرد بازار و طبیعتا سرمایهگذاران پولهای خود را از بورس خارج کرده و به سمت سپرده بانکی یا بازارهای غیرمولد سفتهبازی میبرند.
- احسان ذاکرنیا - معاون سرمایهگذاری گروه مالی کیمیا
- شماره ۴۸۶ هفته نامه اطلاعات بورس