اما اگر بخواهید ارتباط خود را با محیط بینالملل قطع کنید، میتوانید برای قیمتها سقف بگذارید. در اقتصاد موضوعی داریم به نام رفاه از دست رفته یعنی زمانی که قیمتگذاری دستوری داشته باشید، هم تولیدکننده و هم مصرفکننده باشید، به میزان کاهش تولید به دلیل قیمتگذاری دستوری رفاه را از دست میدهید. همین موضوع باعث میشود اقتصاد کوچکتر شود.
اساس اینکه قیمتگذاری دستوری انجام میشود، رویکرد دولت برای رفاه است. دولت میخواهد رفاه ایجاد کند، جلوی تورم را بگیرد تا بتواند سطح عمومی قیمتها را در سطح نازلتر قیمت واقعی خود نگه دارد. اگر منابع کافی وجود داشته باشد یعنی هم منابع طبیعی و هم منایع تکنولوژیک وجود داشته باشد، همچنین عاملی به نام زمان را نادیده بگیریم در کوتاهمدت قیمتها پایینتر از قیمت واقعی خود خواهد بود. در بلندمدت اما اگر منایع کافی وجود نداشته باشد، قیمتگذاری دستوری نه تنها مردم را به رفاه نمیرساند بلکه رفاه را از دست میدهد.
در حقیقت در اقتصاد مثلثی داریم که به آن مثلث هالبرگر میگویند که رفاه از دست رفته را اندازهگیری میکند و میگوید که قیمتگذاری دستوری باعث میشود نه تنها رفاه اتفاق نیفتد بلکه سایز اقتصاد هم کوچک میشود. اقتصاد باید خود را با محیط پویای بینالمللی تطبیق دهد. نمیتوان سطح قیمتها را دائم پایین نگه داشت مثل بنزین که با توجه به اینکه قیمت بنزین، قیمت جهانی دارد، باید مابهالتفاوت آن را سوبسید (یارانه) دهیم. مابهالتفاوتی که پرداخت میشود، اگر اندازه سه یا چهار برابر شود، رفاه از دست میرود و باعث میشود مصرف هم درست تنظیم نشود.
به هر حال خیلی از کشورها به ناچار برای اینکه تورم را کنترل کنند، ناچارند سقف قیمتی بگذارند یعنی قیمتگذاری کنند و سطح عمومی قیمتها را از سطحی که مطلوب است، نگذارند افزایش یابد. ممکن است در کوتاهمدت این رفاه ایجاد شود یعنی حداقل اینکه قشر آسیبپذیر زیر فشار تورم خرد نشوند. البته در دوره زمانی که دولت مدنظر دارد اگر بتواند شرایط را اصلاح کند شاید جوابگوی نیاز بازار باشد ولی به طور کلی در بلندمدت اگر اصلاح اساسی در مکانیسمهای تولید و تجارت بینالملل اتفاق نیفتد، قیمتگذاری دستوری نمیتواند به صورت مداوم و بلندمدت دوام بیاورد.
برای بازار سرمایه هم قیمتگذاری دستوری باعث میشود که تولیدکنندگان بخشی از تولید و بخشی از سود خود را از دست دهند. همچنین انگیزههای سرمایهگذاری آنها افت پیدا میکند. مانند صنعت برق که در حال حاضر کسی در نیروگاهها سرمایهگذاری نمیکند. بنابراین در زیرساختها اگر دولت مشوق ندهد و قیمتها درست تنظیم نشود، کسی سرمایهگذاری نمیکند. کاهش سرمایهگذاری هم به شدت بر تولید صنایع ما تاثیر میگذارند.
امید است که نظام حکمرانی به جمعبندی برسد که اقتصاد بر اساس مکانیسم مبتنی بر برنامه هدایت شود. اقتصادهایی هم که برنامهریزی میکنند باید شناوری و انعطاف را رعایت کنند تا بتوانند با بازارهای جهانی به نوعی خود را تغییر دهند. اساسا اگر گفته شود، میخواهیم با بازار جهانی قطع رابطه داشته باشیم یا قیمتهای خود را از بازارهای جهانی قطع کنیم، نتیجه خاصی نصیب ما نمیشود. درواقع رویکرد باید اصلاح شود.
- کاوه مهرانی- کارشناس بازار
- شماره ۴۸۹ هفته نامه اطلاعات بورس