به ویژه چیزی که برای رشد اقتصادی کشور مهم است، اینکه نرخ تشکیل سرمایه ثابت وضعیت بحران زدهای داشته و در دوران مختلف هم اقتصاد ایران به دلیل اینکه نتوانسته رشد درونزا ایجاد کند، به وضعیت روابط بینالملل وابسته شده است و جایگاه اقتصاد ایران در تجارت جهانی در سالهای گذشته به دلیل اینکه چند بار تحریم شدیم، از دایره اقتصاد جهانی خارج شدیم و نقش ما در دایره اقتصاد جهانی کمرنگتر شده است.
در این مدت نرخهای رشد بسیار پایینی را تجربه کردیم، سرمایهگذاریهای زیادی در شرکتهای مهم خود نکردیم، نرخ تشکیل سرمایه ثابت منفی بوده، نرخهای تورم نیز بسیار بالا بوده است و اساسا دولتها هم در مقاطع مختلف بیانضباطیهای مالی بسیار زیادی داشتند. از این جهت اساسا سرمایهگذاران خارجی که وارد کشور نشدند، سرمایهگذاران داخلی هم به دلیل اینکه با نوسانات و عدم اطمینانهای بسیار زیادی مواجه هستند، دوره سرمایهگذاری آنها یا نگاه آنها کوتاهمدت شده است، بنابراین از این بازار به آن بازار میروند.
در چنین شرایطی سیاستگذاری بلندمدت برای اقتصاد ایران خیلی دشوار است. در حال حاضر اینگونه است که همه بخشهای اقتصادی و به ویژه بازار سرمایه که بیشتر خود را نشان میدهد، در قیمتها به تعیین تکلیف پرونده ایران در رابطه با برجام و قدرتهای اقتصادی جهان میپردازند. برای اینکه ممکن است هم بخشهایی از عقب ماندگیهای اقتصادی ایران را جبران کند، هم ممکن است دست دولت را باز بگذارد برای اینکه کمی به اقتصاد سر و سامان دهد. این ابهامات به طور جدی مرتفع نشده و تا خبری میآید، مقداری قیمت دلار کاهش پیدا میکند و دوباره چند روز بعد این قیمت افزایش مییابد. به نظر میرسد که حتی در حوزه اطمینان بخشی در مورد خبرهای اقتصادی هم موفقیت چندان جدی وجود ندارد. اما نکته کلیدی اینجاست که اگر چه در روندهای بازار سرمایه میتوانیم رابطه بین نرخ دلار و بازار سرمایه را مشاهده کنیم و در تغییرات روزانه هم بازار سرمایه به تغییرات افزایش قیمت دلار واکنش مثبت نشان میدهد و همچنین به کاهش قیمت دلار واکنش منفی نشان میدهد، اما اگر گشایشهایی در اقتصاد کشور ایجاد شود و به واسطه آن گشایشها، نرخ دلار یا نرخ ارز در کشور کنترل شود، فرصتهایی برای برخی از شرکتهای ما هم ایجاد میشود، یعنی این امکان ایجاد میشود که شرکتها بتوانند تکنولوژیهای خود را نو کنند و سرمایهگذاری جدید داشته باشند تا با فرض سیاستگذاری درست بتوانیم حداقل برای چند سال اقتصاد را از این ابهام و از این گرفتاری که ایجاد شده در بیاوریم که به نظر میرسد نکته مهمی است که کمتر مورد توجه قرار میگیرد.
به نظر میرسد این اتفاقات میتواند آثار مثبتی در بازار داشته باشد. کاهش قیمت ارز اگر به واسطه گشایشها باشد، ممکن است حتی در طی چند روز در بازار واکنش منفی نشان دهد اما حتما در بلندمدت منجر به بهبود وضعیت بازار خواهد شد.
چنین به نظر میرسد که در سطح اقتصاد کلان کشور نیاز به یک ثبات و از آن مهمتر ایجاد اعتماد به سیاستگذاری داریم و در سطح بازار سرمایه هم نیاز داریم که برخی ریزساختارها را اصلاح کنیم، یعنی نمیتوانیم منتظر بمانیم برای اینکه چه اتفاقاتی در اقتصاد میافتد. به هر حال وضعیت اقتصاد ایران به گونهای است که آبستن حوادث و التهاب است ولی به نظر میرسد، میتوانستیم در سالهای گذشته برخی از ریزساختارها را اصلاح کنیم. اصلاح آن ریزساختارها منجر میشود به اینکه ما بتوانیم سیاستگذاری بهتری در مجموعه بازار داشته باشیم و سرمایهگذاران حقوقی و سرمایهگذاری غیرمستقیم نقش بزرگتری در کل معاملات داشته باشند، بازارها عملا دو طرفه شوند و ابزارهای مشتقه و Short Selling توسعه بسیار زیادی پیدا کنند.
اگر مداخله شرکتها و نهادهای دولتی و حاکمیتی به طور مستقیم در بازارها کاهش و شفافیتها افزایش پیدا کند و برخی ریزساختارها مثل دامنه نوسان اصلاح شود و نهادهایی مثل بازارگردان به مفهوم واقعی خود توسعه پیدا کنند، با انتشار خبرهای خوب در اقتصاد کشور، به رشد مجموعه اقتصاد کشور از طریق بازار سرمایه کمک میکند. به نظر باید مرتبا بر این نکته تاکید کنیم که درست است که مجموعه سرمایهگذاران منتظر اتفاقاتی هستند ولی در همین فرآیند هم میشود که سیاستگذاریهای درستی انجام داد و برخی ساختارهای بازار را اصلاح کرد.
- سعید اسلامی بیدگلی - رئیس هیات مدیره گروه خدمات بازار سرمایه آرمان آتی
- شماره ۴۹۶ هفته نامه اطلاعات بورس