به بیانی دیگر، به دلیل مدیریت در تضاد منافع سعی شده شخص حقوقی که کار ارزشگذاری را انجام میدهد به بحث قیمتی که به عموم و سهامدار عمده اعلام میکند حساسیت بیشتری نشان دهد.
از این حیث که اگر سهام را ارزان قیمتگذاری کند از طرف سهامدار عمده تحت فشار خواهد بود چرا که ضرر و زیان زیادی به سهامدار وارد شده است و اگر بیش از ارزش ذاتی قیمتگذاری شود، سهام باقیمانده را بایستی خریداری کند و بابت اختلاف قیمتی که بین ارزش و قیمت حادث میشود در خرید و فروش نمیتوان سودی را شناسایی کرد. نکته مهم دیگر درعرضه اولیه این است که به دلیل شرایط تورمی موجود در کشور فاصله زمان ارزشگذاری شخصیت حقوقی و فاصله زمان ارزشگذاری کارشناسان رسمی که معمولا برای ساختمان و املاک لحاظ میشود، در قیمت ارزش واقعی سهام یا شرکت تاثیرگذار است.
موضوع مهم دیگر اما در روشهای ارزشگذاری این است که چه نوع میانگین موزونی بین روشهای ارزشگذار قائل باشیم. دربرخی عرضههای اولیه روشهای مبتنی بر دارایی و در برخی دیگر روشهای مبتنی بر صنعت یا ضرایب وزن بالایی دارد. این موضوع باعث میشود شخصیتهای حقوقی متفاوت به عرضه کار متفاوتی دست یابند. از این رو، در روشهای ارزشگذاری میانگین موزون مورد استفاده بسیار مهم است.
نکته دیگر در عرضههای اولیه توجه به کیفیت صورتهای مالی است. در عرضههای اولیه به دلیل سرعت بالا به کیفیت سود از این حیث که اقلام سود و زیان چقدر تکرار پذیر هستند و اقلام غیرعادی حذف شدهاند یا خیر، توجهی نمیشود.
علاوه براین، به نرخهای رشد نیز توجه چندانی نمیشود. همچنین به دلیل اینکه سرعت عمل درعرضههای اولیه بالا است، سهامدار تلاش میکند در مدت زمان مشخص شده از سمت کارشناس رسمی دادگستری ومهلت احصاء شده از سوی بورس و یا فربورس پیش رود که همین موضوع باعث شده به نرخهای رشد توجهی نشود.
همچنین رفتار سهامدار عمده و سابقه او در مواجهه با عرضههای اولیه باعث شده، شخص ارزشگذار در زمان ارزشگذاری با ملاحظاتی پیش رود. متاسفانه برخی از سهامداران عمده رفتارشان در عرضههای اولیه صرفا فروش ونه حمایت است از این رو، شخصیتهای حقوقی نگرانند که از سهام استقبالی صورت نگیرد و بابت تعهدی که برای تعهد پذیرهنویس دارد منابع زیادی درگیر شود.
آخرین مساله مهم در فرآیند عرضههای اولیه بحث شفافسازی است. در حقیقت آخرین وضعیت پروژهها و اقدامات شرکتهای سرمایهپذیر در چند روز منتهی به عرضههای اولیه باید شفافسازی شود چرا که با گذشت چند ماه از فرآیند حسابرسی و تهیه صورتهای مالی و ارزشگذاری پروژهها، کارشناس رسمی پروژهها، املاک و مستغلات را قیمتگذاری کرده و ارزشها مجددا باید بروزرسانی و حداقل چند روز مانده به عرضههای اولیه به سهامداران ارائه شود.
در حال حاضر دو روش عمده برای عرضههای اولیه وجود دارد که یک روش به سهامداران حرفهای و روش دیگر به عموم است اما به طور کلی روشی که از طریق بوک بیلدینگ به سهامداران حرفهای عرضه میشود روش بهتری است چرا که هیجان برای خرید در قیمت بالاتر مدیریت میشود و خیلی مواقع صندوقها اصلا خریدی نمیکنند و یا بالاتر از قیمت میانگین خرید میکنند و ارزیابی نیز راحتتر انجام میشود. ضمناینکه این روش مبتنی بر روش ارزش گذاری است و در امیدنامه نیز مورد ارزیابی دقیق سرمایهگذاران حرفهای قرار میگیرد و روش دقیقتری برای عرضهاولیه است.
برای موفقیت درعرضههای اولیه پیشنهاد میشود همچنان روشهای غیر مستقیم از جمله صندوقهای سرمایهگذاری و افراد حرفهای و نه شخصیتهای حقیقی مورد توجه قرارگیرد. به دلیل اینکه در گذشته همیشه افراد حقوقی درعرضههای اولیه برنده بودهاند فرآیند ارزشگذاری واقعی مخدوش شده واین موضوع باعث شده نگاه گوشت قربانی به عرضههای اولیه داشته باشیم.
نکته آخر و پایانی اما در مورد دلایل کندی فرآیند عرضه و پذیرش است که معمولا به دلیل آشنایی ناکافی هیات مدیرهها وسهامداران با فرآیندهای بازار سرمایه صورت میگیرد.
به عبارت دیگر شرکتهایی که قصد ورود به بازار را دارند با ادبیات بازار و دستورالعملهای افشا و پذیرش فاصله دارند که عملا همین موضوع فرآیند پذیرش را با کندی روبهرو میکند.
- مهدی دلبری - مدیرعامل سبدگردان هیوا
- شماره ۵۰۰ هفته نامه اطلاعات بورس