فقر در جامعه سنتی که مردم از پیش فقیر بوده‌اند و اکنون هم هستند یک معنا و یک آثار دارد، درحالی‌که فقر در جامعه‌ای چون ایران که اغلب مردم پیش از این از فقر بیرون آمده و رفاه نسبی را تجربه کرده‌اند، اکنون دوباره وارد فقر می‌شوند، به‌کلی متفاوت است.

به گزارش صدای بورس,کسانی که فقیر به دنیا آمده‌اند با کسانی که فقیر نبوده‌اند و فقیر شده‌اند رفتارهای متفاوتی دارند. این سقوط به چاله فقر در ایران شدید بوده است.

طبقه متوسط ایران در مقاطعی تا ۶۰درصد جامعه را تشکیل داده است و همه آنان کلیه ویژگی‌های این طبقه از حیث سبک زندگی، ویژگی‌های تحصیلی و فرهنگی و ارتباطی را کسب کرده‌اند، ولی اکنون بخش مهمی از این گروه اجتماعی به لحاظ اقتصادی دچار فقر شده‌اند و در عین حال، همان سبک زندگی و ویژگی‌های طبقه متوسط را دارند و این فقیر شدن عوارض مهمی ایجاد کرده است. از جمله کاهش شدید فرزندآوری است. موضوعی که حکومت و سیاستگذاران آن متوجه ماجرا نیستند.

افراد فقیر زاد و ولد بیشتری دارند ولی طبقه متوسطی که فقیر شود، به‌ کلی از ازدواج و فرزندآوری روی‌گردان می‌شود. علل این را باید جداگانه نوشت. بنابراین تنها راه برای بهبود وضع فرزندآوری ، بازگرداندن این گروه از طبقه متوسط که فقیر شده‌اند، به جایگاه قبلی خود یعنی طبقه متوسط است و این ممکن نیست جز از طریق افزایش مستمر رشد اقتصادی و اشتغال، موضوعی که از ابتدای دهه ۹۰ تاکنون با توقف نسبی مواجه شده است. عوارض دیگر فقر در دین هم به وفور گفته شده است. کاد الفقر أن یکون کفرا؛ یعنی ممکن است فقر به کفر بیانجامد، از احادیث مشهور است که امروز صحت و درستی این حدیث را به وضوح می‌بینیم.

مستندات سنجش ابعاد فقر فراوان است؛ آمار اقتصادی، آمار هزینه و خانوار، آمار تورم و دستمزد، آمار کالری مصرفی،‌ آمار خودکشی‌های ناشی از فقر،‌ یا فرزندکشی، تصاویر روزانه از سطح شهرها از کودکان کار و زباله‌گردی، آمار فروش مواد غذایی و... همه و همه حکایت از وضعیت تأسف‌آور فقر در ایران دارد و همه پژوهش‌های رسمی کشور نیز ابعاد غیرقابل قبول این ویژگی را به خوبی نشان می‌دهد و اگر سیاستگذاری کلان کشور معطوف به رفع فقر شود و همه سیاست‌ها را پیرامون حل این مسئله، سامان دهد، باید از آن حمایت کرد. ولی رفع فقر با پرداخت یارانه و سیاست‌های مشابه رخ نمی‌دهد، تنها راه افزایش رشد اقتصادی و اشتغال و کاهش تورم و بهبود سهم حقوق و دستمزد در ارزش افزوده اقتصادی است. هر راه دیگری بی‌نتیجه است. اگر مقامات نخواهند که به وجود این مسئله اقرار کنند، کم‌کم آن را فراموش خواهند کرد و این خطر بزرگی است.

باید پذیرفت که فقر هست و شدید هم هست و در حال تشدید است و تبعات خطرناکی هم دارد و وجود آن مغایر با ارزش‌های انقلاب و قانون اساسی است و راه‌حل آن نیز در درجه اول اذعان به همین موارد است. لاپوشانی فقر، بدتر از فقیرتر کردن مردم است.

منبع:روزنامه هم میهن