رفع کسری بودجه راههای مختلفی دارد، برای مثال افزایش قیمت بنزین، نرخ ارز، مالیات و غیره اما این موارد دارای تبعاتی همچون تبعات اجتماعی است، در حال حاضر دولت به این نتیجه رسیده است که کم هزینهترین روش دست درازی به سود شرکت های بورسی است. اما به دو دلیل اصلی به نظر میرسد که اینگونه نیست و این تنها به تعویق انداختن مشکل است.
۱- شرکتهایی که نرخ خوراک آنها تحت تاثیر قرار گرفته شامل اوره و متانولیهاست و اخیرا زمزمه بحث حذف تخفیف خوراک پالایشیها مطرح است و یا عوارض شرکت های صادراتی که به فولادیها و حتی سیمانی بستهاند، اینها شرکتهای ارزآوری هستند که اگر زیان ده شده و یا به هر دلیلی به سمت تعطیلی بروند و سودآوریشان کم شود، باید انتظار جهش ارز را در میان مدت داشته باشیم. بنابراین درست است که در اینجا فعلا کسری بودجه رفع شده است اما تبعات آن را به زودی با افزایش نرخ ارز خواهیم داشت.
۲- دولت به صورت مستقیم و یا غیرمستقیم و یا از طریق صندوقهای بازنشستگی به نوعی سهامدار شرکتها و هلدینگهای بزرگ بورسی است و مهمترین سهامدار به نوعی خود دولت در بورس است و مسلما زمانی که سود اینها کاهش پیدا کند، سود دریافتی صندوقها نیز کاهش پیدا میکند و دولت در پرداختی بازنشستگان به مشکل برمیخورد و ناچار به چاپ اسکناس میشود و به نوعی همین چرخه باطل ادامه پیدا میکند.
همچنین طبق آمار در حدود ۵۰ میلیون نفر از مردم سهامدار هستند که عمده آنها سهامدار سهام عدالت هستند و طبیعتا از سود آنها نیز کم میشود که این هم مشکل سوم است.
در بحث انتشار اوراق هم داستان به همین شکل است، دولت قصد دارد از طریق انتشار اوراق نقدینگی را از بازار جمع کند و جلوی تورم را بگیرد. این هم باز به تعویق انداختن مشکل است چرا که چندین سال بعد سررسید این اورق است و دولت بازهم مجددا مجبور به چاپ اسکناس و پرداخت سود این اوراق است، در نتیجه باز هم شاهد تورم هستیم.
این روشها تنها قادر هستند که مشکل را چند سال به عقب بیندازند و حلکننده نیستند.
بنظر میرسد بهترین روش برای این موضوع هدایت نقدینگی به سمت تولید باشد و یکی از راههایی که میتواند نقدینگی را به سمت تولید هدایت کند رونق بازار سرمایه و بازار ثانویه است چرا که مردم را به سهامدارای و شرکت در طرحهای توسعه و افزایش سرمایه شرکتها تشویق میکند. در نتیجه جلوگیری میکند از اینکه این پولها به سمت بازارهای سفته بازانه همچون خودرو و ملک و دلار برود.
اما بنظر می رسد اولویت دولت بورس نبوده و برایش مهم است که فعلا کسری بودجه با هزینه اجتماعی کمتر رفع شود و اخباری که به دفعات تایید و تکذیب شده و به بورس مخابره میشود باعث از بین رفتن اعتماد مردم به بازار سرمایه شده است. مثلا همین داستان نرخ خوراک که بارها تایید و تکذیب شده و هر بار باعث سلب اعتماد بیشتر سهامداران شده است.
در نهایت می توان اینگونه خلاصه کرد که روش به کار گرفته شده تنها به عقب انداختن مشکل است و حلال نیست.
- بهرنگ شادرو - تحلیلگر کارگزاری بارز
- شماره ۵۰۲ هفته نامه اطلاعات بورس