جایزه علوم اقتصادی به یادبود آلفرد نوبل در سال ۱۹۶۸ از سوی بانک مرکزی سوئد (Sveriges Riksbank) پایه‌گذاری شد.

به گزارش صدای بورس؛ گرچه نوبل اقتصاد از نظر فنی در مجموعه جوایز نوبل قرار نمی‌گیرد، اما دریافت‌کنندگان این جایزه را «برنده نوبل اقتصاد» می‌نامند. امروزه این جایزه از سوی آکادمی سلطنتی علوم سوئد در استکهلم به برندگان اهدا می‌شود.

تاکنون ۵۴ جایزه نوبل اقتصاد به ۹۱ اقتصاددان از سراسر جهان تعلق گرفته است که اقتصاددانان آمریکایی با بیش از ۶۰ جایزه، بیشترین سهم را به خود اختصاص داده‌اند. در شماره‌های پیشین با تعدادی از برندگان نوبل اقتصاد آشنا شدید. در این شماره نیز به معرفی رابرت مرتون (اقتصاددان آمریکایی) و مایرون شولز (اقتصاددان کانادایی-آمریکایی) برندگان جایزه نوبل اقتصاد سال ۱۹۹۷ می‌پردازیم. آنها به دلیل ارائه متد جدیدی برای تعیین ارزش اوراق مشتقه موفق به دریافت این جایزه شدند.

رابرت مرتون

رابرت کاکس مرتون، اقتصاددان آمریکایی و استاد اقتصاد دانشکده مدیریت اسلوان موسسه فناوری ماساچوست (MIT) در جولای ۱۹۴۴ در شهر نیویورک به دنیا آمد. او به دلیل مشارکت فعال در ارائه مدل تامین مالی مداوم به ویژه ارائه نخستین مدل قیمت‌گذاری آتی شهرت دارد. این مدل با نام «مدل بلک-شولز-مرتون» شناخته می‌شود. ارائه روش نوین برای تعیین ارزش اوراق مشتقه از دیگر کارهای مرتون است که جایزه نوبل اقتصادی را نصیب او کرد.

رابرت مرتون مدرک کارشناسی خود در رشته ریاضیات مهندسی را از دانشکده مهندسی و علوم کاربردی و مدرک کارشناسی ارشدش را از موسسه فناوری کالیفرنیا دریافت کرد. او همچنین در سال ۱۹۷۰ مدرک دکترای اقتصاد را زیر نظر پاول ساموئلسون (اقتصاددان آمریکایی، برنده نوبل اقتصادی سال ۱۹۷۰) از موسسه فناوری ماساچوست دریافت کرد.

مرتون در سال ۱۹۷۰ به دانشکده مدیریت اسلوان موسسه فناوری ماساچوست (MIT) پیوست و حضورش در این دانشکده تا سال ۱۹۸۸ ادامه یافت. سپس به دانشگاه هاروارد رفت، جایی که به مدت یک دهه (تا سال ۱۹۹۸) با درجه استادی به تدریس مشغول بود. او همچنین از ۱۹۹۸ تا ۲۰۱۰ استاد اقتصاد در دانشگاه «جان اند نتی مک‌آرتور» بود و در سال ۲۰۱۰ در دانشگاه هاروارد به درجه استاد بازنشسته نائل شد.

در سال ۲۰۱۰ مرتون دوباره به دانشکده مدیریت اسلوان موسسه فناوری ماساچوست (MIT) بازگشت و به عنوان استاد ممتاز دانشکده مدیریت شروع به کار کرد که این حضور همچنان ادامه دارد. همچنین از سال ۲۰۱۰ تاکنون، مرتون عضو شرکت مشاوران صندوق Dimensional (صندوق سرمایه‌گذاری خصوصی که در حوزه مدیریت صندوق‌های بازنشستگی فعالیت می‌کند) است. او در سال ۱۹۸۶ رئیس انجمن مالی آمریکا و در ۱۹۹۳ عضو آکادمی ملی علوم آمریکا بود. مرتون در حال حاضر عضو آکادمی هنرها و علوم آمریکاست.

مایرون شولز

مایرون ساموئل شولز، اقتصاددان مالی کانادایی-آمریکایی در جولای ۱۹۴۱ در اونتاریو به دنیا آمد. این اقتصاددان مکتب شیکاگو یکی از کسانی است که در ارائه مدل قیمت‌گذاری آتی با نام «مدل بلک-شولز-مرتون» مشارکت داشته است. او در دبیرستان دانش‌آموز موفقی بود و به همین دلیل، والدینش با افتتاح یک حساب بانکی، امکان سرمایه‌گذاری او در بازار سهام را فراهم کردند.

شولز در ۱۹۶۲ مدرک کارشناسی اقتصاد را از دانشگاه مک‌مستر دریافت کرد. یکی از استادانش او را با آثار دو اقتصاددان برجسته دانشگاه شیکاگو یعنی جورج استیگلر (برنده نوبل اقتصادی سال ۱۹۸۲) و میلتون فریدمن (برنده نوبل اقتصادی ۱۹۷۶) آشنا کرد. شولز پس از دریافت مدرک کارشناسی، برای ادامه تحصیل در رشته اقتصاد تصمیم گرفت به دانشگاه شیکاگو برود. در دانشگاه شیکاگو او با مایکل ینسن (اقتصاددان مالی) و ریچارد رول (اقتصاددانی که به دلل پژوهش درباره تئوری پرتفوی شهرت دارد) همکار بود. شولز همچنین فرصت یافت تا زیر نظر اوژن فاما (پژوهش در تئوری پرتفوی و قیمت‌گذاری دارایی) و مرتون میلر (از برندگان جایزه نوبل اقتصادی سال ۱۹۹۰)، دو پژوهشگر فعال در حوزه نسبتا جدید اقتصاد مالی تحصیل کند. او در سال ۱۹۶۴ مدرک کارشناسی ارشد را از دانشکده بازرگانی «بوث» و در ۱۹۶۹ مدرک دکترای خود را از دانشگاه شیکاگو دریافت کرد.

در ۱۹۹۰ حضور شولز در بازارهای مالی افزایش یافت. بر این اساس به عنوان مشاور ویژه به بانک سرمایه‌گذاری «سالمون برادرز» پیوست، سپس به مقام مدیرعامل و رئیس گروه مشتقه‌های با درآمد ثابت این بانک رسید. در ۱۹۹۴ یکی از بنیانگذاران صندوق پوشش ریسک به نام مدیریت سرمایه بلندمدت (LTCM) شد. این صندوق که کار خود را با یک میلیارد دلار سرمایه آغاز کرده بود، در همان سال‌های نخست فعالیت به بازده سالانه ۴۰ درصد دست یافت. با این حال، بحران مالی ۱۹۹۷ آسیا و بحران مالی ۱۹۹۸ روسیه موجب شد تا این صندوق تنها در سال ۱۹۹۸ و در کمتر از ۴ ماه با ۴.۶ میلیارد دلار زیان روبه‌رو و به طور کامل ورشکست شود. امروزه این صندوق به یکی از بهترین نمونه‌های وجود ریسک بالقوه در صنعت سرمایه‌گذاری تبدیل شده است.